bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۱۱۹۶۲

دشواری‌های احیای برجام

دشواری‌های احیای برجام

فضای تحلیلی در هفته‌های اخیر به سمت کاهش اهمیت و مطلوبیت استراتژیک برجام برای هر دو طرف ایران و آمریکا حرکت کرده است و این به آن معناست که فضای تصمیم‌گیری نیز ممکن است تغییر کند.

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۸ - ۰۹ آبان ۱۴۰۰

رحمن قهرمانپوررحمن قهرمانپور - پژوهشگر ارشد مسائل بین‌الملل؛ برجام ایده‌آل نیست، اما جایگزینی هم در حال حاضر ندارد. مشکل اصلی برجام در این یا آن بند نیست. برجام درپی تجربه‌های طرف ایرانی و غربی در طول تقریبا دوازده‌سال متولد و منعقد شد.

دولت اوباما درپی فشار‌های دولت بوشِ پسر به این جمع‌بندی رسید که تحقق سیاست برچیدن تاسیسات هسته‌ای ایران و صفر کردن غنی‌سازی در داخل خاک آن ممکن نیست و لذا با یک عقب‌نشینی آشکار اصل وجود غنی‌سازی در خاک ایران را به رسمیت شناخت و زمینه را برای آغاز مذاکرات محرمانه ایران وآمریکا در عمان فراهم کرد.

در طرف مقابل هم ایران به این جمع‌بندی رسید که ادامه تحریم‌ها و گسترش کمی وکیفی آن‌ها به سود ایران نیست. این دو حرکت و تصمیم بزرگ بسترساز توافق هسته‌ای موسوم به برجام شد. موازنه‌ای بین امتیازات طرف غربی و تعهدات ایران درچارچوب برجام به وجود آمد؛ موازنه‌ای که مطلوب نبود، اما عملی‌ترین و دردسترس‌ترین بود.

مخالفان برجام هم بیکار ننشسته بودند و در ایران و آمریکا به تلاش خود برای بی‌اعتبار کردن برجام ادامه می‌دادند. اما آنچه مانع فروپاشی برجام می‌شد این بود که جایگزین و آلترناتیو بهتری برای آن وجود نداشت. اما ترامپ به‌دلیل ویژگی‌های شخصیتی که داشت بر این باور بود که شخصا می‌تواند چنین آلترناتیوی را ایجاد کند و لذا از توافق خارج شد. با این اقدام ترامپ به‌تدریج موازنه به‌وجودآمده در برجام هم به‌هم خورد.

یعنی از یک‌طرف آمریکا امتیازات داده‌شده به ایران را یک‌طرفه لغو کرد و از آن بدتر تحریم‌های جدیدی اعمال کرد و از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران هم براساس اصل اقدام متقابل، میزان تعهدات خود ذیل برجام را کاهش داد و برخی فعالیت‌های هسته‌ای مثل غنی‌سازی ۲۰درصدی و ۶۰درصدی و تولید فلز اورانیوم را در دستورکار قرار داد و همزمان تولید سانتریفیوژ‌های پیشرفته و نصب آن‌ها را ادامه داد. هدف ایران روشن بود: برقراری مجدد موازنه در میز مذاکره از طریق تقویت توان فنی هسته‌ای ایران؛ این کاری بود که ایران قبلا و در دوران آقای احمدی‌نژاد هم با غنی‌سازی ۲۰‌درصدی آن راتجربه کرده بود.

در شرایطی که موازنه سابق در برجام به‌هم خورده است، سوال اساسی این است که آیا احیای برجام می‌تواند دوباره این موازنه را برقرار کند؟ سوال سخت‌تر این است که آیا اساسا ایران و آمریکا احیای برجام به شکل سابق و بدون هرگونه تغییری را به نفع خود می‌دانند؟ آیا ایران می‌پذیرد که ذخایر اورانیوم پنج‌درصدی خود را کاهش دهد، ذخایر اورانیوم ۲۰درصد و ۶۰درصد را به شکل غیرقابل بازگشتی تغییر دهد، سانتریفیوژ‌های پیشرفته نصب‌شده را برچیند، تولید فلز اورانیوم را متوقف کند و اجرای پروتکل الحاقی را به‌صورت داوطلبانه از سر بگیرد؟ طبیعی است ایران در ازای کنار گذاشتن این فعالیت‌ها باید امتیاز یا امتیازات بزرگی از آمریکا بگیرد. این امتیازات چه هستند و آیا آمریکا حاضر به دادن آنهاست؟

ایران خواهان آن است که پذیرش محدودیت‌های مزبور منجر به ۱- لغو کامل و نه تعلیق همه تحریم‌های آمریکا علیه ایران شود و ۲- آمریکا بازگشت پول حاصل از فروش نفت به ایران را تضمین کند و ۳- آمریکا تعهد دهد که دوباره از برجام خارج نخواهد شد. جز در مورد دوم در بقیه موارد، آمریکا حاضر به دادن امتیازاتی که ایران می‌خواهد نیست و علت اصلی بن‌بست در مذاکرات همین است.

آمریکا برای حفظ اهرم فشار بر ایران، راضی نگهداشتن متحدان منطقه‌ای خود و در رأس آن‌ها اسرائیل درباره مهار ایران، زمینه‌سازی برای کاهش حضور نظامی خود در خاورمیانه و در نهایت مناسبات سیاسی داخلی نیازمند حفظ ابزار تحریم‌های هوشمند است. کما اینکه هجده سال پس از حمله آمریکا به عراق و ساقط کردن صدام هنوز دولت عراق تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار دارد.

آمریکا در بهترین حالت، حداقلی از تحریم‌ها علیه ایران را حفظ خواهد کرد؛ مگر آنکه ایران حاضر به دادن امتیازاتی بیشتر از برجام باشد. ایران تلاش می‌کند با پیشرفت‌های فنی هسته‌ای آمریکا را در موقعیت دشواری قرار دهد و آن را مجبور به دادن امتیاز بزرگی کند؛ اما تحقق این سیاست در فاصله زمانی نسبتا اندک باقی‌مانده تا آغاز رقابت‌های انتخابات کنگره در آمریکا و در فقدان مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا محل تردید است.

بگذریم از اینکه ترکیب کنونی تیم هسته‌ای طوری است که هم از نظر فنی و هم از نظر سیاسی انجام سریع چنین مذاکرات پیچیده‌ای را دشوارتر می‌کند و بحث‌های چند هفته اخیر درباره مطلوبیت احیای برجام نیز از همین تردید بزرگ ناشی می‌شود. فضای تحلیلی در هفته‌های اخیر به سمت کاهش اهمیت و مطلوبیت استراتژیک برجام برای هر دو طرف ایران و آمریکا حرکت کرده است و این به آن معناست که فضای تصمیم‌گیری نیز ممکن است تغییر کند.

فارغ از هرنوع پیش‌بینی، آنچه واضح است دشوارتر شدن احیای برجام در قیاس با چند ماه گذشته است. آیا ایران و آمریکا تمایلی برای فراتر رفتن از برجام دارند یا نه؟ و در صورت وجود چنین تمایلی آیا امکان عملی کردن این تمایل در قالب توافقی فراگیرتر از برجام درماه‌های آینده وجود دارد و آیا شرایط دینامیک مرتب در حال تغییر به دو طرف چنین امکانی را می‌دهد؟

این‌ها پرسش‌هایی هستند که در شرایط کنونی پاسخ دادن به آن‌ها دشوار است.

bato-adv
bato-adv
bato-adv