بی جهت نیست که درگیری با آذربایجان و مشکلات با ترکیه در پس زمینه برنامههای اطلاعاتی ایران محو شده است تا فرصتی برای گرم شدن روابط دیپلماتیک ایجاد شود.
تاراسوف استانیسلاف در مقالهای برای روزنامه رگنیوم روسیه نوشت: دولت جدید ایران به پیروزیهای سیاسی در عرصه خارجی و کاهش تنش سیاسی در عرصه داخلی نیاز دارد. اما، فعلا، در تهران، در حال هضم واقعیتهای ژئو پلیتیک جدیدی هستند که پس از جنگ دوم قرا باغ در منطقه ایجاد شده است. تصمیمهای مهم در راه است.
به گزارش خبر آنلاین، سعید خطیب زاده خبر داده که احتمال دارد، ابراهیم رئیسی در روز ۲۸ ماه نوامبر در دوشنبه، و در حاشیه اجلاس سازمان همکاریهای اقتصادی با الهام علی اف دیدار کند. خطیب زاده این رویداد احتمالی را با سفر شاهین مصطفی اف به تهران مرتبط دانست. از قرائن چنین برمی آید که در جریان مذاکرات مصطفی اف در تهران، دیدار شخصی دو رئیس جمهور بحث و بررسی شده است.
گفتنی است که در روابط رئیسی و علی اف، ظرافتهای خاصی از ویژگیهای پروتکلی با زمینه سیاسی وجود دارد. خطیب زاده میگوید که برای روسای جمهوری دو کشور، دیدارهای دو جانبه در چارچوب اجلاسها امری طبیعی است. در حقیقت، چنین نیز است. اما، اصطلاح «دیدار در حاشیه» نشانگر مشخصه مهمی است: این رویداد اصلی نیست که به خاطر آن، به اجلاس آمده باشند، اگرچه، نباید دستیابی به برخی از توافقها و بروز تغییرات در مواضع کشورها در چنین قالبی را رد کرد. موضوع از این قرار است که پس از جنگ دوم قرا باغ، میان ایران – ترکیه – آذربایجان، شکافهایی ایجاد شد که طرفین به دلایل گوناگونی و با انگیزههای متفاوت برای سرپوش گذاشتن آن تلاش کردند.
در حال حاضر، تهران در سیاست خود در منطقه تجدید نظر میکند. در گذشته، در آنجا، سلطه طلبی روسیه حاکم بود و اکنون، آنکارا شروع به نشان دادن جاه طلبیهای ژئوپولتیک کرده که در اتحاد با باکو، یک عامل قدرتمند در شمال ایران را ایجاد میکند. واقعیت عینی این است که این نیرو به طور بالقوه، قادر است، بر روند رویدادها در مناطقی از ایران که آذری نشین هستند، تاثیر گذار باشد.
افزون بر آن، تهران آشکارا، از نگرانی خود از افزایش روز افزون نفوذ اسرائیل در آذربایجان سخن میگوید. اما، در حال حاضر، ایران برای انجام یک بازی ژئو سیاسی مستقل در ماورای قفقاز، به غیر از منابع تاریخی و نمادین از منبع دیگری برخوردار نیست. از این رو، از میان تمامی گزینههای پیشنهادی، یکی را ترجیح میدهد که در گذشته، کمتر مورد انتظار بوده است: ایجاد نوعی کمربند محافظ در اتحاد با روسیه.
در حال حاضر، تهران تحت تاثیر جدی دو عامل قرار دارد: سیاستهای مرتبط با انزوای آن در عرصه بین المللی و مهار آن در ماورای قفقاز که غرب خواهان آن است و همچنین، تلاشهای فزاینده اقوام خاص (آذریها و کردها) برای حفظ هویت خود. ایران در تلاش است تا زمان کسب کند. در تهران به این موضوع واقف هستند که پویایی تغییرات ژئوپولتیکی در خاورمیانه، توزیع مجدد عرصههای نفوذ را در دستور کار قرار میدهد.
بی جهت نیست که بسیاری از کارشناسان فعال شدن سیاست ایران در رویکرد روسیه را با هدف تشکیل کمربند حفاظتی در ماورای قفقاز مرتبط میدانند. از این رو، مکث ایران در برقراری روابط جدید با ترکیه و آذربایجان قابل درک است. در حال حاضر، تهران نیاز به پیروزی مهمی دارد که معنای آن، کاهش تنشهای داخلی در رابطه با گروههای قومی مانند عربهای اهواز، بلوچها در جنوب شرقی و کردها در شمال غربی و آذریها در شمال کشور میباشد.
بی جهت نیست که درگیری با آذربایجان و مشکلات با ترکیه در پس زمینه برنامههای اطلاعاتی ایران محو شده است تا فرصتی برای گرم شدن روابط دیپلماتیک ایجاد شود. در تهران، در حال هضم واقعیتهای ژئوپولتیکی جدید هستند. احتمال دارد که شراکت راهبردی میان ترکیه، ایران و آذربایجان تحقق نیابد و این مثلث فرو بریزد. باید منتظر ماند و دید که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.