پیامد و عبرت مهم «تنهایی استراتژیک ایران» این است که ایران برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر بهطور طبیعی هیچگونه متحد خارجی قابل اتکا و مبتنی بر تاریخ، ویژگیهای جغرافیایی، زبان و مذهب ندارد.
مصطفی اعلایی- سفیر سابق ایران در کوبا و ونزوئلا؛ «تنهایی استراتژیک ایران» به ویژه در تاریخ معاصر ایران تنگناها و مصیبتهای زیادی را برای کشورمان ایجاد کرده است. این تنهایی در ذات خود تنشزا است.
تنش با همسایه ترک، تنش با همسایه روس، تنش با همسایه عرب، تنش با همسایه پشتون، تنش با ازبک، تنش با تیرههای مذهبی و زبانی پیرامونی ناهمگون با مذهب و زبان جامعه ایرانی (ایران تنها کشور پارسیزبان و شیعه خاورمیانه است که در محاصره کشورهای سنی عربزبان و ترکزبان قرار گرفته است)، تنش با نظم بینالمللی و مهمتر از همه تنش بدون زمینههای ائتلافها و اتحادهای سیاسی و قس علی هذا.
از سوی دیگر تنش، به ویژه تنش دایمی با محیط پیرامونی و جهان به تدریج ریشه توسعه را نابود و کشور را به سوی فقر و عقبماندگی از همسایگان و همترازان، درگیری و خشونت و نهایتا تجزیه سوق میدهد. ضروری است در چنین وضعیتی تعیین و تشخیص منافع ملی براساس خودخوانشی تاریخی و جغرافیایی (self emage) صورت گیرد؛ لذا دقیقترین و صحیحترین راهبرد توسعه کشور به ویژه در وضعیت تنهایی در درجه اول، رفع تنش یا اصطلاحا تنشزدایی است. به بیان دیگر، تنشزدایی در وضعیت تاریخی ایران مهمترین منفعت ملی است. تنشزدایی نیز در ذات خود خود دو عنصر دارد.
«اقتدار ملی» و «تعامل» - تعامل و توافق میوه اقتدار است و اقتدار بدون تعامل عقیم است. اقتدار ملی نباشد تعامل ذلت میآورد و تعامل نباشد اقتدار (عمدتا نظامی) فقر و توسعهنیافتگی و جهل میزاید. حاصل جمع اقتدار و تعامل، توازن قوا است و توازن قوا با پشتوانه ساختار سالم و هدفدار ملی موجد پیشرفت و توسعه کشور و موجب ماندگاری مُلک و ملت است.
در صحنه میدانی، قرینهها نشان میدهند که همسایگان و ائتلافهای پیرامونی ایران و همچنین امریکا و غرب، روسیه، چین و هند و... شدیدا تمایل دارند که ایران همواره در تنش ناشی از تنهایی استراتژیک بماند، چرا که فقط در ادامه تنش، التهاب و بیثباتی است که آنها فرصتهای توسعهای ایران از جمله فرصتهای ناشی از دوران جدید جهانی و بینالمللی را یک به یک به تاراج میبرند.
کما اینکه تاکنون عمدتا در حوزههای انرژی، راههای ارتباطی و میراث فرهنگی و تمدنی بردهاند؛ لذا آنها میل دارند تنش ناشی از عدم توافق هستهای بماند، قطعنامههای ضدایرانی در سازمانهای بینالمللی استمرار یابد و سیاستهای جهانی علیه ایران تقویت شود و نهایتا هارتلند بیوقفه در التهاب و بیثباتی منطقهای و بینالمللی قرار گیرد.
در چنین وضعیتی لازمه رفع تنش قطعا از بین بردن موضوعات و کانونهای تنشزا است. هرگونه دیپلماسی و فعالیتهای دیپلماتیک از جمله قوانین، مصوبات، سیاستها، فرمان ها، مذاکرات و کنشهای منطقهای و بینالمللی ضرورتا میباید با هدف تنشزدایی و رهایی کشور از التهاب و ناپایداری و شرطیشدن اقتصاد کشور صورت گیرد. این یک راهبرد جامع ملی است.
از سوی دیگر بستر تنشزدایی، پیگیری سیاست موازنه مثبت بین قدرتهای خارجی و مبتنی بر استقلال و بزرگی کشور است. رژیم گذشته برای مقابله با تنهایی استراتژیک و رهایی از فشارهای ناشی از آن تشخیص داد که با یکی از دو ابرقدرت جهان متحد شود.
لکن این اتحاد اگرچه تا حدودی از فشار این تنهایی کاست، اما عمدتا به دلیل فساد دستگاههای حکومتی، تحقیر ایران و خوی سلطهجویی امریکا و غرب راه مناسبی به سوی توسعه و پیشرفت ایران باز نکرد، چرا که تنشزدایی برمبنای موازنه مثبت صورت نگرفت.
نکته آخر اینکه پیامد و عبرت مهم «تنهایی استراتژیک ایران» این است که ایران برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر بهطور طبیعی هیچگونه متحد خارجی قابل اتکا و مبتنی بر تاریخ، ویژگیهای جغرافیایی، زبان و مذهب ندارد؛ لذا به طریق اولی اتحاد با قدرتهای جهانی نیز در ذات خود، مصنوعی، بیریشه و در نتیجه ناپایدار و غیر قابل اطمینان و اعتماد است.
در نتیجه مهمترین عنصرِ همزاد تنشزدایی و سنگ بنای امنیت ملی و رشد ایران، رابطه مستحکم میان دولت- ملت، درونزایی و به کار گرفتن ظرفیتهای عظیم داخلی و صیانت از اتحاد ملی و نیروهای متنوع سیاسی است. به بیان مختصر: موثرترین، اصیلترین و مطمئنترین متحد ایران در وضعیت «تنهایی استراتژیک ایران» و فرآیند تنشزدایی همانا اتحاد سیاسی داخلی و درونزایی است.
منبع: روزنامه اعتماد