bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۰۰۷۸۹

چرا ماموریت نماینده عالی سازمان ملل در بوسنی تمام شد؟

چرا ماموریت نماینده عالی سازمان ملل در بوسنی تمام شد؟

اخیرا والنتین اینتسکو نماینده عالی سازمان ملل متحد در بوسنی و هرزگوین بعد از گذشت حدود سه دهه از جنگ بوسنی و در واپسین روز‌های ماموریت دوازده ساله خود در این کشور، مصوبه‌ای را در خصوص جنایت جنگی و به نوعی به رسمیت شناختن نسل کشی در بوسنی ابلاغ کرده است که در نوع خود بسیار قابل توجه بوده و نیاز به بررسی جمیع موارد و متون مرتبط بااین امر را دارد

تاریخ انتشار: ۱۱:۵۷ - ۲۳ مرداد ۱۴۰۰

سعید هاشمی*؛ جنگ در بوسنی و هرزگوین، جنگی مسلحانه و بین‌المللی بود که از ۵ آوریل ۱۹۹۲ تا ۱۴ دسامبر ۱۹۹۵ بین بوسنی و هرزگوین و صربستان جریان داشت و با امضای توافق دیتون در شهر دیتون از ایالت اوهایو ایالات متحده امریکا پایان یافت.

دلیل اصلی آغاز این جنگ به باور عمده افراد، برافروختن حس ملی‌گرایی صرب‌ها توسط اسلوبودان میلوشویچ رییس‌جمهوری صربستان بعد از تجزیه یوگسلاوی سابق و به هنگام سخنرانی معروف گازیمستان وی بود.

اتفاقات و رخداد‌های جنگ سه ساله در بوسنی همواره نشان از وجود تنش‌های قومیتی و اختلافات نژادی در بروز این جنگ داشته که البته از پیش‌تر نشانه‌هایی مبنی بر ریشه‌های عمیق این نفرت و کینه توزی‌های طرف درگیر در اعماق تاریخ دارد.

مسلمانان بوسنیایی که خواستار جدایی از یوگسلاوی سابق بودند با مخالفت صرب‌های ساکن بوسنی مواجه شده و صرب‌ها به سرکوب مسلمانان پرداختند. این حادثه یکی از خونبارترین جنگ‌های اروپا و بزرگترین نسل کشی بعد از جنگ جهانی دوم به‌شمار می‌رود که به قتل‌عام و کشتار گروهی از اقوام مختلف در بوسنی انجامید.

در جریان این جنگ در شهر‌های سارایوو پایتخت بوسنی و هرزگوین و سربرنیتسا هزاران نفر کشته شدند و همچنان شهر سارایوو با ۱٬۴۲۵روز محاصره کامل، عنوان "طولانی‌ترین محاصره پایتخت یک کشور در تاریخ مُدرن جنگ‌ها" را به یدک می‌کشد.

در نهایت میراث سیاسی به‌جا مانده از توافق صلح دیتون در سال ۱۹۹۵ به درگیری‌ها (جنگ فیزیکی) خاتمه داد. اما نتایج این توافق در اصل بیشتر به نفع سیاست خارجی ایالات متحده در بخشی از اروپا بود تا در برگیرنده منافع مسلمانان بومی اروپا در سرزمین بوسنی.

بنظر می‌رسد ایالات متحده امریکا با پیگیری و به سرانجام رساندن این توافق بیشتر در پی دیکته کردن قدرت و اقتدار خارجی خود نسبت به رقبای اروپای غربی بود تا بعد از جنگ‌های جهانی اول و دوم بار دیگر بر این موضوع تاکید عملی کند.

آثار بجامانده از توافق دیتون در مقام عمل، هیچ گاه موجب کاهش اختلافات قومی و نژادی که باعث آغاز جنگ شده بود، نگشته است و ترتیبات سیاسی این توافق نیز منجر به ایجاد شورای ریاست جمهوری دوره ای، عدم وجود ساختار اداری و سیاسی نامطلوب و همچنین ایجاد محدودیت‌های مختلف و عدم توسعه اقتصادی بوسنی بوده است که زمینه را برای رواج فساد مالی و اداری در این کشور فراهم کرده‌است.

بر اساس اظهارات محمد شاکربی سفیر وقت بوسنی در سازمان ملل متحد و نماینده ویژه دولت بوسنی در نظارت بر حسن اجرای پیمان صلح در این کشور: "جنگ خوب بهتر از صلح بد است و ریشه مشکلات کنونی بوسنی هنوز همین قرارداد دیتون است. بی دلیل نیست اگر بخواهیم سارایوو را بیت المقدس اروپا بنامیم. سارایوو همانند بیت المقدس در خاورمیانه همواره دستخوش چالش بوده است.

چالشی هم که هم اکنون در بوسنی و هرزگوین وجود دارد، در ذات آن نبوده بلکه حاصل آن چیزی است که در توافق دیتون تحمیل شده و در دراز مدت صلح را به ارمغان نخواهد آورد. می‌خواهم بگویم توافق بدی بود، چون بالاخره جلوی ادامه جنگ را گرفت، ولی این توافق نامه نتوانست زمینه صلح بادوام و پیشرفت کشور را فراهم کند".

استقرار نماینده‌ای عالی از سوی سازمان ملل متحد به عنوان "ناظر بین المللی در بوسنی" نیز از نتایج این مولود ناقص الخلقه دیتون است که این جایگاه را حتی بالاتر از مقام شورای ریاست جمهوری در این کشور! تعریف کرده است.

اخیرا والنتین اینتسکو نماینده عالی سازمان ملل متحد در بوسنی و هرزگوین بعد از گذشت حدود سه دهه از جنگ بوسنی و در واپسین روز‌های ماموریت دوازده ساله خود در این کشور، مصوبه‌ای را در خصوص جنایت جنگی و به نوعی به رسمیت شناختن نسل کشی در بوسنی ابلاغ کرده است که در نوع خود بسیار قابل توجه بوده و نیاز به بررسی جمیع موارد و متون مرتبط بااین امر را دارد که البته شرح و بسط همه این موارد در این مَقال نمی‌گنجد ولیکن اشاره اجمالی به برخی موارد مرتبط بشرح ذیل، ضروری بنظر می‌رسد:

  •  چندی پیش حکم حبس ابد برای راتکو ملادیچ، فرمانده نظامی صرب‌های بوسنی در دیوان لاهه تائید شده است. به این ترتیب وی که از او به عنوان «قصاب بوسنی» یاد می‌شود به جرم «نسل کشی»، «جنایت علیه بشریت» و «جنایت جنگی» در جریان جنگ بوسنی، تا پایان عمر در زندان خواهد بود.
  • رادوان کارادزیچ، رهبر سابق صرب‌های بوسنی نیز به جرم «نسل کشی»، «جنایت جنگی» و «جنایت علیه بشریت» به طور قطعی به حبس ابد محکوم شده است.
  • بوسنی امروز به عنوان یک گوشت قربانی در میانه کارزار ایالات متحده و روسیه نیز باید واکاوی شود. میلوراد دودیک، رئیس صرب‌های شورای ریاست جمهوری بوسنی مغضوب امریکایی‌ها و تمایل شدیدی به شخص ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه دارد و از طرفی سایر مقامات گرایش‌های امریکایی و ایضا تُرکی دارند.
  • از روسیه می‌توان به عنوان مانع جدی در راه رسیدن بوسنی به عضویت در "ناتو" نام برد.
  • بنظر می‌رسد از نقش کلیدی جو بایدن، رئیس جمهور فعلی آمریکا در اتفاقات اخیر و مناسبات سیاسی در حال جریان نباید غافل بود، چرا که وی با اشراف و آشنایی کامل به مسائل –تجزیه یوگسلاوی سابق، حوزه‌ی بالکان و خصوصا موضوع -جنگ بوسنی از دهه‌ها پیش در مناسبات و اتفاقات رقم خورده، تاثیر جدی داشته است.                                                                      
  • اخیرا در جریان محکومیت راتکو ملادیچ، جو بایدن ضمن استقبال از تصمیم قضات دادگاه تجدیدنظر وابسته به سازمان ملل، تائید این حکم را در حالی "تاریخی" توصیف کرد که با توجه به شواهد و قرائن موجود می‌توان نتیجه گرفت: نقش آفرینی ایالات متحده در خاتمه جنگ بوسنی با ایجاد توافق دیتون، اگر صرفا برای مردمان سرزمین بوسنی خاتمه جنگ فیزیکی را در بر داشت، ولی برای امریکا به عنوان استخوان لای زخمی بشمار می‌رود که به بهانه‌های مختلف حضور فیزیکی و دخالت‌های نامحسوس آنان را در مناسبات و عرصه‌های گوناگون این کشور در پی خواهد داشت که تصمیم اخیر نماینده عالی سازمان ملل متحدی که به نوعی اهرم فشار قانونی در اختیار آمریکا می‌باشد، هم به نوعی از این قاعده مستثنی نیست.
  • کشور‌های روسیه و چین از مخالفان سرسخت حضور نمایندگان عالی سازمان ملل متحد در بوسنی هستند و تا کنون تلاش زیادی هم برای پایان دادن به این پروسه معنادار سیاسی کرده اند که تا کنون ناکام بوده اند.
  • به عبارت بسیار ساده می‌توان گفت: با توجه به اوج گرفتن منازعات و رقابت‌های شدید سیاسی، نظامی و اقتصادی کشور‌هایی همچون امریکا، چین و روسیه، کشور‌هایی همچون بوسنی و هرزگوین و حتی منطقه‌ی بالکان بیش از پیش مورد توجه و جولانگاه این ابرقدرت‌های جهان امروز ما خواهد بود تا هر یک ماهی خود را از این دریای متلاطم و پر از آشوب صید کنند.
  • در پایان علاوه بر تمام ناگفته‌ها و متون مغفول مانده، اشاره به سوالاتی بسیار پر تکرار و مهم که ذهن نویسنده را درگیر کرده است، خالی از لطف نیست.
  • چرا ایالات متحده امریکا بعد از گذشت سه سال از درگیری، جنگ و کشتار هزاران نفر افراد بی دفاع، برای پایان جنگ دهه نود میلادی در بوسنی وارد میدان شد؟
  • آیا این تعلل معنادار و طولانی مدت و اقدام برای ایجاد توافق صلح که منجر به ایجاد چهره‌ای منجی گونه از ایالات متحده در اذهان بوسنیایی‌ها شد، دلیلی است بر قدرت سیاست خارجی این کشور در برابر سایر کشور‌های قدرتمند مدعی در این عرصه، خصوصا اتحادیه اروپا؟
  • با توجه به حضور فیزیکی ایالات متحده در کشور‌هایی مانند افغانستان و عراق و دخالت‌های آشکار در جنگ این کشور‌ها با حضور پر شمار نظامیان خود، چرا ماجرای جنگ در بوسنی را به نوع دیگری (ایجاد توافق صلح دیتون) مدیریت کرد؟

*کارشناس توسعه روابط فرهنگی بوسنی و هرزگوین