افزایش جدی اقدامات دیپلماتیک از طریق رایزنی با کشورهای روسیه، ترکیه و جمهوری آذربایجان و ارمنستان و حتی کشورهای فرامنطقهای، چون فرانسه یکی از فوریترین اقداماتی است که باید از سوی وزارت امورخارجه پیگیری شود.
احسان هوشمند؛ درست یک سال پس از آغاز جنگ ۴۴روزه میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، آقای الهام علیاف در مصاحبهای با خبرگزاری آناتولی ترکیه، از برگزاری مانور نیروهای مسلح ایران در جنوب ارس انتقاد کرد. وی در سخنان خود بهگونهای خود را سخنگوی آذربایجانیهای جهان نامید.
۱- کمتر از ۱۰۳ سال از آذربایجان نامیدهشدن شمال رودخانه ارس میگذرد. منطقهای که پیش از آن در حوزه تمدن ایرانی اران (و به قول یونانیان آلبانیای قفقاز) نامیده میشد. از ابتدای نامگذاری این منطقه به جمهوری آذربایجان و سرقت نام آذربایجان واقعی، رجال سیاسی ایرانی بهویژه آذربایجان اصیل به مرکزیت تبریز دربرابر این نامگذاری موضعگیری کردند. آنچه در این دوره تاریخی درباره آن نامگذاری تأملبرانگیز بود، رویه الحاقگرایانه و ضدایرانی این نامگذاری بود.
در دوره تسلط اتحاد جماهیر شوروی سابق بر این منطقه جعل واژهای دیگر بر این بدگمانیها افزود. این جعل و تاریخسازی بیپایه برای مردمان دوسوی ارس یا بهاصطلاح آذربایجان شمالی و جنوبی توسط وابستگان به دستگاه سیاسی و جاسوسی شوروی سابق خلق شد و به کلیدواژه الحاقگرایی و تجزیهطلبی مبدل شد. تأسیس یک فرقه وابسته به سیدجعفر پیشهوری اوج این اقدام ضدیرانی ازسوی اشغالگران شوروی در سال ۱۳۲۴ بود.
۲- با اعلام استقلال جمهوری آذربایجان و سپس آغاز تنشها میان این کشور تازهتأسیس و ارمنستان به گواهی مسئولانِ باکو، ایران به حمایت جدی از این کشور پرداخت. اگر کمکهای ایران در آن روزگار نبود، احتمالا سرنوشت دیگری در انتظار این کشور بود. پس از جنگ نخست قرهباغ نیز ایران به مردم نخجوان اجازه داده تا از طریق سرزمین ایران به باکو تردد کنند.
در دورههای بعدی تا جنگ مهرماه سال گذشته نیز ایران حمایتهای خود را از این کشور استمرار داد. هرچند همزمان با این حمایتها در باکو سیاستهای الحاقگرایانه ضدایرانی همچنان در حوزههای مختلف تعقیب میشد.
۳-سیاستهای ضدایرانی مقایسهای میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان نشانگر این واقعیت است که در حدود سه دهه گذشته در باکو در حوزههای مختلفی ایرانهراسی و دشمنی با ایران بهعنوان یک راهبرد در کانون توجه دستگاه امنیتی و سیاسی و در نتیجه دستگاههای فرهنگی و آموزشی قرار داشته است.
جعل تاریخ در قالب کتابهای درسی همه دورههای آموزشی و ادعاهای سرزمینی درباره ایران و بهویژه آذربایجان، مصادره شعرا و دانشمندان ایرانی، کتابسازی برای برخی از این مشاهیر، اجازه به فعالیت تجزیهطلبان ایرانی در آن کشور، برگزاری نشستهای مختلف ضدایرانی ازجمله جریان وابسته به دستگاههای امنیتی آن کشور یعنی مجمع آذربایجانیهای جهان، تظاهرات ضدایرانی تجزیهطلبان، توهین به نمادهای ایرانی ازجمله پرچم ایران و زبان تمدنی و ملی ایرانیان، فعالیت رسانهای تجزیهطلبان ایرانی در باکو و تولید محتوا در این کشور و نظایر آن نمونههایی از اقدامات ضدایرانی در این کشور است که مسلما با هماهنگی و دستور مقامات سیاسی و دستگاههای امنیتی تولید شده است.
این درحالی است که در همسایگی این کشور یعنی در ارمنستان نهتنها در قالب کتابهای درسی یا فعالیتهای فرهنگی و تولید فیلم و موسیقی و مانند آن علیه ایران اقدامی جدی صورت نگرفته، بلکه موج رسانهای ایراندوستی بهگونهای فعالیت داشته که بنا بر نظرسنجیهای صورتگرفته، افکار عمومی این کشور تلقی مثبتی از ایران دارند.
۴- یکی از اقدامات جریانهای ایرانستیز در باکو و ترکیه اقدام برای نهادسازیهای قومی و تشکیلاتسازی قومگرا و تجزیهطلبانه در درون ایران است که گاهوبیگاه اخباری درباره آن منتشر میشود. فعالیت عوامل تولیدکننده گوناز تیوی در باکو یا حضور جریان ضدایرانی مؤسسه مطالعات تبریز در ترکیه که به حمایت سازمان جاسوسی ترکیه یا میت فعالیت میکند، نمونههای آشکار و روشنی از حمایتهای این دو دولت از جریانهای قومگرا و تشکیلاتسازی در درون ایران است که در سالهای گذشته ازسوی مقامات مسئول کشورمان با دیده اغماض مورد توجه جدی قرار نگرفته است.
همچنین فضاسازی رسانهای انجامشده از سوی این دو کشور بهگونهای سامان داده شده که گروهی در داخل کشور و از جمله گروهی از چهرههای سیاسی، مذهبی و محلی را تحت تأثیر قرار داده و آگاهانه یا ناآگاهانه این افراد را به عملههای نفوذی این دو کشور در داخل ایران مبدل کرده است.
بازتاب این رویدادها در اتفاقات ورزشی مانند حواشی باشگاه تراکتورسازی تبریز یا مسابقات والیبال در ارومیه و برخی رویدادهای دیگر مانند ماجرای مجسمه فردوسی در سلماس و اتفاقات شورای شهر ارومیه خود را بهروشنی نمایان کرد.
گروهی کمشمار وابسته به دولتهای باکو و آنکارا، با نفرتپراکنی قومی علیه دیگر ایرانیان از جمله کُردهای آذربایجان غربی، آشوریها و ارمنیهای شمال غرب و زبان ملی و تمدنی کشور یعنی زبان فارسی آزادانه اقدامات خود را پیش برده و میبرند. استاد ناصر همرنگ در کتاب باارزش از بادکوبه و چیزهای دیگر گزارشی از دیدار با برخی شخصیتهای سیاسی و فرهنگی جمهوری آذربایجان در دوره بحران قرهباغ را قلمی کرده است.
وی از جمله در باره دیدار با ضیاء بیگ نقل میکند که وی دولت کنونی ایران را مانند نظام شوروی یک نظام باورمند یافته بود و گفته بود: «اینگونه نظامها را با چند شعار ایدئولوژیک میتوان فریب داد. بروید درون دولت و در جبهه دولتی نفوذ کنید. خودتان را به رنگ دلخواه ایدئولوژیک او دربیاورید، ولی در عمل به وظیفه ملی! خود پایبند باشد. یک دولت ایدئولوژیک و خوابزده مانند دولت ایران این امکان را بهگونهای گسترده در اختیار شما قرار داده است».
چنین رویکردی در میان نفوذیهای پانترک در ایران اظهر منالشمس است. به رنگ ایدئولوژی رسمی سخنگفتن، اما نغمههای جداسری را نمایندگیکردن! جالب آنکه هر دو جناح سیاسی از این وضعیت تأثیر پذیرفتهاند. در جریان جنگ سال گذشته قرهباغ و نیز شعرخوانی اردوغان، نوشته و موضعگیری یکی از تئوریسینهای اصلاحات، تحت تأثیر یکی از حامیان این رویکرد نمایانگر این اثرپذیریهاست!
۵- برخی از تحلیلگران آزادی عمل این جریانهای بیگانهگرا را ناشی از رقابتهای جناحی سیاسی داخل کشور ارزیابی کرده و مدعیاند به دلایل سیاسی و جناحی این آزادی عمل برای این جریانها فراهم شده است. ورود برخی شخصیتهای سیاسی و مذهبی در استانهای شمال غرب به مباحث قومی هم از این منظر قابلتأمل است.
۶- افزون بر روندهای جاری در حوزه قفقاز و ترکیه، افزایش احتمال اشغال جنوب کشور ارمنستان و در نتیجه قطع یکی از راههای راهبردی مواصلاتی ایران به ارمنستان، گرجستان و اروپا موجب شد تا افزون بر مباحث قومی و رویکردهای تجزیهطلبانه پدیده راهبردی و بااهمیت دیگری که میتواند تغییرات ژئواستراتژیک شایانتوجهی در پی داشته باشد نیز مورد توجه قرار گیرد.
اقدامات کشور ترکیه برای بسط نفوذ منطقهای و اراده این کشور به رهبری حزب حاکم آک پارتی برای تسلط و هژمونی در قفقاز و پیشبرد ایده وحدت جهان ترک! موجب شده تا فزون بر تحولات جاری، موضوع جنوب ارمنستان بیشازپیش در ایران مورد توجه قرار گیرد و رزمایشی در شمال غرب کشور صورت گیرد.
پیشازاین کشور ترکیه در دریای مازندران همراه با ارتش جمهوری آذربایجان اقدام به برگزاری رزمایشی کرد که متأسفانه واکنش جدی و درخوری در ایران صورت نگرفت. درحالیکه هیچ دلیل موجهی برای برگزاری این رزمایش، از جمله نزدیکی به ارمنستان، وجود نداشت. رزمایش اخیر نیروهای مسلح ایران در جنوب ارس اهمیت منافع راهبردی و ژئواستراتژیک کشور و عمق راهبردی کشور را نمایان میکند، اما برگزاری رزمایش نیازمند اقدامات سیاسی دیگری نیز هست.
۷- افزایش جدی اقدامات دیپلماتیک از طریق رایزنی با کشورهای روسیه، ترکیه و جمهوری آذربایجان و ارمنستان و حتی کشورهای فرامنطقهای، چون فرانسه یکی از فوریترین اقداماتی است که از سوی وزارت امورخارجه پیگیری شود. متأسفانه دستگاه دیپلماسی کشور در سال گذشته درباره تحولات و مناقشه قفقاز بسیار منفعلانه ورود پیدا کرده است.
۸- سپردهشدن پرونده قفقاز به یکی از مدیران با تجربه دستگاه دیپلماسی یا مدیران ارشد کشور با همکاری تیمی از متخصصان و کارشناسان دستگاهها و نهادهای ذیربط اقدام دیگری است که توان تخصصی و ظرفیت کارشناسی کشور برای پیگیری پروندههای راهبردی و مهم، چون مناقشه قفقاز را در اختیار منافع ملی قرار میدهد.
۹- اتخاذ سیاست رسانهای شفاف و هماهنگ و آگاهیبخشی ملی درباره ابعاد موضوع و دلایل بروز نگرانیهای کشور که منجر به برگزاری مانور شد از دیگر ضروریات این حوزه است که در چند روز گذشته بجد مورد توجه قرار نگرفته است.
تحولات جاری در قفقاز بهصورت مستقیم با منافع ملی ایرانیان در ارتباط است و هرنوع کمتوجهی یا بیتوجهی یا عدماستفاده از ظرفیتهای کارشناسی، تخصصی و سیاسی کشور، پیامدهای امنیتی و سیاسی شایانتوجهی درپی خواهد داشت.
منبع: روزنامه شرق