«اگر دولت ترامپ از برجام خارج نشده بود، ایران همچنان در قید تعهدات برجامی خود میماند و سطح تنشها میان دو طرف نیز پایینتر از شرایط فعلی بود. در شرایط کنونی، آمریکا به هیچ عنوان نمیتواند انتظار داشته باشد وقتی که به تعهدات ابتدایی خود در قبال ایران عمل نکرده (در قالب برجام)، ایران بابِ گفتگوهای جدید را با آن باز کند».
فرارو- پایگاه خبری-تحلیلی "نشنال اینترست" در گزارشی، به محرکها و عواملی که در ماههای آتی میتوانند بر شدت و سطح تنشها میان تهران و واشنگتن بیفزایند اشاره کرده و به طور خاص به این مساله اشاره کرده که تنشهای جاری با تهران قابل پیشگیری بود اگر دولت ترامپ به صورت یکجانبه از توافق برجام خارج نمیشد و ایران را تحریک به تحقق پیشرفتهای قابل توجهِ هستهای نمیکرد.
نشنال اینترست در این رابطه مینویسد: «مهمترین و برجستهترین مشکل سیاست خارجی آمریکا که احتمالا در هفتههای آتی میتواند به تیتر یکِ رسانههای جهان تبدیل شود، موضوعِ تشدید تنشهای واشنگتن با ایران است. تنشهایی که از این قابلیت برخوردارند تا به برخوردهای نظامی نیز ختم شوند. البته که هنوز در این رابطه قطعیتی وجود ندارد و میتوان از این وضعیت دوری کرد. در این رابطه، برخی شرایط و محرکها وجود دارند که بواسطه ترکیب شدن با یکدیگر، میتوانند احتمال اوج گیری قابل توجه تنشها میان تهران و واشنگتن را تقویت کنند.
اول از همه باید به ناکامی احتمالی دولت بایدن در بازگشت به توافق برجام اشاره کرد (توافق چند جانبهای که به نحو قبال توجهی برنامه اتمی ایران را محدود میکرد و در عین حال مزایای اقتصادی را نیز به تهران اختصاص میداد). نباید فراموش کرد که این دولتِ آمریکا به ریاست جمهوری "دونالد ترامپ" بود که به توافق برجام خیانت کرد و به صورت یکجانبه از آن خارج شد (در سال ۲۰۱۸). اکنون ایالات متحده آمریکا در دوره بایدن است که باید از آنچه ترامپ در قبال برجام انجام داد، خیلی زود فاصله بگیرد.
به گزارش فرارو، باید پذیرفت که ایران در پاسخ به رویههای آمریکا در مورد برجام، در عینِ خویشتنداری، پله پله به آن پاسخ داد. ایران یک سال پس از خروج ترامپ از برجام، همچنان در چهارچوب تعهدات خود در قالب این توافق باقی ماند. پس از آن بود که ایران با تشدید جنگ اقتصادی دولتِ ترامپ علیه خود، رو به اقدامات متقابل و پیشرویهای هستهای آورد. دولت ایران این نکته را برای آمریکا روشن ساخته که اگرچه پاسخ فشارهای آمریکا را با فشارهای متقابل خواهد داد، با این حال، از بازگشت کامل به توافق برجام (نسخه اولیه این توافق که در سال ۲۰۱۵ میلادی امضا شد) استقبال میکند (بازگشتی که بار دیگر حامل امتیازات برجامی برای ایران باشد).
در این رابطه، دولت بایدن با چالشهایی رو به رو است که تا حد زیادی ریشه در موانع و تحریمهای گستردهای دارند که دولت سابق آمریکا به ریاست جمهوری ترامپ آنها را ایجاد کرده است. اقداماتی که همه و همه بر آن بوده اند تا مانع از بازگشت دولت فعلی آمریکا به توافق برجام شوند (در این رابطه دولت ترامپ حتی تحریمهایی را در زمینه حقوق بشر و موارد ادعاییِ مرتبط با تروریسم علیه ایران وضع کرده که صرفا معطوف به توافق برجام و سختتر کردن بازگشت به آن توسط هر دولتی در آمریکا هستند). با این همه، دولت بایدن باید تمام تلاش خود را کند تا از خیانتها و بدعهدیهای دوران ترامپ در مورد برجام فاصله گیرد و در قالبی درست به این توافق بازگردد.
با این همه، دولت بایدن عملا معادله برجام را با طرح این مساله که بایستی در مورد موضوعات گسترده تری با ایران (ورای مساله هسته ای) به توافق رسید، پیچیدهتر کرده است. در این رابطه به طور خاص دولت بایدن بر مذاکره با ایران در مورد توان موشکی این کشور تاکید داشته است. این در حالی است که اساسا آمریکا نسبت به قابلیتهای مخرب نظامی دیگر کشورهای منطقه، هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهد.
موضع گیریهای دولت بایدن مبنی بر گسترده کردن دامنه مذاکرات برجامی اگرچه میتواند به مثابه تاکتیکی موثر جهت تحت فشار قرار دادن ایران تلقی شود، با این حال اعتماد لازم جهت بازگشت به توافق برجام و تبعیت از الزامات آن را از بین برده و حتی به منتقدان برجام این بهانه و استدلال را داده که باید هر چه سریعتر این توافق را نابود کرد. موضع گیریهای ابتدایی آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا حتی قبل از این به عنوان وزیر خارجه این کشور منصوب شود، مبنی بر اینکه ابتدا ایران باید به چهارچوب توافق برجام بازگردد، اساسا این مساله را که این آمریکا بوده که در ابتدا از توافق برجام خارج شده، نادیده گرفته و میگیرد.
جدای از اینها نباید فراموش کرد که عملکردِ فاجعه بار دولت بایدن در مساله افغانستان، عملا دولت وی را تحت فشار قرار خواهد داد که به جای اتخاذ رویکردی نرم و انعطاف پذیر در قبال ایران، با رویکردِ سخت گیرانه تری در مذاکره با تهران حاضر شود. این بدان معناست که دولت بایدن در مسیر مذاکرات برجامی، تمایل کمی جهت امتیازدهی به ایران دارد و عملا فضا را برای احیای توافق برجام (به سهم خود) چندان مساعد نخواهد ساخت.
از طرفی نباید مولفه اسرائیل را نیز در معادله هستهای ایران و به طور کلی موضوعات مرتبط با تهران دور از نظر داشت. اساسا تل آویو به هرگونه تعامل و دیپلماسی با تهران حساس است. در این رابطه اخیرا شاهد بودیم که "بنی گانتس" وزیر دفاع اسرائیل اعلام کرد که تل آویو آماده است تا با توافق اتمی ایران کنار بیاید. اندک زمانی بعد سخنگوی وی تصحیح کرد که گانتس با هرگونه بازگشت به توافق برجام مخالف است اگرچه که امکان دارد با یک توافقِ طولانی تر، قویتر و گستردهتر موافقت کند. دولت کنونی اسرائیل در مقایسه با دولت نتانیاهو که ۱۲ سال در قدرت بود، هیچ تفاوتی در نوعِ رویکردهایش در قبال ایران ندارد و همچنان به رویههای مخرب در این رابطه به جایِ استفاده از دیپلماسی، اعتقاد راسخ دارد.
انجامِ ترور و اقدامات خرابکارانه علیه تاسیسات اتمی ایران از سوی اسرائیل، از مدتها قبل فضای مذاکرات اتمی با تهران را با چالش رو به رو کرده است. این مساله در نوع خود موجب شده تا مخالفان و منتقدان توافق برجام در ایران نیز دست بالا را پیدا کنند و این طیف به آن گروه از سیاستمداران ایرانی که به تعامل با آمریکا و حل دیپلماتیک مساله برجام اعتقاد دارند، حملات گستردهای را انجام میدهند.
اقدام دولت سابق آمریکا در خروج یکجانبه از برجام و تداوم یافتن روند تحریمها علیه تهران در دولت بایدن، همه و همه موجب شده اند تا دولت جدید ایران به ریاست جمهوری "ابراهیم رئیسی"، نسبت به آمریکا بی اعتماد باشد و از آن درخواستِ ارائه تضمینهایی مبنی بر عدم تکرار مجدد مسائلی از این نوع را داشته باشد. درخواستی که مخصوصا با توجه به سابقه آمریکا و نوع رفتارهایش در قبال ایران، چندان شگفت انگیز نیست.
یکی دیگر از مولفههای اساسی که میتواند در ماههای آتی به درگیری و تنش میان تهران و واشنگتن ختم شود، کناره گیری دولت ترامپ از برجام و به طور خاص به راه انداختن جنگ اقتصادی نامحدود علیه تهران است. اگر دولت ترامپ چنین نکرده بود، ایران همچنان در قید تعهدات برجامی خود بود و سطح تنشها میان دو طرف نیز پایینتر از شرایط فعلی بود. در شرایط کنونی، آمریکا به هیچ عنوان نمیتواند انتظار داشته باشد وقتی که به تعهدات ابتدایی خود در قبال ایران عمل نکرده (در قالب برجام)، ایران بابِ گفتگوهای جدید را با آن باز کند.
نباید فراموش کرد که اگر گفتگوهای آتی برجام با ایران شکست بخورند، تهران به تصمیمهای راهبردی دیگری روی خواهد آورد. تصمیماتی که در نوع خود میتوانند احتمال اوج گیری تنشها با تهران را افزایش دهند. در این رابطه به طور خاص رهبران اسرائیل مدام از تهیه طرحهایی جهت حمله به ایران خبر میدهند. در این زمینه آمریکا کمترین اعتراضی به موضع گیریهای رهبران اسرائیل علیه ایران نمیکند. امری که عملا با ژستهای دولت بایدن مبنی بر ضرورت اتخاذ دیپلماسی با تهران در تضاد است. در پاسخ به موضع گیریهای اسرائیلیها نیز مسوولان ارشد نظامی ایران، متقابلا از تهیه طرحهایی جهت هدف قرار دادن اسرائیل خبر میدهند.
نباید فراموش کرد که اگر اسرائیل بخواهد علیه تاسیسات اتمی ایران دست به اقدام نظامی بزند، ایران نیز به خوبی میداند که چگونه تاسیسات اتمی خود را با سرعت بیشتری توسعه داده و ارتقا بخشد. اقدام نظامی اسرائیل همچنین به ایران این انگیزه را میدهد تا با سرعت بیشتری پیشرفتهای هستهای خود را محقق کند. امری که کاملا به ضرر منافع تل آویو و واشنگتن است».