یکی از تالیفات مشهور بنیصدر کتابی است به نام «کیش شخصیت» که به پدیده چهرهسازی و خودشیفتگی نخبگان در جوامع میپردازد. به باور برخی شاید آن روز که بنیصدر در حال نگارش این کتاب بود، گمان نمیکرد خود نماد برجسته این انحراف در جامعه ایرانی به دلیل خودشیفتگیاش خواهد شد.
ابوالحسن بنیصدر، نخستین رئیسجمهور ایران، روز گذشته ۱۷ مهرماه، در ۸۸ سالگی در بیمارستان «سالپتریه» شهر پاریس از دنیا رفت. خبر درگذشت او را تارنمای سایت موسوم به «انقلاب اسلامی در هجرت» سایت متعلق به بنیصدر در اطلاعیهای اعلام کرده است.
به گزارش «ایرنا» اطلاعیه مذکور از سوی همسر، فرزندان و خواهران و برادران وی در این سایت منتشر شده که براساس آن ظاهرا نخستین رئیسجمهوری تاریخ ایران روز گذشته پس از مدتی مبارزه طولانی با بیماری در پاریس شهری که در تمام سالهای پس از خروجش از ایران در آن زندگی میکرد چشم از جهان فروبسته است.
شایعه مرگ سیدابوالحسن بنیصدر در یک سانحه جادهای برای نخستین بار در دی ۱۳۹۹ در شبکههای اجتماعی نشر یافت، خبری که البته همان زمان از سوی خبرگزاریها تکذیب شد. اما او سرانجام روز گذشته یعنی یک سال پس از آن شایعه بر اثر یک بیماری طولانی مدت که البته به نوع آن اشارهای نشده است، درگذشت.
بنیصدر متولد ۲ فروردین ۱۳۱۲ در استان همدان بود و پدرش سیدنصرالله بنیصدر از روحانیون بانفوذ همدان به حساب میآمد. او تحصیلات متوسطه را در استان همدان گذراند و سپس در دانشگاه تهران، در رشتههای اقتصاد و حقوق اسلامی تحصیل کرد. او همچنین در دانشگاه سوربن پاریس در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد. بنیصدر که پیش از انقلاب ۵۷ از فعالان سیاسی در خارج از ایران در مبارزات علیه رژیم پهلوی و نزدیک به جبهه ملی بود، پس از انقلاب به ایران بازگشت و از جمله چهرههای مورد اعتماد امام خمینی (ره) در بحبوحه انقلاب اسلامی محسوب میشد. علاقه به دکتر محمد مصدق و نگرش سیاسی او موجب پیوستنش به جبهه ملی شده بود.
بنیصدر بعد از ورود به ایران سخنرانیهای خود را در دانشگاه صنعتی شریف آغاز کرد. بنیصدر در بهار ۱۳۵۸، پس از تشکیل دولت موقت و خارج شدن اعضای آن از شورای انقلاب با موافقت امام خمینی (ره) به عضویت این شورا درآمد، ولی حاضر به همکاری با دولت موقت نشد. در این دوره نقد دولت موقت جزو برنامهها و مقالات بنیصدر بود. او مدتی بعد معاون وزیر اقتصاد و دارایی شد و در پی استعفای دستهجمعی دولت موقت مهندس مهدی بازرگان، به سمت وزیر اقتصاد و دارایی منصوب شد. با قبول استعفای دولت موقت از سوی امام خمینی (ره)، شورای انقلاب که مسوولیت آن به عهده بنیصدر بود مسوول برگزاری انتخابات ریاستجمهوری شد.
ابوالحسن بنیصدر نیز در ۵ دی ماه ۱۳۵۸ رسما نامزدیاش در نخستین انتخابات ریاستجمهوری ایران را اعلام کرد. در این دوره انتخابات ریاستجمهوری ۱۲۴ نامزد شرکت کردند که پس از اعلام انصراف یا استعفای برخی از نامزدها در نهایت ۹۶ نامزد به رقابت با یکدیگر پرداختند. درنهایت ۸ نامزد که از چهرههای سیاسی بودند توسط کمیسیون نظارت بر انتخابات مجوز تبلیغ و مناظره در صداوسیما را دریافت کردند. علاوه بر بنیصدر، حسن حبیبی، احمد مدنی، صادق طباطبایی، داریوش فروهر، صادق قطبزاده، کاظم سامی و محمد مکری از دیگر افراد این فهرست و در واقع رقبای بنیصدر بودند. انتخابات در روز ۵ بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد و در نهایت ابوالحسن بنیصدر با حدود ۱۱ میلیون رای و با کسب ۷۶ درصد آرای شرکتکنندگان، نخستین رئیسجمهور ایران شد. مراسم تحلیف برای نخستین رئیسجمهور در حالی برگزار شد که تنها دو روز از تشکیل نخستین مجلس شورای اسلامی میگذشت.
در آن زمان مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی عهدهدار ریاست مجلس بود و اعضای هیات رئیسه سیدعلیاکبر پرورش، سیدمحمد موسوی خوئینیها، حبیبالله عسگراولادی، محمد یزدی و سیدمحمد خامنهای بودند. شهید بهشتی نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و رئیس وقت دیوان عالی کشور نیز در زمان تحلیف بنیصدر در کنار او ایستاده بود.
همچنین تنفیذ انتخاب ریاستجمهوری از سوی امام خمینی (ره) در بیمارستان قلب تهران و پس از استعفای دولت «مهدی بازرگان» برگزار شد. براساس گزارشها سه هفته بعد از پیروزی بنیصدر در انتخابات ریاستجمهوری، امام خمینی مسوولیت فرماندهی کل قوا را نیز بر عهده بنیصدر گذاشت. گفته میشود که در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران تا کنون اختیارات هیچ رئیسجمهوری به اندازه بنیصدر نبوده است. او در جنگ با عراق در میان اختلافنظرها، حرف آخر را میزد. همچنین او با شعار «عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی» به مقام ریاستجمهوری انتخاب شد.
با برگزاری انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸ حزب جمهوری اسلامی اکثریت مجلس را در دست گرفت و مخالفتها با بنیصدر به دلیل آنچه ترکیب دولت و حمایت او از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) توصیف میشد، آغاز شد. به گزارش «ایسنا» تنش جدی بین حزب جمهوری اسلامی و بنیصدر در معرفی نخستوزیر به مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد. مجلس تمامی پیشنهادهای بنیصدر برای نخستوزیری را رد کرد و نهایتا با تشکیل شورایی مشترک میان مجلس و دولت، شهید محمدعلی رجایی به سمت نخستوزیر انتخاب شد، تصمیمی که با وجود مخالفت بنیصدر اجرایی شد.
تنش بین او و رقبایش به انتخاب اعضای کابینه کشیده شد و البته با آغاز جنگ، مخالفت بنیصدر با نیروهای انقلابی به خصوص مخالفت سرسختانه با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نخستین ماههای شروع جنگ تحمیلی اصلیترین دلیل کاهش سریع محبوبیت او و عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا و توقیف ارگان او یعنی روزنامه انقلاب اسلامی بود. یکی دیگر از موارد اختلافی او شیوهاش در اداره امور جنگ و مخالفتش با شهید محمدعلی رجایی بود که باعث تشدید اختلافها شد. به اعتقاد برخی جدایی کامل بنیصدر از خط امام در غائله ۱۴ اسفند در دانشگاه تهران صورت گرفت که به میتینگی بزرگ و بیسابقه از صفآرایی و رودررویی جبهه ائتلافی ضدانقلاب، با مردم و تودههای انقلاب و مدافع خط امام (ره) تبدیل شد. در ادامه در ۲۵ خرداد مخالفان وی ضمن برگزاری تظاهراتی در پایتخت خواهان عزل او از ریاستجمهوری شدند؛ اتفاقی که فردای آن روز با طرح دوفوریتی بررسی کفایت سیاسی رئیسجمهور کلید خورد.
آخرین روز خردادماه ۱۳۶۰ اکثریت نمایندگان نخستین دوره مجلس شورای اسلامی رای به عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنیصدر نخستوزیر وقت جمهوری اسلامی دادند. در این جلسه مجلس شورای اسلامی با اکثریت ۱۷۷ نفر در مقابل ۱۲ رأی ممتنع و یک رأی مخالف، رأی بر عدم کفایت بنیصدر داد.
در واقع او نخستین رئیسجمهوری تاریخ ایران بود که در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، با رأی مجلس شورای اسلامی استیضاح و از مقام خود عزل شد. پس از انفجار بمب در دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰، او به همراه مسعود رجوی، رئیس سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از ایران گریخت و به پاریس رفت و بههمراه رجوی شورای ملی مقاومت شاخه سیاسی منافقین را تاسیس کرد، اما بعد از چندی در سال۱۳۶۳ در پی اقدامات منافقین در حمایت از عراق در جریان جنگ این کشور با ایران، بنیصدر از منافقین جدا شد، طلاق دخترش (فیروزه) را از رجوی گرفت و به همراهی با منافقین پایان داد، اما در تمام این چهار دهه، اپوزیسیون جمهوری اسلامی محسوب میشد. برخی گزارشها حاکی از آن است که وی با پوشش زنانه از ایران گریخته بود.
یکی از تالیفات مشهور بنیصدر کتابی است به نام «کیش شخصیت» که به پدیده چهرهسازی و خودشیفتگی نخبگان در جوامع میپردازد. به باور برخی شاید آن روز که بنیصدر در حال نگارش این کتاب بود، گمان نمیکرد خود نماد برجسته این انحراف در جامعه ایرانی به دلیل خودشیفتگیاش خواهد شد.
در این میان اکبر لاجوردیان از اقوام حبیب لاجوردی، یکی از بنیانگذاران شرکت توسعه صنعتی بهشهر که در زمان وقوع انقلاب مدیرعامل این شرکت بود، در خاطراتش به گفتوگویی با بنیصدر برای جلوگیری از مصادره اموال خانوادگیاش اشاره کرده است. او در این خاطره میگوید که بنیصدر در این ملاقات که در منزل خواهر بنیصدر که نزدیک مجلس بود، برنامهریزی شده بود با پیژامه و صورتی نتراشیده و آشفته ظاهر شده بود و رفتاری عجیب داشت. به گفته لاجوردیان، بنیصدر در این گفتگو به او گفته بود که تمام صنایع ایران مونتاژی است و به حال مملکت مفید نیست. به هرحال ابوالحسن بنیصدر روز گذشته در شرایطی درگذشت که سرنوشت سیاسیاش طی سالهای گذشته در ادبیات سیاسی ایران به یک استعاره و هشدار تبدیل شده است.