حضرت امام (ره) و رهبر عزیزتر از جانمان هر دو در دوران معاصر ویژگیهای ممتاز و منحصر به فردی داشتند و دارند و آن رهبری و هدایت جامعه و مجاهدت در میدان است.
شهردار تهران گفت: حساب انقلاب از حساب مسئول خطاکار جداست؛ این انقلاب باید به اسم امام، رهبر و شهدا شناخته شود.
به گزارش ایلنا، علیرضا زاکانی شهردار تهران در اولین یادواره شهدای تهرانسر که امروز پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ همزمان با نماز مغرب و اعشاء در مسجد سیدالشهدا (ع) تهرانسر برگزار شد، گفت: انقلاب اسلامی یک رخداد جهانی بود، کانون شکل گیری آن ایران بود، اما اهداف و ابعاد آن زمینه سازی ظهور را به دنبال خواهد داشت.
شهردار تهران افزود: پرسشی مطرح میشود که ما تا کجا باید برای انقلاب اسلامی هزینه کنیم و کجا خاطر جمع خواهیم شد که وظیفه دیگری نداریم؟ بالاتر از اسلام و امامین انقلاب اسلامی که مفتخر نایب امام زمان (عج) بودند و هستند، چیزی نیست.
زاکانی ادامه داد: حضرت امام (ره) و رهبر عزیزتر از جانمان هر دو در دوران معاصر ویژگیهای ممتاز و منحصر به فردی داشتند و دارند و آن رهبری و هدایت جامعه و مجاهدت در میدان است.
زاکانی با بیان این مطلب که مردم عزیز در ۴۲ سال گذشته همه چیز خود را فدای انقلاب اسلامی کردند، گفت: وقتی به گذشته نگاه میکنیم میبینیم راه طی شده موفق آمیز بود، اما عیوب و نقصهایی وجود داشت که امروز مردم در فشار هستند و وظیفه مسئولان خدمت و نوکری برای کاهش فشار باشند و گام به گام به جامعه الگو نزدیک شویم.
او ادامه داد: این دو سوال را باید از خودمان بپرسیم و این دو سوال را پاسخ دهیم که تا کجا باید پای انقلاب بایستیم و کجا ما راحت و بدون لکنت زبان وظیفه خود را انجام دادیم.
شهردار تهران افزود: حدود سال ۶۰ با علی فیلسوف زاده آشنا شدم که یک سال از من بزرگتر بود و علاقه ما باعث شد باهم صیغه برادری بخوانیم. این عزیز وقتی در حوزه دفاع مقدس حاضر شد در کسوت لباس سبز سپاه بود و لشکر همیشه پیروز محمد رسول الله مکانی بود که او در آن خدمت میکرد؛ او مسئول گروهان بود.
او ادامه داد: سال ۶۵ بعد از عملیات والفجر ۸، عراق طرح جدیدی در انجام عملیاتهای کوچک و پر صدا پیشه کرده بود با عنوان دفاع متحرک و ما در اطلاعات عملیات که بودیم مامور به شناسایی شهری از عراق شدیم، دوهفته در منطقه کار کردیم که پیغام آوردند والفجر ۹ در ارتفاعات سلیمانیه عراق دچار مشکل شده و شما باید به سرعت خطوط را شناسایی کنید.
شهردار تهران افزود: ما یک ماه در منطقه در حال شناسایی بودیم و در موقعیت جدید صدام اعلام کرد که میخواهد ارتفاعات سورکوه را بگیرد که من مامور شناسایی آن محور شدم و جمعی از دوستان را جمع کردم و با اصرار این برادر عزیز (علی فیلسوف زاده) را جدا کردم و وارد منطقه شدیم.
زاکانی بیان کرد: کارهای شناسایی را با این شهید بزرگوار دنبال میکردیم تا مشکل مهران پیش آمد و موضوعات مهران را دنبال کردیم و با عنوان عملیات کربلای یک در منطقه موفق عمل کردیم و من برگشتم.
او ادامه داد: دست من شکسته بود در عملیات کربلای یک با دست شکسته برای شناسایی رفتیم و علی نیز همراه ما بود. شب اول که رسیدیم، بعد از رسیدن به سیم خاردار مرز عراق و عملیات شناسایی ما تمام شد و من به تهران برگشتم و دستم را بازکردم.
شهردار تهران افزود: در عملیات دیگری بودیم که به من گفتند علی روی مین رفت و پای او قطع شده که پس از این اتفاق شرایط جدیدی پیش آمد. من رفتم بالای سر او دیدم بله این حادثه رخ داده است، اما نگذاشتیم پای او قطع شود. علی را به بیمارستان سجاد واقع در خیابان بهار منتقل کردیم. ۱۴ روز طول کشید تا پای علی را قطع کردند و در این ۱۴ روز او وضعیت بدی داشت، پای او ترکیده بود.
او ادامه داد: در نهایت پای او را قطع کردند. پدر علی در حال گریه بود، علی بعد از قطع پا به حال چشمان نیمه باز زمانی که پدرش را دید گفت پدر گریه نکن دشمن خوشنود میشود.
شهردار تهران افزود: ۲ ماه از قطع پای علی گذشته بود که ما برای عملیات کربلای ۵ آماده میشدیم، دیدم علی با عصا و پای قطع شده آمد در منزل ما و گفت که من هم برای عملیات میآیم و ادامه داد گرچه کارایی قبل را ندارم، اما در اتاق عملیات برای پیدا کردن نقشه فعالیت میکنم.
زاکانی بیان کرد: خانواده علی برای حضور مجدد او مخالفت نکردند و با هم راهی شدیم و بعد از عوارضی قم بنا به دلایلی برگشت و در عملیات کربلای ۵ که از بزرگترین عملیاتها بود که در دو مرحله انجام شد یادم مانده در مرحله دوم عملیات فردی را دیدم که در حال لنگ زدن به سمت من میآید، علی بود. در مسیر عملیات بعدی به من گفت که شهید میشوم و گفت خوابی دیده اند که سورههای آل عمران را به من نشان میدهند و میخندد و روز سوم بود که کنار چادر ما توپ خورد و یک نفر در چادر ما شهید شد و باز هم آنجا علی به من گفت این حادثه برای من پیام دارد.
او ادامه داد: علی در حمله هوایی بعدی از نواحی دست و پا و شکم محروح شد و پس از آنکه نیم ساعت سر او روی زانوی من بود تا شهید شد. این خاطره پاسخ به سوال اول بود که تا زمانی هستیم باید پای انقلاب بایستیم و آنکه هست باید تا آخرین لحظه پای انقلاب بایستد.
زاکانی بیان کرد: حساب انقلاب از حساب من مسئول خطا کار جداست و این انقلاب باید به اسم رهبر و امام و شهدا شناخته شود.
او ادامه داد: قرارداد کرسنت را ببینید که در آن ۲/۴۲۸ میلیون دلار ما را محکوم کردند و در مرحله دوم باز هم محکوم میشویم و این نتیجه نوعی مدیریت خودبینی است، امروز نظام جمهوری اسلامی باید تکلیف خود را با افراد مسئول در این خسارت مشخص کند.
شهردار تهران افزود: معیار برای ما در این ایام، اسلام، شهیدان و امام است نه فلان مسئول خطا کار و اینجا جواب سوال اول مشخص شد که اگر مسئولان برای خلق و رضای خدا کار کنند سر بلند میشوند.
زاکانی بیان کرد: زمانی که پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را شنیدم با خود گفتم این پرونده (شهادت) بسته شد و ما جا ماندیم، اما نکته دوم این بود که بسیجی بودیم و یک درصد شک نکردیم و تبعیت و پذیرش داشتیم و امروز هم همان تبعیت را داریم.
او ادامه داد: رهبر و امام، ۲ روی یک سکه هستند و هیچ فرقی با هم ندارند و در تصمیم گیریها نیز همین موضوع صدق میکند.
شهردار تهران افزود: هیچ چیزی برای خودمان نباید داشته باشیم که خیر و مصلحت انقلاب را فدا کنیم، چرا عدهای شهید میشوند و عدهای دیگر مانند من راست راست میچرخند؟ آنها جور دیگهای عمل کردند و هر آنچه داشتن برای خدا گذاشتند.
زاکانی بیان کرد: ما تا وقتی که همه چیز خودمان را فدای جبهه حق نکنیم و چیزی برای خودمان فاکتور نکنیم نمیتوانیم راحت بگویم خدا، ما با همه وجود خود را در این مسیر قرار دادیم.
او ادامه داد: خاطرات را بیان کردم تا به این برسم که چرا یک شهید اینگونه بعد از سالها باقی میماند و باز هم تاکید میکنم باید مسیری را دنبال کنیم که ندای «ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» * را بشنویم.