چالشهای پیش روی احیای توافق هستهای میان ایران و سایر اعضای اولیه برجام (۱+۵) امیدها به بازگشت تمام اعضا به اجرای کامل تعهداتشان را هر روز کمتر از دیروز میکند و در این فضا هر روز صحبت از سناریوی جدیدی میشود. یک روز دولت جو بایدن، رییس جمهور ایالاتمتحده از وجود Plan B در صورت شکست مذاکرات برای احیای برجام سخن میگوید و روز دیگر خبرنگار اسراییلی نزدیک به منابع موثق امریکایی از بررسی طرح «توافق موقت» با ایران به جای احیای کامل برجام در رایزنیهای دو جانبه تلآویو و واشنگتن خبر میدهد.
به گزارش اعتماد، براساس آخرین خبر اعلام شده، پایتخت اتریش روز هشتم آذر ماه میزبان هیاتهای ایران، ایالاتمتحده و ۱+۴ خواهد بود، اما به نظر میرسد که تا آن تاریخ چند تحول تاثیرگذار پیش رو داشته باشیم. از سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران تا برگزاری نشست شورای حکام این آژانس و همزمان افزایش رایزنیهای متنوع و متعدد مجازی و حضوری میان مقامهای اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی و مقامهای دولت جو بایدن با کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس و همچنین رژیم اسراییل.
در حالی که ایران، ایالاتمتحده و ۱+۴ میگویند در مسیر احیای برجام جدی هستند، اما همزمان هر دو طرف سناریوهایی هم برای شکست مذاکرات یا عدم پیشرفت قابل توجه در یک بازه زمانی مشخص آماده کردهاند. در حال حاضر در نتیجه خروج ایالاتمتحده از برجام و کاهش تعهدات برجامی ایران در پاسخ به این اقدام، ایران شاهد تداوم اعمال تحریمها و طرف مقابل هم شاهد افزایش توانمندی هستهای ایران و دور شدن سقف فعالیتهای هستهای از میزان تعهدات داده شده در برجام است.
از سوی دیگر، زمان به فاکتور مهمی برای بازگشت تمام طرفها به اجرای برجام تبدیل شده و نمیتوان از پرانتز باز زمانی برای آغاز مذاکرات و پیشبرد پروسه مذاکره برای مذاکره سخن گفت. همزمان به نظر میرسد که علیرغم برگزاری ۶ دور مذاکره میان ایران و ۱+۴ و ایالاتمتحده در وین از فروردین تا ابتدای تیرماه ۱۴۰۰، اختلافهای اساسی میان تهران و واشنگتن به قوت خود باقی مانده و ماهیت این اختلافها نیز به گونهای است که با پافشاری دو طرف بر مواضع حداکثری نمیتوان به حل و فصل آنها حداقل در کوتاه و میان مدت امید داشت.
از سوی دیگر به نظر میرسد که پایان برجام که در حال حاضر به توافقی در اغما تبدیل شده، سناریوی مورد پذیرش هیچ کدام از طرفین از ایران تا ۱+۵ نباشد. تبعات پایان برجام به عنوان توافقی که ثمره ۱۳ سال مذاکره میان ایران و غرب است آنچنان برای تمام طرفین غیرقابل قبول است که برخی به دنبال سناریویی موقت برای جلوگیری از تحقق آن به هر شکل ممکن هستند.
از سوی دیگر، طرف غربی علیرغم تلاش برای عدم تحریک ایران به حفظ مواضع حداکثری در مذاکرات علنا از هدف نهایی خود برای تمدید برخی بندهای موجود در برجام در آیندهای نه چندان دور سخن نمیگوید، اما این نقشه را در گوشهای از ذهن خود زنده نگه داشته و حتی برای تحقق آن برنامهریزی نیز میکند.
بر هیچ کس پوشیده نیست که برای ایالاتمتحده و تروییکای اروپایی و چه بسا چین و روسیه سناریوی مطلوب احیای برجام و حصول اطمینان از توقف توسعه برنامه اتمی ایران در چند سال باقی مانده از عمر برجام و سپس برنامهریزی برای گفتگو با ایران برای تمدید برخی مفاد آن است.
در چنین شرایطی است که وقتی شامگاه چهارشنبه، پایگاه خبری اکسیوس به قلم روزنامهنگاری موثق خبر از طرح بحث توافق موقت میان ایران و ۱+۵ در صورت عدم احیای کامل برجام در زمان مناسب میدهد، خبرنگاران امریکایی و تحلیلگران این حوزه به زبان بیزبانی از این ایده حمایت یا حداقل برای جا انداختن آن در افکار عمومی تلاش میکنند.
به گزارش پایگاه آکسیوس، مقامهای امریکایی و اسراییلی مدعی شدهاند «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، ایده توافق موقت با ایران با هدف خرید زمان بیشتر در مذاکرات هستهای را با همتای اسراییلی خودش مطرح کرده است. دو منبع امریکایی گفتهاند که سالیوان و هولاتا تنها در حال بررسی احتمالات مختلف بودهاند و سالیوان، ایدهای که از سوی یکی از کشورهای اروپایی مطرح شده بود را با همتای اسراییلی خود در میان گذاشت.
طبق گفته مقامهای امریکایی، ایده مطرح شده از سوی امریکاییها این بود که امریکا و متحدانش در ازای توقف موقت بخشهایی از برنامه هستهای خود، امکان آزادسازی بخشهایی از داراییهای مسدود شده ایران را فراهم خواهند کرد و یا اینکه برای مبادلات کالاهای بشردوستانه، معافیتهای تحریمی صادر خواهند کرد.
در بخشی از این گزارش آمده است که طرح توافق موقت با ایران، طرحی موقت است و موضع دولت «جو بایدن» کماکان اصرار بر احیای کامل برجام است.
یک مقام اسراییلی به اکسیوس گفته، اسراییل با این پیشنهاد موافق نبوده و معتقد است هر توافق موقت با ایران به توافقی دائمی تبدیل خواهد شد که به ایران اجازه خواهد داد زیرساختهای هستهای و ذخایر اورانیوم خودش را حفظ کند.
در حالی که فاصله دیدارهای مقامهای اسراییلی با اعضای دولت بایدن کمتر شده، خبرهای رسیده حاکی از آن است که در تمام این دیدارها، مقامهای رژیم اسراییل تاکید میکنند که واشنگتن باید بر میزان فشار بر تهران بیفزاید. در حالی که تاکنون مقامهای وزارت خارجه ایران واکنشی نسبت به ایده توافق موقت نداشتهاند، اما «جنیفر ساکی»، سخنگوی کاخ سفید شامگاه پنجشنبه در پاسخ به سوالی درباره گزارشهای منتشرشده در یک رسانه امریکایی درباره احتمال تلاش دولت «جو بایدن» برای رسیدن به توافق موقت با ایران گفت: «اطلاعی از اینکه موضع یا رویکرد ما درخصوص مذاکرات تغییری پیدا کرده باشد، ندارم.»
ایده «توافق موقت» در واقع همان طرح «گام به گام» برای بازگشت به برجام است که به نظر میرسد در جریان ۶ دور مذاکره در وین هم تلویحا به آن اشاره شده بود. در اردیبهشت ماه شبکه پرستیوی به نقل از منابع آگاه گزارش داد که جمهوری اسلامی ایران طرح مورد نظر امریکاییها مبنی بر رفع تدریجی تحریمها تحت عنوان «گام در برابر گام» را در دستور کار ندارد.
این منبع آگاه تاکید کرده بود: سیاست ایران در موضوع لغو تحریمها هیچ تغییری نکرده و باید تمام تحریمها اعم از تحریمهای دوره اوباما پس از اجرایی شدن برجام و تحریمهای بازگردانده شده در دوره ترامپ و تحریمهای دیگری که در دوره ترامپ با برچسبهای دیگر وضع شده، لغو شوند و پس از راستیآزمایی توسط ایران، کشورمان اقدامات جبرانی را متوقف خواهد کرد. جمهوری اسلامی ایران همانگونه که بارها تاکید کرده، هیچ طرحی را که مبتنی بر ایده گام در برابر گام باشد، نمیپذیرد و در دستور کار ندارد.
پس از انتشار این گزارش، موجی از واکنشها به ایده توافق موقت میان ایران، ایالاتمتحده و ۱+۴ آغاز شد. دیوید میلر از دیپلماتهای مشهور امریکایی که در حال حاضر با اندیشکده کارنگی کار میکند درباره این ایده در توییترش نوشت: به نظر میرسد که امریکا امید خود برای احیای کامل برجام را از دست داده و به دنبال اجرایی کردن ایده تعهد کمتر در برابر تعهد کمتر با تهران است. مشخص نیست که این ایده در مقایسه با ایده احیای کامل برجام از چه میزان شانس موفقیت برخوردار باشد.
سینا طوسی از کارشناسان روابط ایران و امریکا در این باره نوشت: ایرانیها ایده توافق موقت را مساوی با ایده بازگشت گام به گام دوطرف به اجرای تعهداتشان میدانند. اخیرا سخنگوی وزارت خارجه ایران اعلام کرده که در مسیر احیای برجام تا زمانی که درباره همه چیز توافق نشده باشد درباره هیچ چیز توافق نشده است.
به نظر میرسد که هنوز هم باید بر احیای کامل برجام تمرکز کرد. کلسی داونپارت، کارشناس ارشد منع اشاعه درباره ایده توافق موقت میگوید: هنوز هم احیای کامل برجام بهترین گزینه است، اما اگر مذاکرات پرفراز و نشیب باشد و ایران هم به توسعه برنامه هستهای خود ادامه بدهد، توافق موقت میتواند شرایط را تا حدودی باثبات کرده و فضای لازم برای تداوم تلاش برای احیای برجام یا توافقی وسیعتر را فراهم کند.
نیکولاس میلر، کارشناس ارشد حوزه منع اشاعه ایده توافق موقت را مثبت ارزیابی کرده و ضمن ابراز امیدواری برای اینکه دولت بایدن این ایده را پیگیری کند، مینویسد: در سایه توافق موقت، علیرغم خرید زمان برای ادامه گفتگوهای اصلی، آزاد شدن بخشی از اموال ایران در ازای برخی گامهای هستهای از سوی تهران میتواند همان حسننیت مدنظر تهران باشد.
دیوید مایلشتاین از مشاوران سفیر ایالاتمتحده در اسراییل با وحشتناک خواندن ایده توافق موقت نوشت: توافق بد، بدتر از عدم توافق است. دولت بایدن به جای چنین توافقی با تهران باید سیاست فشار حداکثری علیه تهران که شامل کمپین تحریم بود را با حفظ تهدید به اینکه در صورت شکست مذاکرات همه گزینهها روی میز خواهد بود، ادامه بدهد.
رودیگر لودکینگ، دیپلمات آلمانی در این باره مینویسد: سیاست فشار حداکثری علیه ایران جواب نداد و در آینده هم جواب نخواهد داد. امریکا باید در مشورت با چین، روسیه و تروییکای اروپایی راهی برای حرکت به سمت جلو پیدا کند. با مشورتهای درست، احیای برجام ممکن خواهد بود.
ایده توافق موقت، خرید زمان برای احیای برجام یا راضی کردن تهران به این توافق و استفاده از این بستر برای رسیدن به توافقی با بندهای جدید که بر مدت زمان اعمال محدودیت بر برخی فعالیتهای هستهای ایران بیفزاید؟
کوروش احمدی، دیپلمات سابق در پاسخ به سوالی در این باره میگوید: ایده توافق موقت نوعی گرتهبرداری از توافق موقت ژنو است که در آذر ۱۳۹۲ بین ایران و ۱+۵ حاصل شد و مطابق آن ایران غنیسازی ۲۰ درصد و برخی دیگر از اقدامات هستهای را متوقف کرد و امریکا و اروپا نیز بخشی از تحریمها را تعلیق کردند. اما باید توجه داشت که شرایط کنونی با شرایط آذر ۹۲ دارای تفاوتهای ذهنی و عینی بسیار زیادی است. در آن دوره برداشتن تحریمها و عادی شدن روابط اقتصادی ایران با جهان ممکن به نظر میرسید و امید به حل مساله بالا بود.
اما تجربه خروج ترامپ از برجام و امکان تکرار آن توسط دولت بعدی امریکا و تردید شرکتها و بانکهای بینالمللی به کار با ایران در اثر ادامه تحریمهای اولیه و تحریمهای غیرهستهای و نیز تنش به خاطر تداوم مسائل منطقهای و... نشان داد که کار عادیسازی روابط اقتصادی ایران با جهان به سادگی امکانپذیر نیست. با توجه به چنین تجربیاتی اکنون در نگاه اول بعید به نظر میرسد که چنین ایدهای در شرایط کنونی خیلی عملی باشد.
احمدی درباره واکنش احتمالی ایران به طرح چنین ایدهای به شکل رسمی میگوید: طرف ایرانی در بدو امر احتمالا نگاه مثبتی به چنین توافقی نخواهد داشت و نگران خواهد بود که در صورت کاهش اهرمهایی که در دست دارد، ممکن است طرف مقابل جدیت کافی برای ادامه کار را نداشته باشد.
جریانهایی در امریکا و منطقه نیز ممکن است نگران باشند که بهرغم کاهش سطح غنیسازی در ایران، تهران همچنان تجربه کار با اقلام و ادوات هستهای را ادامه دهد. البته قضاوت در مورد این ایده در شکل کلی آن ممکن و عملی نیست و لذا نمیتوان آن را به طور کامل رد کرد یا منتفی دانست؛ چراکه در این رابطه نیز مثل همه موارد دیگر این جزییات است که مهم و تعیینکننده خواهد بود.
جزییات تنها و تنها در پشت میز مذاکره مشخص خواهد شد؛ لذا اگر این ایده از حالت استمزاجی کنونی خارج شده و جدی شود، طرف ایرانی میتواند اظهارنظر در مورد آن را به مشخص شدن جزییات کامل موکول کند. اگر جزییات نشان دهد که این ایده قابل بررسی است در آن صورت ایران با توجه به مسائل اقتصادی اجتماعی در داخل و شرایط منطقهای میتواند با نگاهی مثبت آن را بررسی کند.
حسن بهشتیپور، کارشناس ارشد سیاست خارجی در پاسخ به سوالی در این باره میگوید: «توافق موقت در واقع بخشی از همان طرح «اقدام در برابر اقدام» است، یعنی مثلا امریکا بخشی از داراییهای ایران در خارج کشور را آزاد کند و ایران هم در ازای آن غنیسازی ۶۰ درصد را متوقف کند.
در اقدام بعدی امریکا مثلا تحریمهای نفتی ایران را به همراه بانک مرکزی به حالت تعلیق در آورد تا ایران بتواند نفت بفروشد و پول نفت را به داخل منتقل کند در ازای آن ایران مثلا غنیسازی ۲۰ درصد یا تولید سانتریفیوژهای پیشرفته را به حالت تعلیق درآورد. به همین سیاق میتوانند در مورد اقدامهای بعدی به توافق برسند. حُسن این روش این است که هر کدام از دو طرف اگر تعهدش را انجام نداد طرف مقابل میتواند برگردد به مرحله قبل.
بهشتیپور که نگاه مثبتی به این طرح دارد با اشاره به این موضوع که مهم نیست اسم این سیاست را گام به گام بگذارید یا اقدام در برابر اقدام، افزود: مهم این است که اجرای آن به طرف مقابل اطمینان میدهد که اگر در هر مرحله خُلف وعدهای شد طرف مقابل حق دارد برگردد سر مرحله قبل از آن. اگر چنین برداشتی درست باشد راهی برای باز شدن گرهای است که الان بر روند مذاکرات بسته شده است؛ بنابراین از نظر من پذیرش این طرح به زیان ایران نیست و میتواند به رسیدن به یک توافق جامع در آینده کمک کند.
اینکه دولت چه تصمیمی میگیرد واقعا نمیدانم. البته ممکن است برداشت من از طرح اشتباه باشد و امریکاییها نقشه دیگری در سر داشته باشند و هدفشان گرفتن امتیاز بیشتر بدون آنکه حاضر باشند تحریمهای اساسی را لغو یا اجرای آن را به حالت تعلیق در آورند. در این صورت روشن است ایران مخالف خواهد بود.
سینا عضدی، پژوهشگر روابط بینالمللی در شورای آتلانتیک در پاسخ سوالی با اشاره به اینکه طبق گزارش اکسیوس این ایده هنوز در مراحل ابتدایی است، میگوید: مهمترین تاثیر اجرایی شدن توافق موقت، کنترل تنش است. این توافق میتواند مانع از افزایش تنش میان ایران و ۵ کشور عضو دائم شورای امنیت شود. در حال حاضر هر دو طرف در حال بالا رفتن از نردبان افزایش تنش هستند. ایران فعالیتهای هستهای خود را افزایش میدهد و ممکن است به زودی به نقطهای برسد که برجام را بیمعنی کند و از آنسو، طرف مقابل هم تحریمها را حفظ کرده و هم بر آن میافزاید.
در صورت اجرایی شدن توافق موقت، فضای مثبتی ایجاد میشود که در سایه آن ایران میتواند به منابع ارزی خود دسترسی پیدا کند و همزمان برخی فعالیتهای هستهای ایران که از نظر آژانس حساس هستند، طبق تعهدات برجامی ایران پیش خواهند رفت. به نظر من در صورت طرح این ایده ایران میتواند آن را به چشم فرصتی به دیپلماسی دیده و آن را بپذیرد.
جاوید قربان اوغلی، دیپلمات و تحلیلگر حوزه سیاست خارجی در پاسخ به سوالی با اشاره به اینکه ایده «توافق موقت» برای خروج از بنبست فعلا در حد رسانهای است، میگوید: جن ساکی سخنگوی کاخ سفید به صورتی دوپهلو سخن گفته و هرگونه «تغییر رفتار امریکا با ایران» را رد کرده و نه توافق موقت مطرح شده در رسانهها را. با این حال چند موضوع در این رابطه را میتوان مطرح کرد؛ اول، انتشار این خبر با هدف «تست واکنش ایران» به چنین ایدهای است که مواضع غیراعلامی ایران را میتوان از خلال آن رصد کرد.
دوم، مشخص نیست جایگاه چنین توافقی در ساختار توافق هستهای کجاست؟ چون برجام تکالیف همه طرفها را مشخص کرده و تا اینجا به لحاظ حقوق بینالمللی باید امریکا پاسخگوی علت خروج از توافق باشد.
سوم، با اینکه از توافقات ۶ دور مذاکرات وین خبری رسمی منتشر نشده، با این حال موضع رسمی ۱+۴ تاکنون عقبنشینی ایران از گامهای برداشته شده (که قاعدتا شامل غنیسازی ۲۰ و ۶۰ درصدی هم میشود) و بازگشت شرایط طرف مقابل به قبل از خروج امریکا از برجام بود. با این ملاحظه که کلیه تحریمهای مرتبط با بحران هستهای برداشته شود. چهار، با همه اینها شرایط امروز بسیار متفاوت با سال توافق (۲۰۱۵) از یکسو و سیاست، مذاکره و توافق برآیند توازن قدرت است.
اگر این را قبول داشته باشیم به نظر من بهتر است ایران با این استدلال که همه چیز به صورتی کاملا شفاف در برجام پیشبینی شده، بدون ورود به رویارویی رسانهای، از طریق کانال دیپلماتیک به آقای بورل و مورا اطلاع دهد که ایران با هیچ توافقی خارج از برجام موافق نیست. البته توصیه میکنم قبل از ۸ آذر از موضع قطعی چین و روسیه درباره چنین پیشنهادی مطلع شود. گفته شده چنین طرحی پیشنهاد یکی از متحدان غربی امریکا است که به معنای حمایت سه کشور اروپایی است.
پنج، مهمترین موضوع برای ایران «بیان شفاف موضع رسمی» از سوی مراجع مختلف ذیمدخل در مذاکرات است. ایفای نقشی تند از سوی یک مسول و عقبنشینی از طرف مسول دیگر نتیجهای جز سردرگمی طرف مقابل و تضعیف موقعیت ایران ندارد. در مساله زمان (بهزودی) دیدم که حتی نماینده روسیه هم با لحن ناخوشایندی با آن برخورد کرد.
توافق موقت رافع مشکل ایران نیست و احتمالا در صورت طرح چنین پیشنهادی ایران با آن موافقت نخواهد کرد. شاید بهترین گزینه طرح «بازگشت بیقید و شرط طرفین به برجام» از سوی ایران باشد. ضمن اینکه درباره «موارد دیگر» بسته به موضوع آن بعد از برداشتن این گام میتواند در قالب دوجانبه یا چندجانبه فارغ از وابستگی آن به برجام میتوان مذاکره کرد.
کشور نیازمند هدفگذاری روشن برای خروجی مذاکرات، پرهیز از پراکندهگویی و گیج کردن طرف مقابل، موضع یکسان نظام از زبان هر کسی که در این باره صحبت میکند، کنار گذاشتن غیررسمی و غیرعلنی مواضع تند و تیز و غیرعملی است.
همزمان با شمارش معکوس برای ازسرگیری مذاکرات احیای برجام در وین، رایزنیهای ایالاتمتحده و کشورهای اروپایی با کشورهای حوزه خلیجفارس و شورای همکاری هم افزایش پیدا کرده است. به نظر میرسد که غرب همزمان دو هدف را در این رایزنیهای فشرده پیگیری میکند: نخست نمایش ائتلاف و اتحاد در برابر ایران و دوم تلاش برای جلوگیری از تکرار ترس کشورهای حوزه خلیجفارس به خصوص عربستان سعودی از احیای برجام و اقدامهای تخریبی برای پایان دادن به این توافق. در تازهترین این تحولات، روز پنجشنبه معاونان سیاسی وزرای خارجه سه کشور اروپایی در ریاض با نماینده ویژه امریکا در امور ایران و نمایندگان اعضای شورای همکاری خلیجفارس در ریاض دیدار کردند.
نتیجه این رایزنیها در قالب بیانیهای مشترک منتشر شد: مدیران سیاسی سه کشور اروپایی و نماینده ویژه امریکا در امور ایران با اعضای شورای همکاری خلیجفارس، مصر و اردن در ریاض دیدار و درباره اوضاع سیاسی و امنیتی در منطقه از جمله اقدامات ایران تبادلنظر کردند.
آنها همچنین به دور هفتم مذاکرات درخصوص بازگشت ایران و امریکا به پایبندی دوجانبه به برنامه جامع اقدام مشترک پرداختند. نمایندگان سه کشور اروپایی و ایالاتمتحده بر اهمیت حصول و اجرای فوری یک راهحل مبتنی بر مذاکره درخصوص این هدف (بازگشت به برجام) تاکید کردهاند.
در بخش دیگری از این بیانیه، نمایندگان این کشورها ایران را به انجام «فعالیتهای بیثباتکننده در منطقه» متهم و ادعا کردهاند: «گفتگوهای منطقهای و بازگشت دوجانبه به برجام، به نفع کل خاورمیانه خواهد بود و امکان شراکتهای منطقهای و مبادلات اقتصادی بیشتر را فراهم خواهد کرد، ضمن آنکه نتایج پایداری برای رشد و رفاه همه مردم آن منطقه از جمله ایران خواهد داشت.» «رابرت مالی»، نماینده ویژه امریکا در امور ایران بعد از دیدار با نمایندگان سه کشور اروپایی و چندین کشور عربی گفت که با آنها درباره «دو مسیر پیش روی ایران» رایزنی کرده است.
رابرت مالی در پیامی در توییتر نوشت: «با مدیران سیاسی سه کشور اروپایی و مقامهای ارشد مصر، اردن و اعضای GCC (شورای همکاری خلیجفارس) برای رایزنی درباره دو مسیر پیش روی ایران صحبت کردم: ادامه تنشزایی هستهای و بحران یا بازگشت دوجانبه به برجام و ایجاد فرصت برای ارتباطات منطقهای، اقتصادی و دیپلماتیک. فرصت برای انتخاب کوتاه است.»
پس از انتشار بیانیه مشترک این دیدارها، سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران در پاسخ به آن گفت: دولت امریکا به عنوان ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ و طرفی که از برجام خارج شده و مسوول وضعیت فعلی پیش آمده است و به عنوان تنها کشور با سابقه استفاده از تسلیحات هستهای، با سابقهای سیاه از مداخلههای متعدد در امور داخلی کشورهای مختلف و اصلیترین فروشنده سلاح و مهمات به مناطق مختلف دنیا، بار دیگر درصدد بحرانآفرینی و فضاسازی علیه ایران است.
کشورهایی که باید پاسخگوی ماجراجوییها و تجاوزهای خود در منطقه از جمله تجاوز هفت ساله به سرزمین یمن باشند، نمیتوانند در مقام مدعی علیه دیگران اتهامات بیاساس مطرح کنند و مسوولیت این جنایتها را از خود سلب و اذهان عمومی را منحرف کنند.
در تحولی همزمان، «انریکه مورا» معاون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پنجشنبه شب با «انور قرقاش» وزیر مشاور امور خارجی امارات متحده عربی دیدار و گفتگو کرد. مورا در پیامی توییتری درباره این دیدار نوشت، با انور قرقاش درباره «مسائل منطقهای و چشمانداز برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در آستانه شروع دور هفتم مذاکرات وین» رایزنی کرده است.
قاسم محبعلی، دیپلمات و تحلیلگر سیاسی در تحلیل چرایی رایزنیهای فشرده اخیر ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا با کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس میگوید: غرب ادعا میکند و یا سوءتفاهم دارد که تقویت برنامههای نظامی ایران یا مستقیما امنیت و منافع غربیها را هدف قرار داده یا با هدف بازدارندگی در قبال آنها و یا بازدارندگی در قبال تهاجم نظامی امریکا (به هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران) است. در چنین شرایطی آنها برنامه هستهای ایران را تهدیدی برای امنیت خود میدانند. مساله دیگر سیاست اعلامی جمهوری اسلامی ایران در قبال موجودیت (رژیم) اسراییل و تشکیل جبهه مقاومت است.
هر ۵ قدرت بزرگ هستهای عضو دایم شورای امنیت و خصوصا امریکا و اروپا نسبت به موجودیت و امنیت اسراییل متعهد هستند؛ بنابراین نگرانیهای ادعایی اسرابیل در قبال ایران به نگرانی مشترک آنها تبدیل شده است. اسراییل نه تنها متحد اول امریکا در خاورمیانه بلکه به عنوان بخشی از سیاست داخلی و امنیت ملی امریکا در استراتژی امنیت ملی این کشور است.
در حوزه متحدان منطقهای امریکا هم کشورهای عرب شامل مصر، اردن و حوزه خلیجفارس مدعی هستند از پس انقلاب اسلامی و به ویژه پس از سقوط صدام و بهار عربی ایران به تهدید فوری و اول آنان تبدیل شده است. همه این موارد ارتباط مستقیمی فیمابین مذاکرات برجام با امنیت و ثبات خاورمیانه به وجود میآورد.
محبعلی در ادامه با اشاره به نگرانیهای اسراییل و برخی متحدان منطقهای امریکا درباره برجام میگوید: انتقاد جمهوریخواهان، اسراییل و کشورهای عربی نسبت به برجام این است که میگویند در این توافق سایر مسائل مرتبط با امنیت منطقهای دیده نشده است. آنان برجام را به این دلیل ناکافی میدانستند که دولت باراک اوباما بدون توجه به سایر قضایا صرفا حول محدودسازی برنامه هستهای ایران در یک مدت ۸ ساله و به منظور طولانیتر کردن زمان دستیابی ایران به مواد لازم برای تولید بمب، با ایران به توافق رسیده و سایر نگرانیهای موجود امریکا، اروپا و متحدان منطقهای امریکا را نادیده گرفته است.
محبعلی با متفاوت دانستن سیاست دولت بایدن در قبال ایران با سیاست باراک اوباما میگوید: بایدن و دموکراتها برجام را گامی مناسب برای کنترل برنامه هستهای ایران و بعد رسیدگی به دیگر موارد میدانند. از این رو برخلاف دوره اوباما به دنبال تشکیل ائتلاف بینالمللی هستند که در آن همه طرفهایی که به نوعی خود را متاثر از سیاستهای ایران میدانند، حضور داشته باشند.
در این مذاکرات برخلاف دوره اوباما دیدگاه و منافع متحدان امریکا هم دیده میشود. در نتیجه به نظر میرسد که دیگر تنها اجرای برجام مصوب ۲۰۱۵ مدنظر نیست بلکه بازگشت به آن اولین گام برای ایجاد فضای مناسب برای رسیدگی و مذاکره پیرامون سایر قضایا خواهد بود.
محبعلی تحرکات روزهای اخیر را هم بالا بردن قدرت چانهزنی و هم ایجاد هماهنگی با متحدان و طرفهای ذینفع از برجام میداند و میگوید: دیگر جداسازی برجام و یا مذاکرات هستهای با دیگر قضایا مورد اختلاف ممکن نیست. شاید حاصل گفتگوهای پیش رو به توافق موقت با گشایشهای محدود برای ایران و زمینهسازی ادامه مذاکرات تبدیل شود. شاید هم یا در صورت پافشاری ایران به طور کامل برجام کنار گذاشته شده و امریکا به همراه اتئلاف بینالمللی خود وارد دورهای از اعمال فشارهای سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی علیه ایران شود.