فراروـ ذهنخوانی میتواند مهارتهای اجتماعی، قابلیت همکاری و فعالیتهای گروهی را به میزان قابلتوجهی بهبود ببخشد. با این وصف چه کسانی بهطور ذاتی از این توانایی برخوردارند و چه طور میتوان این ویژگی را در خود ارتقا داد؟ بیشتر افراد به طرز باورنکردنی در کشف افکار دیگران یا آنطور که روانشناسان میگویند، ذهنخوانی ضعیف هستند. طبق گفته متخصصان بهطور مثال بهندرت پیش میآید که ارزیابی ما از اینکه دیگران تا چه اندازه ما را دوستداشتنی، باهوش یا جذاب میدانند، دقیقتر از حدس و گمان درآید.
به گزارش فرارو، حال سؤال اینجاست که بهترین افراد در ذهنخوانی چه کسانی هستند؟ چرا برخی در این مورد بسیار ضعیف عمل میکنند و آنها میتوانند چه کاری را برای ارتقای این توانمندی در خودشان انجام بدهند؟
۴ علامتی که نشان میدهد شما میتوانید ذهن افراد را بهخوبی بخوانید!
کشف افکار دیگران یا ذهنخوانی این است که بر اساس نشانههای ظریفی در زبان یا رفتار دیگران درک کنیم آنها به چه چیزی فکر میکنند و تفاوتی که با همدلی دارد، این است که این حالت به توانایی دانستن احساسات دیگران اشاره دارد. اگر از سه جمله «بهراحتی میتوانم خودم را جای دیگران بگذارم»، «من گاهی اوقات سعی میکنم با تصور اینکه اوضاع از نگاه آنها چگونه به نظر میرسد، دوستانم را بهتر درک کنم» و «من معمولاً میتوانم دیدگاه دیگران را درک کنم؛ حتی اگر با دیدگاه من متفاوت باشد» استفاده میکنید؛ پس شما از توانایی ذهنخوانی خوبی برخوردارید.
افراد مبتلابه اوتیسم بهطور خاص در خواندن افکار دیگران هستند. به همین دلیل شاید تعجبآور نباشد که اوتیسم در مردان چهار برابر شایعتر است، آنها در خواندن ذهن بهمراتب بدتر از زنان عمل میکنند. دکتر پونیت شاه در اینباره میگوید: «همه ما بدون شک تجربیاتی داشتهایم که در آن احساس کردهایم نتوانستهایم با افرادی که در حال صحبت هستیم، ارتباط برقرار کنیم. جایی که ما حس کردهایم آنها ما را درک نکردهاند یا مواردی که ما گفتهایم به اشتباه برداشت شده است. نحوه برقراری ارتباط ما بیش از هر چیز به درک ما از آنچه دیگران در حال فکر به آن هستند، متکی است و این فرآیند پیچیدهای است که همه قادر به انجام آن نیستند.»
از طرف دیگر طی تحقیقی که در دانشگاه شیکاگو صورت گرفته است، محققان ابراز میدارند بزرگترین مانع برای ذهنخوانی و درک اینکه ما در نگاه دیگران چگونه به نظر میرسیم، تفکرات جانبدارانه خودمحور ماست. جانبداری خودمحورانه به این معناست که وقتی سعی میکنیم تصور کنیم دیگران چگونه ما را میبینند، لاجرم این تصویر تحت تأثیر نگرشی خواهد بود که ما نسبت به خود داریم یا به عبارتی برای خواندن ذهن دیگران ابتدا ذهن خودمان را میخوانیم و نتیجه نهچندان دلخواه این است که ما معمولا خود را آنطور که دیگران ما را میبینند، نمیبینیم.
دکتر نیکلاس اپلی دو دلیل عمده برای این رخداد ذکر میکند که انحراف توجه و انحراف در تفسیر افکار است. در مورد اول ما گمان میکنیم دیگران بسیار بیشتر از آنچه که واقعاً به ما توجه میکنند، توجه دارند. درحالی که افراد معمولاً متوجه جزئیاتی که در ذهن ماست نمیشوند. در انحراف تفسیری نیز ما همه چیز را از فیلتر اعتقادات، نگرشها و مقاصد خود عبور میدهیم، بهویژه هنگامیکه شرایط مبهم است یا وقتی باورها، نگرشها و مقاصد ما با هدف ذهنخوانی ما بسیار متفاوت است.
چگونه باید ذهنخوانی خود را تقویت کنیم؟
یک رویکرد قدیمی برای خواندن ذهن پی بردن به نظرات دیگران در مورد خودمان با بررسی دیدگاه آنها بوده است که در حال حاضر محققان این شیوه را در افزایش دقت ذهنخوانی مؤثر نمیدانند. در مقابل راه حل آزمایش شده این است که خود را در سطح بالایی از انتزاع تجسم کنید. در این حالت باید بهجای جزئیات خرد روی خصوصیات اصلی و تعیین کننده خود تمرکز کنید و با این تمرین میتوانید با دقت بیشتری به نظر دیگران در مورد خود پی ببرید.
دکتر اپلیاینگونه توضیح میدهد: «شما میتوانید از سطحی موازی یا از سطحی بالا مانند دید ماهوارهای به خود نگاه کنید. دیگران شمارا از سطحی بالا نظاره میکنند؛ بنابراین اگر از منظر تصویری بزرگتر خودتان را تصور کنید، دقیقتر عمل خواهید کرد.» درواقع مشکلی که برای کشف افکار دیگران با آن مواجهیم، این است که ما تمایل داریم خود را با جزئیات بسیار دقیق ارزیابی کنیم، درحالیکه دیگران چنین نمیکنند. یکی از واضحترین کلیدهای ذهنخوانی این است که هنگام تلاش برای خواندن ذهن اشخاص به زبان صورت و بدن او توجه کنید. افراد کمی این کار را همزمان با فکر کردن انجام میدهند.
تحقیقات نشان میدهد جوانان و افراد مسن در بین گروههای سنی بدترین عملکرد را در ذهنخوانی دارند و دلیلش این است که هم افراد مسن و هم نوجوانان نسبت به دیگر سنین کمتر به زبان بدن توجه میکنند. افراد پیر و جوانترها با نادیده گرفتن حالات صورت، حرکات و لحن صدا اطلاعات کمتری را در مورد حالات ذهنی دیگران به دست میآورند. این بدان معناست که خواندن احساسات، نیات، خواستهها و اعتقادات دیگران برای آنها مشکلتر از سایرین است و طبیعتاً این امر باعث ایجاد اختلال در دریافت دیدگاه دیگران نسبت به خود میشود و همدلی با آنها نیز سختتر خواهد شد. درحالیکه همدلی و دریافت بازخورد دیگران برای لذت بردن از تعاملات اجتماعی مسئلهای حیاتی است.
به گفته پروفسور هدر فرگوسن تمرکز کمتر بر روی افراد و چهره آنها به این معنی است که نوجوانان و افراد مسن نشانههای مهمی را از دست میدهند و این میتواند منجر به اختلالات بزرگتر در تعامل اجتماعی و یا فرصت کمتر برای تعامل اجتماعی با دیگران شود. در دوران نوجوانی افراد ۱۰-۱۹ ساله همچنان در حال یادگیری و توسعه روابط بین همسالان هستند؛ بنابراین تغییرات سریعی را در تجربیات و ترجیحات اجتماعی خود تجربه میکنند. برای افراد مسن کاهش قابلتوجه مشارکت اجتماعی میتواند منجر به انزوا، تنهایی و تضعیف سلامت آنها شود؛ بنابراین هر دو گروه ممکن است تحت تأثیر سوء نداشتن مشارکت اجتماعی قرار بگیرند.
در این مطالعه که شامل نوجوانان، جوانان و افراد مسن بود، از فناوری ردیابی چشم استفاده شد. نتایج نشان داد که افراد مسن و نوجوانان زمان کمتری را صرف نگاه کردن به چهره فردی که با آنها در حال صحبت است، میکردند. هنگام قدم زدن در یک محیط شلوغ نیز افراد کهنسال و جوان کمتر به چهره کسانی که از کنارشان عبور میکردند، نگاه میکردند. نکته دیگری که در کشف افکار دیگران باید در نظر گرفت، این است که توانایی ذهنخوانی ما ارتباط مستقیمی با انگیزهمان دارد. تحقیقات نشان میدهد انگیزه و مهارت بالا در خواندن ذهن افراد مزایای اجتماعی مختلفی را با خود به همراه دارد.
افرادی که انگیزه بالایی برای ذهنخوانی دارند، معمولاً متوجه کوچکترین نشانههای اجتماعی میشوند، همواره در جستجوی آنها هستند و از تلاش برای پی بردن به آنچه دیگران فکر و احساس میکنند، لذت میبرند. این مهارت و توجه برای آنها مزایای گوناگونی دارد، ازجمله اینکه با درک عمیقتر اطرافیان خود در کار تیمی و همکاری بهتر عمل میکنند.
دکتر ملانی گرین در اینباره میگوید: «ما در مورد پدیده روانی یا مواردی از این قبیل صحبت نمیکنیم؛ بلکه صرفاً با استفاده از نشانههایی از رفتار دیگران و علائم غیرکلامی آنها سعی میکنیم بفهمیم آنها به چه چیزی فکر میکنند.»
او اضافه میکند: «کسانی که انگیزههای قوی برای کشف افکار دیگران و ذهنخوانی دارند، پرترههای روانشناختی غنیتری از اطرافیان خود ایجاد میکنند.»
منبع: PsyBlog