ایران چه در گذشته و چه در حال حاضر به دلیل خصوصیات ژئوپولیتیک و البته استراتژیک همیشه مهمترین بازیگر منطقه بوده است؛ لذا سایرین هرگز در تحولاتی که در این منطقه حساس صورت گرفته است نتوانستهاند در معادلات منطقه، ایران را به حاشیه برانند یا بهحساب نیاورند.
عبدالرضا غفرانی؛ مقاله «مایکل هرشت» خبرنگار جنجالی فارین پالیسی تحت عنوان «ایران درصدد پر کردن خلأ قدرت در خاورمیانه» بیش از آنکه یک تحلیل و نظر واقعی باشد میتواند تنشآفرین باشد ضمن اینکه با واقعیات فعلی منطقه فاصله دارد:
اولا ایران چه در گذشته و چه در حال حاضر به دلیل خصوصیات ژئوپولیتیک و البته استراتژیک همیشه مهمترین بازیگر منطقه بوده است؛ لذا سایرین هرگز در تحولاتی که در این منطقه حساس صورت گرفته است نتوانستهاند در معادلات منطقه، ایران را به حاشیه برانند یا بهحساب نیاورند و به قول معروف به بازی نگیرند. هر وقت هم که برای حل هر مسالهای چه در گذشته و چه حال از کنار ایران گذشتهاند نتیجه نداده است؛ لذا ایران اتمی یا غیر اتمی هیچ تاثیری در موقیعت راهبردی و قدرت ما علیرغم مشکلاتی که برای کشور ما به وجود میآورند نخواهد داشت.
کما اینکه فشارهایی که بر ما وارد آوردهاند به اذعان آقای «هرشت» و خیلی از همفکران او آن تاثیری که مورد انتظار بوده نداشته است هر چند این فشارها مشکلات زیادی از نظر سیاسی، اقتصادی برای ما به وجود آورده است. آقای هرشت این واقعیت را در نظر نگرفته و لذا قدرت ایران را کاملا به داشتن سلاح اتمی پیوند داده است که این درست نیست و ایران همچنان از موقعیت ژئوپولیتیک و استراتژیک خود برخوردار است.
دوم اینکه آقای هرشت میگوید امریکا تحت فشار است و سرانجام ناچار خواهد شد تحریمها را لغو کند. این نظر صحیح نیست. کاملا درست است که دولت ایالات متحده در مورد ایران تحت فشار است. ولی این فشار به خاطر نفوذ و لابی سناتورهای قدرتمند جمهوریخواه (و البته اسراییل) در سیاست خارجی ایالات متحده به خصوص در مورد ایران است.
حتی جناح راستِ دموکراتها علاقهای به دادن امتیاز به ایران مانند لغو تحریمها بدون ممانعت ایران از تداوم برنامه هستهای ندارند. اگر هم این گروه فعلا مخالفتی نمیکنند صرفا به دلیل همحزبی بودن است به خصوص که انتخابات کنگره در راه است و لذا «بایدن» و بهطور کلی دولت امریکا باید ملاحظات حزبی را حفظ و با احتیاط در مورد ایران عمل کنند.
سوم اینکه اروپا موضعی در مورد ایران داشته است که با رفتن خانم «آنگلا مرکل» از صحنه سیاسی تغییری اساسی نخواهد داشت و فقط ممکن است در روش و خطمشیهای آلمان تغییر یا به تعبیری تعدیل صورت گیرد. به علاوه در این میان فرانسه بیکار نخواهد نشست. همین چند هفته پیش وزیر خارجه فرانسه آقای «لودریان» اعلام کرد که، «ایران اگر فکر میکند با به تعویق انداختن مذاکرات احیای برجام، میتواند زمان را به نفع خود تغییر دهد یک اشتباه است.»
چهارم اینکه آقای هرشت صحبت از خلأ در خاورمیانه میکند، معلوم نیست منظور این نویسنده امریکایی کدام خلأ است؟ اکنون همه دنیا شاهد است که قدرتهای بزرگ از سوریه تا خلیجفارس و افغانستان و از شمال آفریقا تا آسیای میانه حضور دارند. منظور او از اینکه میخواهد خلأ موجود در خاورمیانه را پر کند نظر بیاساس و نسنجیدهای است. او با ابراز چنین نظراتی فقط میخواهد اوضاع را بحرانیتر و نگرانی کشورهای این منطقه را بیشتر کند.
بهطور کلی این مقاله آقای «هرشت» و اینگونه تحلیلها که ظاهرا به نفع ما یا طرفداری از ما است نه تنها راهحلی را ارایه نمیکند، بلکه موجب وحشت بیشتر در جهان عرب و نیز غرب از ایران خواهد شد و میتوان گفت اینگونه نظرات و تحلیلها آن هم در نشریهای مانند «فارین پالیسی»، زمینهساز فشار بیشتر علیه ایران خواهد شد و احتمالا هدف این نویسنده هم همین بوده است. ولی او باید بداند بیتردید تصمیمسازان ما در ایران فریب اینگونه نظرات که ظاهرا به نفع ما میباشد نخواهند خورد و سیاست متین و متوازن خود را درپیش خواهند گرفت.
خوشبختانه خصوصیات ژئوپولیتیکی ایران هم پشتوانهای دایمی برای دیپلماسی ما خواهد بود و به علاوه تاکنون مقامات نظامی ما گفتهاند ما هرگز شروعکننده هیچ جنگی نخواهیم بود ولی در صورت لزوم از منافع خود دفاع خواهیم کرد. این را باید آن قدر مورد تاکید و عمل قرار دهیم که در افکار عمومی بینالمللی به یک «باور» درآید.