پاییز سال گذشته قتل پیرمردی تنها در خانهاش به مأموران پلیس تهران گزارش شد. زنی که موضوع قتل را به مأموران اطلاع داده بود، گفت: من در آپارتمانی زندگی میکنم که همه ساکنان آن از اقلیتهای مذهبی هستند.
جوان معتادی که صاحب یک کارخانه را به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشود. هرچند جوان معتاد برای سرقت به خانه مرد ثروتمند رفت، اما موفق به دزدی نشد.
پاییز سال گذشته قتل پیرمردی تنها در خانهاش به مأموران پلیس تهران گزارش شد. زنی که موضوع قتل را به مأموران اطلاع داده بود، گفت: من در آپارتمانی زندگی میکنم که همه ساکنان آن از اقلیتهای مذهبی هستند.
در طبقه دوم مرد ۸۰ سالهای زندگی میکند که چند روزی بود از او خبری نداشتیم. من مقابل خانه او رفتم و هرچه در زدم کسی در را باز نکرد.
من که نگران او شده بودم و حدس میزدم اتفاقی برای این مرد رخ داده است، همسایهها را خبر کردم و با هم در را باز کردیم. آنموقع بود که با جسد ژوبین روبهرو شدیم. پلیس در تحقیقات اولیه دریافت این مرد که صاحب یک کارخانه بود و به تنهایی در خانهاش در شمال تهران زندگی میکرد، به مرگ طبیعی فوت نشده بلکه به طرز مرموزی کشته شده است.
جسد متوفی با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و سپس مأموران پلیس به تحقیق پرداختند و دریافتند مقتول احتمالا قربانی جنایت فردی آشنا شده است.
مأموران پلیس در نخستین گام از تحقیقات، به پرسوجو از همسایهها پرداختند. یکی از همسایههای مقتول که زن میانسالی است، به کارآگاهان جنایی گفت: ساعتی قبل از پیداشدن جسد مرد همسایه، پسر جوانی را دیدم که از خانه او خارج شد.
این زن نشانیها و مشخصات ظاهری پسر غریبه را به پلیس داد. با این سرنخ مأموران متهم ۳۵ساله به نام ژرژ را ردیابی و بازداشت کردند و فهمیدند او به ماده مخدر شیشه معتاد است.
ژرژ سعی داشت با دروغگوییهایش پلیس را گمراه کند، اما وقتی در برابر پرسشهای پلیس در بنبست گرفتار شد، لب به اعتراف گشود و به قتل مرد کارخانهدار اقرار کرد. متهم گفت: مقتول دوست پدرم بود و او را از طریق پدرم میشناختم و میدانستم وضع مالی خوبی دارد.
یک روز به بهانه میهمانی به خانه او رفتم. گمان میکردم در خانهاش پول و طلاهای زیادی دارد. من میخواستم همه جا را بگردم که متوجه ماجرا شد و به من اعترض کرد.
من با او درگیر شدم و او را کشتم. متهم ادامه داد: بعد از قتل همه خانه را گشتم، اما چیزی غیر از یک انگشتر طلا به دست نیاوردم. من آنقدر ترسیده بودم که هنگام خارجشدن از خانه، انگشتری را که پیدا کرده بودم روی جاکفشی گذاشتم و از خانه بیرون رفتم.
وی گفت: در ساختمانی که مقتول در آن ساکن بود، چند خانواده ارمنی دیگر نیز زندگی میکردند. من موقع خروج از خانه زن میانسال همسایه را دیدم، اما، چون قبلا هرگز او را ندیده بودم، فکر نمیکردم بتواند سرنخی از من به پلیس بدهد.
بااینحال او من را شناسایی کرد و از همین طریق بازداشت شدم. مأموران در شاخه دیگری از تحقیقات موفق شدند اثرانگشت متهم را روی وسایل مقتول پیدا کنند.
هرچند متهم مدعی شده بود مقتول را فقط هل داده و این هلدادن باعث مرگش شده است، اما بازرسیهای انجامشده در خانه مقتول و همچنین بررسی پیکر او نشان داد قتل در پی یک درگیری اتفاق افتاده و مقتول خفه شده است. همچنین مشخص شد ژرژ قبلا هم سابقه سرقت و حمل مواد مخدر داشته است.
با تکمیل تحقیقات و درحالیکه پرونده برای صدور کیفرخواست آماده شده بود، اولیای دم به دادسرا مراجعه و اعلام گذشت کردند. به این ترتیب کیفرخواست این بار به لحاظ جنبه عمومی جرم برای متهم صادر شد.
در نهایت پرونده متهم برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به جرم او رسیدگی شود. او طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی به سه تا ۱۰سال زندان محکوم خواهد شد.