«استقرار رئیس جمهور جدید ایران "ابراهیم رئیسی" در قدرت، و اوج گیری طالبان در افغانستان، مذاکرات هستهایِ ایران را با واقعیتهای جدیدی رو به رو کرده است. با این حال، هم آمریکا و هم ایران به خوبی میدانند که احیای توافق برجام، در راستای منافعِ هر دو طرف است».
فرارو- پایگاه خبری "المانیتور" در گزارشی، به آخرین وضعیت دیپلماسی هستهای دولت آمریکا در قبال ایران پرداخته و با توجه به جدیدترین تحولات (نظیر استقرار دولت ابراهیم رئیسی در قدرت و همچنین تاثیر تحولات افغانستان بر تعاملات ایران و آمریکا در چهارچوب مذاکرات هسته ای)، تحلیلهایی را در این رابطه مطرح کرده است.
المانیتور در این زمینه مینویسد: «همزمان با معرفی "حسین امیرعبداللهیان" از سوی ابراهیم رئیسی به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت خارجه دولت جدید ایران به پارلمان این کشور، و رای اعتماد احتمالی پارلمان ایران به وی، انتظار میرود که روندِ مذاکرات هستهای میان ایران و غرب که همزمان با روی کارآمدنِ دولت جدید ایران متوقف شد، بار دیگر از سر گرفته شود. اگرچه تاکنون هنوز مشخص نشده که آیا در دولت رئیسی، وزارت خارجه یا شورای عالی امنیت ملی ایران، نهاد اصلی رهبریِ مذاکرات خواهند بود، با این حال تا این لحظه تیم سیاستخارجی دولت ابراهیم رئیسی تا حد زیادی شکل گرفته و این تیم، کاملا متحد به نظر میرسند.
با این همه، بسیاری از ناظران و تحلیلگرانِ بین المللی نگرانند که مبادا دولت جدید ایران به دلیل بی اعتمادی به غرب، مایل به نشان دادن انعطاف پذیری در روند مذاکرات وین نباشد و روند مذاکرات با چالش رو به رو شود. در این راستا، تحلیل خوشبینانه این است که دولت جدید ایران در شرایط کنونی که هنوز ابتدای راه است، در حالِ سبک و سنگین کردن گزینههای خود است.
به گزارش فرارو، از چشم اندازی خوشبینانه و مثبت، ابراهیم رئیسی اندکی قبل از آنکه به طور رسمی قدرت را در ایران در اختیار بگیرد، در تاریخ پنجِ آگوست سال جاری میلادی قول داد تا تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه ایران را لغو کند. تحقق یکچنین امری بدونِ انجام مذاکرات هستهای که واشنگتن را نیز در برگیرد، به واقعیت تبدیل نخواهد شد. ابراهیم رئیسی در دوران کارزار انتخاباتی خود، تعهدش را به برجام اعلام کرد و یکی از مقامهای ارشد اروپایی نیز در تاریخ هفتِ آگوست سال جاری میلادی گزارش داده که ایران مایل است که هر چه سریعتر به میز مذاکرات هستهای باز گردد.
در حالیکه اقتصاد ایران در مدت اخیر با افزایش تدریجی صادرات نفت این کشور، تا حدی جان گرفته، با این حال هنوز هم بخش قابل توجهی از این صادرات به صورت مخفیانه انجام میشود. از سویی، بحران شیوع ویروس کرونا در ایران و تلفات این بیماری در این کشور و همچنین برخی اعتراضاتِ مرتبط با خشکسالی و بی آبی نیز، روند فعال شدن مجدد مذاکرات وین را بیش از پیش به یک گزینه محتمل تبدیل کرده است.
با این همه هنوز مشخص نیست که رویکرد روشنِ دولت ابراهیم رئیسی نسبت به مذاکرات هستهای با غرب چیست و تیم سیاست خارجی وی نیز چه سیاستهایی را قرار است در این رابطه اتخاذ کنند. "جواد ظریف" وزیر خارجه پیشین ایران در آخرین گزارش برجامی خود به مجلس ایران اعلام کرد که توافق با غرب در مورد مساله هسته ای، آماده است و تنها با تعدیل برخی درخواست ها، میتواند عملیاتی شود. با این حال، رهبری جمهوری اسلامی ایران آیت الله خامنهای دو هفته بعد، قویا به دلیل آنچه سرسختی آمریکا در روند مذاکرات اعلام کرد، تاکید نمود که توافقِ پیشنهادی را نمیپذیرد. مقامهای آمریکایی به طور خاص گفته اند که نمیتوانند تضمین بدهند که دولتهای آتی آمریکا در صورت انعقاد یک توافق جدید، همچنان در چهارچوب آن بمانند (ترامپ در سال ۲۰۱۸ به صورت یکجانبه آمریکا را از توافق برجام که دولت اوباما آن را امضا کرده بود، خارج کرد). ایران به صراحت تاکید داشته که آمریکا باید کلیه تحریمهای هستهای ایران را لغو کند و انتظاری هم جهت مذاکره در مورد قدرت موشکی و نفوذ منطقهای ایران، نداشته باشد.
در این راستا، آمریکاییها برخی قدمهای ابتدایی نظیر لغو تحریمها علیه برخی افراد و نهادهای ایرانی را برداشتهاند و دیگر مانور چندانی در مورد مذاکره در رابطه با دیگر مسائل، غیر از مساله هستهای با ایران انجام نمیدهند. شاید خودِ دولت بایدن نیز به این نتیجه رسیده باشد که اساسا هیچ راه حلی جهت ایجاد موازنه در برابر دانش و توان فنی ایران در تولید و توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته وجود ندارد و باید به نوعی با این مساله کنار آمد.
حتی اگر بایدن مایل باشد تا در روند مذاکرات، انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان دهد، اوج گیری اخیر طالبان در افغانستان و فتح کابل توسط آن، تا حد زیاد دست و پای او را بسته است. بایدن که اکنون با انتقادهای گستردهای مبنی بر بی کفایتی در جنگ افغانستان رو به رو است، میدان مانور چندانی جهت نشان دادنِ سازش و اعطای امتیاز و انعطاف پذیری در برابر ایران ندارد. زیرا در غیر اینصورت، منتقدان حملات و انتقادهای خود علیه او را چندین برابر خواهند کرد.
شاید در این میان آمریکا به این جمع بندی برسد که باید فشارها علیه ایران را افزایش دهد و عملا روند دیپلماتیک را در مواجهه با تهران، معکوس سازد. ۱۹ جولایِ سال جاری میلادی، نشریه "وال استریت ژورنال" گزارشی را منتشر کرد و در آن به طرح این مساله پرداخت که دولت بایدن به دنبال وضع تحریم جهت محددسازیِ حداکثری فروش نفت ایران به چین است.
در تاریخ ۱۳ آگوست نیز، وزارت خزانه داری آمریکا شبکهای را که قاچاقچیان نفت ایران از عمان توصیف کرده، هدف تحریم قرار داد. بدون تردید این رویههای دولت آمریکا، ایران را در امر در پیش گرفتن دیپلماسی ترغیب نخواهد کرد کما اینکه کارزار فشار حداکثریِ ترامپ نیز نتوانست ایران را مجبور به آنجام آنچه که مطلوب آمریکا است بکند. با این حال اینطور به نظر میرسد که دولت آمریکا با اقدامات اینچنینی خود سعی دارد به تهران این پیام را برساند که این کشور هم میتواند همچنان علیه ایران برای خود اهرمهایی را ایجاد کند و در مذاکرات احتمالی، از آنها استفاده کند.
در جبهه مقابل، ایران نیز با اقداماتی نظیر توسعه برنامه هستهای خود و کاستن از سطح همکاریها با بازرسان آژانس بین المللی اتمی، اهرمهای خاص خود را دارد. در شرایط کنونی ایران باور دارد که تقویت توانمندیهای هستهای این کشور، موضع آن را در مذاکرات هستهای با آمریکا نیز تقویت خواهد کرد.
با این همه نگرانیهایی نیز وجود دارند که در صورتِ به نتیجه نرسیدن مذاکرات، امکان تشدید تنشها علیه ایران مخصوصا در قالب اقدامات خرابکارانه اسرائیل علیه تاسیسات اتمی ایران، وجود دارد. شاید حتی با گذشت زمان، کاخ سفید به این حملات در برهههایی چراغ زرد و یا حتی چراغ سبز نشان دهد.
جدای از اینها این نگرانی وجود دارد که شاید آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز از کارت سیاسی خود به دلیل کاهش سطح همکاری ایران با این نهاد استفاده کند و زمینه را برای احاله پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد (از طریق شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی)، هموار کند.
آنتونی بلینکن نیز اخیرا تهدید کرده که بن بستِ هستهای در مذاکرات وین برای مدت نامعلوم نمیتواند وجود داشته باشد. امری که به زعم بسیاری از ناظران در نهایت میتواند به معنای اتخاذ رویههای تهاجمی از سوی آمریکا در قبال برجام و به طور کلی کنار گذاشتن گزینه برجام از روی میز دولت آمریکا باشد.
بدون تردید موراد مذکور، پیش بینیهای توام با بدبینی در مورد معادله هستهای ایران و روند احیای برجام هستند. در شرایطی که احیای برجام میتواند هم به نفع تهران و هم به نفع واشنگتن باشد، عدم دستیابی به توافق، بدون تردید یک تراژدی خواهد بود که تبعات زیادی را نیز برای ایران و آمریکا به دنبال خواهد داشت».