یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: رقابت باید، رقابت درستی باشد. مثلا سید محمد خاتمی با آقای رئیسی در انتخابات باشند آن وقت بسنحید که پایگاههای اجتماعی هر کدام چقدر است.
ایلنا نوشت: ناصر قوامی، درباره اینکه پس از برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و عملکرد جریان اصلاحات در ۲ انتخابات مجلس و ریاستجمهوری مطرح میشود که بهتر است این جریان تحت عنوان یک حزب فراگیر فعالیت کند، گفت: اصلاحطلبان اگر بخواهند تحت یک حزب حرکت و فعالیت کنند، کار خوبی است، اما در نظر داشته باشید احزاب در کشورهایی که دموکراسی حاکم است، میتوانند کار و فعالیت حزبی داشته باشد، اما در ایران احزاب نقش آنچنانی نمیتوانند داشته باشند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: فرض کنید همه احزاب اصلاحطلب دور هم جمع شوند و یک حزب فراگیر تشکیل دهند و هدفشان هم مانند سایر احزابی که در کشورهای دیگر هستند، رسیدن به قدرت باشد، مانند حزب سوسیال دموکرات که امروز در آلمان اکثریت را به دست آورده است و یا سوسیال مسیحی و ... بخواهند در حکومت باشند؛ مسلماً کار برایشان سخت است؛ چراکه آنجا شورای نگهبان نیست که اگر حزبی افراد خودش را کاندیدا و داوطلب کرد، رد صلاحیتش کنند؛ یک حزب میآید و افرادی را برای نمایندگی معرفی میکند و مشکلی پیش رویش ندارد.
وی خاطرنشان کرد: فرض کنید در ایران هم اصلاحطلبها گرد هم آمدند، یک حزب فراگیر تشکیل دادند و فردا افرادی را برای نمایندگی مجلس معرفی کردند، اما این افراد رد صلاحیت شدند، هنگامی که چنین اتفاقی بیفتد، احزاب چه کاری از دستشان برمیآید؟
این نماینده ششمین دوره مجلس شورای اسلامی ادامه داد: حال در جریان اصلاحات ۱۰ حزب با هم متحد شدند و یک حزب را تشکیل دادند، کادرسازی کردند و افراد باسواد و تاثیرگذاری را هم کاندیدا کردند، اما شورای نگهبان آنها رد صلاحیت کند، اینگونه باز هم دستشان روی هوا میماند.
وی تاکید کرد: اصلاحطلبان برای ورود به قدرت و نزدیک شدن به حاکمیت مشکل دارند؛ مشاهده میکنید چه در نمایندگی، چه در ریاستجمهوری حتی در شوراهای شهرهای بزرگ هم رد صلاحیت شدهاند، بنابراین اگر هدف اصلاحطلبان از تشکیل حزب واحد ورود به قدرت باشد است، باید گفت که در این شرایط اصلاحطلبان جایی در قدرت ندارند، یعنی برخی نهادها مخالف حضور آنان هستند و برای این کار هم ابزار دارند که این ابزار رد صلاحیت است و به جایی هم نمیرسند.
وی تاکید کرد:، اما اگر هدف اصلاحطلبان این باشد که مردم را آگاه و بیدار کنند، با آنان هماهنگ باشند و اصلاحات را مطالبه کنند، هدفشان این نباشد که نماینده و رئیسجمهور شوند، بیایند و بگویند قانون اساسی باید اصلاح شود؛ کار بسیار خوبی انجام میدهند در غیر این صورت در قدرت جایی ندارند.
قوامی در پاسخ به سوالی در مورد اینکه در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آن سرمایه اجتماعی که پشت اصلاحطلبان از دیرباز تاکنون بوده است قرار نگرفت حال آیا نیاز نیست این جریان دست به یک آسیبشناسی و نقد درون گفتمانی بزند، گفت: معتقدم ۸۰ درصد مردم در کشور طالب اصلاحات هستند و میخواهند این امر در کشور در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و قانونگذاری اتفاق بیفتد.
وی با بیان اینکه ۸۰ درصد مردم مطالبه اصلاحات دارند، ادامه داد:، اما اینکه گفته میشود مردم پشت سر اصالاحطلبان نیستند، اینگونه نیست؛ آقای همتی اصلاحطلب نبود که اصلاحطلبان از ایشان حمایت کنند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب یادآور شد: ضمن اینکه در ۲ دوره انتخابات ریاستجمهوری اصلاحطلبان از فردی که اصلاحطلب نبود حمایت کردند و اصولگرایان با ابزارهایی که داشتند وضع موجود را به گردن اصلاحطلبان انداختند که شما روحانی را انتخاب کردید، در صورتیکه روحانی ۱۰ درصد مقصر مسائل بود و دیگران ۹۰ درصد مقصر مشکلات مملکت هستند.
وی با تاکید بر اینکه فکر نمیکنم اصلاحات پایگاه اجتماعیاش کم شده باشد، افزود: بله ممکن است اصلاحطلبانی که تنها هدفشان ورود به دولت باشد را مردم قبول نداشته باشند و به آنان بگویند که اینها درد مردم و کشور را ندارند، ولی در مورد جریان اصلاحات مطرح نیست.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به اینکه اصلاحطلبان همچنان پایگاه اجتماعی دارند، گفت: در انتخابات ریاست جمهوری باید رقابت به معنای واقعی باشد، ما اصلاحطلبان کسی را در این دروه انتخابات ریاست جمهوری نداشتیم که بخواهیم با او رقابت کنیم و بعداً بگوییم پایگاه اجتماعی ندارند.
وی ادامه داد: نامزد موجود آقای همتی بودند که ایشان هم اصلاحطلب نبود و کسی وی را به عنوان اصلاحطلب قبول نداشت که بخواهد از وی حمایت کند، از من هم پرسیدند آیا از آقای همتی حمایت میکنید؟ گفتم خیر، ایشان اصلاحطلب نیستند و معنا ندارد بخواهیم از وی حمایت کنیم.
قوامی تاکید کرد: رقابت باید، رقابت درستی باشد. مثلا سید محمد خاتمی با آقای رئیسی در انتخابات باشند آن وقت بسنحید که پایگاههای اجتماعی هر کدام چقدر است.