باربارا اسلاوین درباره درخواست ایران برای دریافت تضمین از ایالات متحده میگوید: متاسفانه ایالات متحده نمیتواند چنین تضمینی به تهران بدهد چرا که برجام از سوی امریکا با صدور دستورات اجرایی از سوی رییسجمهور این کشور مانند اجرای توقف برخی تحریمها علیه تهران منوط به تامین منافع ملی امریکا اجرا میشود.
تکلیف توافق هستهای ایران با ۱+۴ و ایالات متحده پس از انتقال قدرت در ایران مشخص خواهد شد. این گزاره دیگر جنبه خبری ندارد، هیات مذاکرهکننده هستهای در ایران خود را برای تحویل مذاکرات آماده میکند و در آنسوی میدان تیم امریکایی برای دو سناریو نقشه راه تهیه میکند: ۱. ادامه مذاکرات با تیم جدید مذاکرهکننده در سایه دولت ابراهیم رییسی ۲. پایان مذاکرات و آغاز دور جدیدی از تنش با تهران.
اعتماد در ادامه نوشت: تعلیق مذاکرات رسمی در وین به معنای پایان خبرسازیها، گمانهزنیها یا تلاش طرفهای درگیر برای تاثیرگذاری بر فضای سیاسی و رسانهای پیرامون رایزنیها نیست. در تهران حسن روحانی که تا کمتر از یک ماه دیگر عنوان رییسجمهور پیشین را به خود اختصاص خواهد داد هرچند روز یکبار یادی از مذاکرات هستهای میکند و یادآور میشود که اگر موانع داخلی نبود، مذاکرات هستهای زودتر به نتیجه رسیده بود.
البته این تنها روایتی نیست که از دلایل عدم به نتیجه رسیدن مذاکرات در چندماه اخیر به گوش میرسد و به عنوان نمونه بهزاد صابری، مدیر کل حقوقی وزارت خارجه و عضو تیم مذاکرهکننده تعلل کابینه جو بایدن برای ورود به مذاکرات را یکی از چند عامل اصلی به نتیجه نرسیدن روند وین میداند.
عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه نیز گلایه ایران از امریکاییها را پنهان نمیکند و به عنوان نمونه عدم تبادل زندانیان میان دو کشور را نتیجه ایجاد ارتباط میان برجام و این پرونده از سوی دولت جو بایدن میداند. در آنسوی میدان هم رابرت مالی که به عنوان چهره مذاکرهکننده تیم بایدن در رایزنیهای وین شناخته شده همزمان که به شکست سیاست فشار حداکثری اعتراف میکند به سخنان رییسجمهور و وزیر خارجه ایران استناد کرده و میگوید که توپ توافق در زمین تهران بود، اما تصمیمگیرندگان ترجیح دادند آن را به زمین دولت بعدی پاس بدهند.
اینکه کدام روایت در ایران به واقعیت در میدان مذاکرات نزدیک است یا روایت واشنگتن تا چه اندازه قابل اتکا است به راحتی قابل تشخیص نیست و اکثر تحلیلگران ترجیح میدهند در تحلیل چرایی شکست در اعلام توافق پیش از تبادل قدرت در تهران سهمی به هرکدام از روایتهای مطرحشده بدهند.
در شرایطی که پس از آغاز به کار دولت سیزدهم در ایران تصمیم نظام بازگشت به وین و ادامه روند مذاکرات باشد، احتمالا کار از نقطه اختلافها آغاز خواهد شد؛ نقطهاختلافهایی که یا تهران یا واشنگتن برای حل آنها تن به تصمیم سخت نهایی ندادند. در میان مطالبههای نهایی ایران آنچه بیش از همه به گوش میرسد درخواست تضمین از ایالات متحده برای عدم تکرار سناریوی خروج امریکا از برجام است.
در حالی که بهزاد صابری عضو هیات مذاکرهکننده ایران اخیرا در سخنرانی در انجمن دیپلماسی ایران اعلام کرد که تهران برای برونرفت دو طرف از بنبست درباره تضمین امریکا به ایران فرمولهایی پیشنهاد داده است. روز گذشته روزنامه امریکایی والاستریتژورنال ادعا کرد از مفاد یکی از این پیشنهادها اطلاع دارد.
والاستریتژرونال به نقل از یک مقام امریکایی نوشت: «جدیدترین خواسته ایران این است که ایالات متحده با بندی موافقت کند که خروج امریکا از توافق را منوط به موافقت سازمان ملل میکند زیرا ایران میگوید که این اقدام با توجه به خروج امریکا از توافق در دولت ترامپ ضروری است. چنین بندی مغایر قانون اساسی امریکاست و یک رییسجمهور نمیتواند مانع تغییر سیاست به دست کنگره یا یک رییسجمهور آینده شود، به خصوص وقتی که توافق هستهای هرگز به سنا برای تصویب به عنوان معاهده ارایه نشده است.»
مقامهای ایرانی درباره ادعای مطرحشده در والاستریتژورنال اظهارنظری نکردهاند، اما آنچه این رسانه به عنوان طرح ایران معرفی کرده مبنای میدانی ندارد. دونالد ترامپ رییسجمهور پیشین ایالات متحده در حالی به حضور امریکا در برجام پایان داد که برجام ضمیمه قطعنامه ۲۲۳۱ بود و این خروج به معنای نادیده گرفتن قطعنامه مصوب شورای امنیت سازمان ملل متحد بود.
در چنین شرایطی هیچ تضمینی وجود ندارد که در صورت بازگشت دولت فعلی امریکا به برجام، دولت بعدی حتی در صورت عدم موافقت سازمان ملل از توافق خارج نشده و تحریمها را مجددا علیه ایران اعمال نکند.
یک منبع آگاه ایرانی با رد خبر وال استریت ژورنال میگوید: «چنین پیشنهادی از سوی تهران مطرح نشده است.» باربارا اسلاوین، کارشناس ارشد مسائل ایران و امریکا درباره درخواست ایران برای دریافت تضمین از ایالات متحده میگوید: «متاسفانه ایالات متحده نمیتواند چنین تضمینی به تهران بدهد چرا که برجام از سوی امریکا با صدور دستورات اجرایی از سوی رییسجمهور این کشور مانند اجرای توقف برخی تحریمها علیه تهران منوط به تامین منافع ملی امریکا اجرا میشود.
بهترین راه برای مطمئن شدن از بقای برجام در صورت احیا این است که رابطه میان ایران و ایالات متحده توسعه پیدا کند. گفتگو برای عادیسازی رابطه میان تهران و واشنگتن و همچنین کاهش تنش در منطقه (غرب آسیا) میتواند محورهای این توسعه یا حداقل بهبود رابطه باشد. در صورت تحقق این مساله جانشین جو بایدن نمیتواند به راحتی از برجام خارج شود.»
جدا از مساله تضمینی که ایران از ایالات متحده خواسته به نظر میرسد که یکی از پرانتزهای باز باقیمانده در وین بحث دامنه تحریمهایی است که ایران خواهان رفع آنها است و دولت جو بایدن برخی از آنها را غیربرجامی میداند.
در حالی که جناح مقابل حسن روحانی در ایران، دلیل اصلی قفل شدن مذاکرات در وین را زیادهخواهی امریکا در این بخش میدانند، رابرت مالی در مصاحبهای که اخیرا داشته با رد این ادعا توپ را به زمین تهران انداخته و میگوید: «رییسجمهور بایدن به ما دستور داد اگر ما میتوانیم با ایرانیها دیدار کنیم یا همانطورکه خود آنها خواسته بودند، به صورت غیرمستقیم دیدار داشته باشیم و ما به صورت خیلی شفاف گفتهایم که ما آماده بازگشت به توافق (برجام) هستیم اگر آنها آماده انجام این کار باشند.
به عبارت دیگر اگر بخواهم صحبت کنم، ما آماده رفع تحریمها هستیم اگر آنها آماده بازگشت به توافق و انجام تعهدات هستهای خودشان و عمل به محدودیتهایی که در توافق سال ۲۰۱۶ به آن متعهد شدند، باشند. این موضوع کم و بیش روی میز (مذاکرات وین) بوده است، البته هیچوقت یک توافق در این باره انجام نشد، اما یک سلسلهنظرات و ایدههایی وجود داشت که ما (در مذاکرات وین) آن را مطرح کردهایم. شما تنها حرف من را ملاک قرار ندهید.
از رییسجمهور ایران و وزیر خارجه ایران سوال کنید. هر دوی آنها چند بار و حتی همین هفته گذشته گفتهاند که اگر ایران خواهان برداشته شدن تحریمها است میتوانست در ماه مارس، آوریل، مه، ژوئن و جولای به این موضوع برسد چرا که در تمام این دورهها (شش دور مذاکرات در وین) ایدههایی وجود داشت که ایالات متحده آنها را درباره برداشتن همه تحریمهایی که رییسجمهور ترامپ در نقض توافق هستهای اعمال کرد، ارایه داده بود البته در ازای برگشتن ایران به تعهدات برجامی خودش. چیزی که ایرانیها میخواهند رفع تمامی تحریمهایی است که بعد از سال ۲۰۱۸ توسط دولت رییسجمهور ترامپ اعمال شد. این خواسته زیادی است.
ما گفتهایم که آماده رفع تحریمهایی هستیم که برای بازگشت ما به برجام لازم است، اما همه تحریمهایی را که دولت ترامپ اعمال کرد رفع نخواهیم کرد.» رابرت مالی مانند سایر مقامهای کابینه جو بایدن بر وجود اراده سیاسی طرف امریکایی برای بازگشت به برجام اصرار دارد، اما این نکته که تیم بایدن همزمان با اذعان به شکست سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه تهران حاضر به ترک اعتیاد امریکا به ابزار تحریم نیست، در تهران صدای مخالفان احیای برجام را بلندتر کرده است.
باربارا اسلاوین درباره اراده دولت جو بایدن برای بازگشت به برجام میگوید: «دولت بایدن متعهد به بازگشت به اجرای تعهدات هستهای است، اما در صورتی که ایران هم تعهدات خود را اجرایی کند، باید دید که آیا دولت ابراهیم رییسی فکر میکند بدون رفع تحریم، امکان ادامه وضع موجود برای ایران وجود دارد یا نه. در شرایطی که ایران به اجرای تعهداتش بازنگردد، اروپاییها با ایالات متحده در اعمال تحریم علیه تهران همراه خواهند شد. اروپاییها معتقدند که دولت بایدن برای بازگشت به برجام حسن نیت نشان داده است.»
ادامه مذاکرات برای احیای برجام به پس از تشکیل دولت جدید در ایران موکول شده، اما تلاش بازیگران غیربرجامی برای تاثیرگذاری بر این روند افزایش یافته است. در یک سوی میدان مقامهای اسراییلی بازگشت امریکا به برجام را اشتباه میدانند و از سوی دیگر برخی مقامهای سیاسی کشورهای منطقه از لزوم پرداختن به فعالیتهای منطقهای ایران در سایه مذاکرات هستهای سخن میگویند.
در ۲۴ ساعت اخیر سخنان «عبدالله دوم» پادشاه اردن در مصاحبه با شبکه امریکایی سیانان و اتهامهایی که او متوجه ایران کرده بازتاب قابل توجهی پیدا کرده است.
عبدالله دوم در پاسخ به سوالی درباره دیدگاهش در خصوص مذاکرات احیای برجام گفت: «موضع اردن همیشه طرفداری از مذاکره بوده است. نگرانیهای مشروعی در منطقه ما وجود دارد و امریکاییها امیدوار هستند که در این مذاکرات درباره موضوعات متعددی با ایران مذاکره کنند. برنامه هستهای ایران بر اسراییل و کشورهای حاشیه خلیج فارس تاثیر گذاشته است و برنامه موشکهای بالستیک ایران پیشرفت چشمگیری داشته است.»
وی در این مصاحبه حملات راکتی و موشکی به پایگاههای امریکایی در عراق، حملات موشکی یمنیها به سعودیها و حملات موشکی به اسراییل از لبنان و سوریه را به ایران نسبت داد و ادعا کرد که «حملات سایبری به کشورهای ما افزایش یافته و درگیریها در اطراف مرزهای ما به سطح درگیریهای دوران داعش رسیده است».
عبدالله دوم در این گفتگو گفت: «میدانیم که گفتگوها در وین تا روی کار آمدن دولت جدید در ایران به تعویق افتاده است و همانطورکه گفتم ما نگرانیهای مشروعی در منطقه داریم و امیدواریم در این مذاکرات به آنها پرداخته شود. البته شاهد آن هستیم که امارات متحده عربی در تعامل با ایران بوده تا تنشها کاهش یابد و موضع مشابهی را نیز در مورد کویت شاهد هستیم و سلطنت عمان نیز همواره با ایران در ارتباط بوده است و اخیرا نیز شاهد گفتگوهایی میان ایران و عربستان سعودی بودهایم و امیدواریم که این گفتگوها باعث ایجاد شرایط بهتری برای منطقه شود.»
سخنان عبدالله دوم درباره لزوم پرداختن به فعالیتهای منطقهای ایران در مذاکرات هستهای با اظهارات رابرت مالی درباره عدم تاثیرگذاری سیاست فشار حداکثری ترامپ بر سیاستهای منطقهای تهران در چندسال اخیر همراه شد.
رابرت مالی در این باره با اشاره به شکست کارزار فشار حداکثری علیه ایران گفت: «ما یک وضعیتی را به ارث بردهایم که رییسجمهور بایدن تصمیم گرفته که به آن پایان دهیم، وضعیتی که طی آن کارزار فشار حداکثری که دولت ترامپ علیه ایران اعمال کرده بود، به طرز وحشتناکی شکست خورد و این به طرز بدی به منافع ایالات متحده آسیب زده است. ما داریم میبینیم که ایران برنامه هستهای خودش را سرعت داده است، اقدامات ثباتزدای منطقهای خودش را تشدید کرده است و همه اینها بعد از آغاز کارزار فشار حداکثری اتفاق افتادند در صورتی که قرار بود این کارزار به همین مسائل بپردازد.»
به نظر میرسد برخی متحدان امریکا در منطقه به شمول اردن یا رژیم اسراییل ترجیح میدهند از فرصت تعلیق مذاکرات هستهای استفاده کرده و دولت بایدن را تشویق به وادارسازی مسائل غیرهستهای در مذاکرات با دولت جدید ایران بکنند، اما شواهد امر حاکی از آن است که ایالات متحده نقشه دیگری را برای غرب آسیا در سر داشته و پیش میبرد. نقشهای که جرقه آن با تسریع روند خارج کردن نیروهای امریکایی از افغانستان و کاهش محسوس فعالیتهای نظامی امریکا در عراق زده شده است.
دولت بایدن در شش ماه گذشته کم و بیش موفق شده جدیت دولتش در فاصله گرفتن از تشدید بحران در غرب آسیا را به متحدان منطقهای در غرب آسیا برساند. بهترین شاهد این ادعا هم آغاز گفتگوها میان ایران و عربستان سعودی و گام نهادن ایران و امارات متحده عربی در مسیر تنشزدایی از رابطه است.
همزمان ایالات متحده با نقشآفرینی بیشتر ایران در پرونده افغانستان مخالفت علنی نکرده هرچند تلاش میکند با مدیریت سیاسی طالبان و سیاستمداران در کابل از تکرار تجربه عراق در افغانستان پیرامون افزایش فاحش نفوذ ایران جلوگیری کند.
باربارا اسلاوین در این باره میگوید: «فکر نمیکنم دولت بایدن هیچگونه توهمی درباره صلح در خاورمیانه داشته باشد و به دنبال تغییر رژیم هم نیست. بایدن بهشدت درگیر مسائل داخلی است و در حوزه سیاست خارجی هم ذهن او بیشتر مشغول مقابله با چین یا متقاعد کردن روسیه به متوقف کردن حملات سایبری است. در سایه همین سیاست است که بایدن از گفتگو میان ایران و عربستان در شرایطی که به کاهش خشونت در یمن و عراق منتهی شود، استقبال میکند. واقعیت هم این است که با توجه به بحران کرونا و تغییرات جوی، در منطقه هم دیگر کسی از جنگهای دایمی استقبال نمیکند.
اسلاوین با اشاره به اینکه این دولت ترامپ بود که بحث خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و سوریه را آغاز کرد میگوید: «پایان دادن به حضور گسترده نظامی در خاورمیانه برنامه مد نظر هر دو حزب سیاسی در امریکا است.» حرف و حدیث درباره آینده مذاکرات هستهای در سایه دولت سیزدهم در ایران، نقطه از سرگیری مذاکرات یا احتمال شکلگیری نوعی از مذاکره مستقیم میان ایران و امریکا به منظور تسریع روند بازگشت به برجام بسیار است، اما آنچه از رفتار تیم بایدن برمیآید این است که فعلا تمام بازیگران حاضر در شطرنج برجام به شمول ۱+۴ و آژانس بینالمللی انرژی اتمی با چراغ سبز واشنگتن منتظر گذشت زمان و انتقال قدرت در تهران ماندهاند.
ایران تا سه ماه پس از آغاز به کار دولت جو بایدن به انتقال قدرت در واشنگتن فرصت داد و اکنون نوبت ایالات متحده است. اما در ایران وقت دادن به تهران برای انتقال قدرت نباید با فرصت نامحدود برای مذاکره اشتباه گرفته شود. کاخ سفید همچنان که در تخریب روند طیشده در وین تعجیل نمیکند، اما برای اجرایی کردن گزینههای متفاوت در برابر تهران پس از شهریورماه و جایگزین شدن دولت جدید آماده شده و میشنویم که حتی نقشه اعمال تحریمهای جدید در صورت شکست مذاکرات هم روی میز جو بایدن قرار گرفته است.
در ایران ابهام در سیاست مذاکراتی دولت جدید و نامشخص بودن ترکیب هیات مذاکرهکننده هستهای و هویت وزیر خارجه بعدی کار را برای مقابله با سناریوهای امریکا که اینبار از همراهی سه کشور اروپایی هم برخوردار است سخت خواهد کرد.