سؤال اولی که در این بین مطرح میشود نقش دولت است؛ آیا دولت دخالتی در ماجرای عادل فردوسیپور داشته است؟ مشخصا نه. تلویزیون مستقیم زیر نهاد دیگری فعالیت میکند و دولت نقش مستقیمی در اتفاقات رخداده در سازمان صداوسیما ندارد.
«عادل فردوسیپور قرار است به تلویزیون برگردد». شنیدن این جمله آنقدر تکراری شده که دیگر مطرحکردنش واکنش آنچنانی در پی ندارد؛ مجری محبوب برنامه ۹۰ که مدتهاست از شبکه سه کنار گذاشته شده، همچنان یکی از چهرههای موردعلاقه مردمی است و روزی نیست که مخاطبان فوتبال، در کنار مطرحشدن دغدغههای بسیار، خواستار بازگشت او به تلویزیون و البته اجرای دوباره برنامه ۹۰ نباشند. عادل البته همچنان توانمندترین گزارشگر تلویزیون در دو دهه اخیر بوده و هست و با وجود بیمهریهایی که دیده و صدایش برای گزارشگری ممنوع شده، ولی همچنان بدون جایگزین است.
با وجود دوری عادل از تلویزیون در سالهای اخیر، اما شایعه بازگشت تمامی ندارد؛ همین چندوقت پیش و مصادف با انتخابات ریاستجمهوری بود که خبر رسید بسیاری از کاندیداها از عادل فردوسیپور خواستهاند از ستاد آنها حمایت کند تا در عوض در دولت آتی پست و مقام یا حداقل دستاوردی دیگر داشته باشد؛ اما عادل مطابق با سالها و دورههای قبلی این درخواستها را بیپاسخ گذاشت و ترجیح داد وارد بازی سیاست نشود.
بااینحال از زمانی که مشخص شده ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور آتی ایران است، دوباره همان جمله معروف چندینبار تکرار شده است: عادل فردوسیپور به تلویزیون برمیگردد. این موضوع را حتی محمدمهدی فروردین، رئیس فراکسیون ورزش هم در گفتوگویی به زبان آورد و وعده داد در دولت رئیسی، عادل فردوسیپور به تلویزیون برخواهد گشت.
او در بخشی از گفتوگویش درباره احتمال بازگشت عادل فردوسیپور گفت: «ورزش یکی از مسائلی است که نشاط را به جامعه هدیه میکند و باعث میشود که میلیونها نفر به شادی بپردازند. ورزش اگر خوب مدیریت شود، «فرصت» است و اگر بد مدیریت شود، «تهدید» خواهد بود. این موضوع را من بارها گفتهام. مردم به این دلیل به آقای رئیسی رأی دادند که ایشان با فساد مبارزه میکرد و مخالف تبعیض و حامی محرومان بود. ورزش مخاطب بسیار زیادی دارد و همه به دنبال شفافسازی در آن هستند. فوتبال هم یک ورزش پرطرفدار است و مردم شفافیتسازیها را در برنامه ۹۰ دیده بودند. عادل فردوسیپور یک شخص مبارزهگر با فساد بود. او این ویژگیها و شاخصهها را داشت که مردم دوستش داشتند، دقیقا مردم ۹۰ را دوست داشتند؛ چون شفافیت داشت. فردوسیپور شخصی بود که از ورود و حضور افراد مفسد در ورزش و آلودهکردن این حوزه جلوگیری میکرد. قدرت او عیان بود و مردم هم برای همین دوستش داشتند. باید تلاش کنیم که این برنامه پربیننده و پرمخاطب به آنتن رسانه ملی و شبکه سه برگردد. این خواسته و مطالبه مردم است، خواسته من بهعنوان مسئول نیست که بگویم این درخواست شخصی من است. انشاءالله در دولت انقلابی آینده با هدایت آقای رئیسی، شاهد محقق شدن درخواست مردم مبنی بر بازگشت عادل فردوسیپور و برنامه ۹۰ به شبکه سه خواهیم بود».
حال که رئیس فراکسیون ورزش بحث دولت ابراهیم رئیسی را پیش کشیده، اتفاق دیگری هم در شرف رخدادن است که دوباره شایعه حضور عادل فردوسیپور در تلویزیون را مطرح کرده است؛ اتفاقی که از تغییرات در ریاست صداوسیما و البته تغییرات در مدیریت شبکه سه سیما خبر میدهد. مشخصا این چند روز اخیر شایعه شده است که علی فروغی، مدیر شبکه سه سیما هم از این شبکه جدا خواهد شد و به احتمال فراوان در شبکهای دیگر مشغول فعالیت خواهد شد. مطرحشدن چنین موضوعی دوباره این جو را به وجود آورده که با رفتن علی فروغی، شخصی که ادعا شده مخالف اصلی عادل فردوسیپور و برنامه ۹۰ است، زمینه برای بازگشت عادل فردوسیپور به تلویزیون فراهم خواهد شد.
بااینحال قبل از محققشدن یا نشدن چنین شایعاتی بهتر است اتفاقاتی که در مسیر جدایی عادل فردوسیپور از شبکه سه سیما رخ داده، بررسی شود تا چگونگی بازگشت مجدد عادل فردوسیپور به تلویزیون مشخص شود.
سؤال اولی که در این بین مطرح میشود نقش دولت است؛ آیا دولت دخالتی در ماجرای عادل فردوسیپور داشته است؟ مشخصا نه. تلویزیون مستقیم زیر نهاد دیگری فعالیت میکند و دولت نقش مستقیمی در اتفاقات رخداده در سازمان صداوسیما ندارد. پس همانقدر که جدایی عادل فردوسیپور از تلویزیون ارتباطی به دولت نداشته، نمیتوان امیدوار بود که بازگشتش به تلویزیون هم به دست دولت پیشرو محقق شود. البته که دولت و دولتیها میتوانند با رایزنی از تنشهای بهوجودآمده بکاهند و در صورت صلاحدید تصمیم جدیدی بگیرند؛ بهویژه اینکه الان به نظر میرسد نهادهای تصمیمگیر یکی شدهاند و صدای مخالفی قرار نیست شنیده شود.
با این پیشفرض حالا میشود باز حرفهای رئیس فراکسیون ورزش را مورد ارزیابی قرار داد و نتیجهگیری کرد که با وجود ابراز تمایل به حل مشکل برنامه ۹۰ و عادل فردوسیپور، دولت رئیسی هم به قرار نمیتواند نقش چندان کلیدیای ایفا کند. مورد دوم، اما موضوع علی فروغی است؛ شاید به ظاهر اینطور باشد که با رفتن علی فروغی جا برای عادل فردوسیپور باز میشود و او دوباره به شبکه سه برمیگردد، ولی واقعیت این است که علی فروغی «مجری» طرح و تصمیمی است که گرفته شده است. به عبارت دیگر، عادل فردوسیپور نه با علی فروغی بلکه با «جریانی» روبهروست که حضور او در تلویزیون به شکل و سیاق قدیمی را برنمیتابد.
با این پیشفرض، بسیار بعید است که حتی با رفتن علی فروغی از شبکه سه سیما هم باز وضعیت برای عادل فردوسیپور تغییر چندانی کند. البته به این سادگیها هم نمیتوان از کنار این موضوع عبور کرد؛ درمورد پرونده بازگشت عادل فردوسیپور به تلویزیون نرمشهایی دیده شده، ولی آیا این نرمشها به قدری هست که دو طرف - عادل و تلویزیون - را دوباره به یکدیگر جوش دهد؟ مشخصا میتوان گفت چنین اتفاقی در کوتاهمدت حاصل نخواهد شد؛ چون تلویزیون فقط یک طرف ماجراست و خود عادل هم باید دیده شود.
با عادل فردوسیپور در این پرونده نامهربانی صورت گرفته و بعید است که اگر فضا هم مهیا شود، عادل سریع و ازخداخواسته چنین موضوعی را بپذیرد. از طرف دیگر، مطرحشدن این گشایشها و ارتباطش با اتفاقات سیاسی، دیگر موضوعی است که ممکن است عادل فردوسیپور را به صرافت بیندازد. او علاقهای به بازیچهبودن در دنیای سیاست ندارد و در سالهای اخیر هم چندین بار هوشش در این زمینه را نشان داده است.
عادل فردوسیپور برنامه ۹۰ و البته عشقش به گزارشگری را از یاد نخواهد برد، ولی بعید است او هم به هر قیمتی حاضر باشد در صورت مهیاشدن شرایط، در کوتاهمدت به تلویزیون برگردد و اتفاقاتی را که در این مسیر برایش رخ داد، به دست فراموشی بسپرد؛ ضمن اینکه یک نکته بزرگ را هم نباید از یاد برد که تمامی ادعاهای مطرحشده درباره بازگشت عادل فردوسیپور به تلویزیون فقط در حد گمانهزنی است و هنوز چیزی بهطور رسمی مطرح نشده است.