فرارو- سرگئی کاراگانوف، مشاور سابق «بوریس یلتسین» رئیس جمهوری سابق فدراسیون روسیه و «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری فعلی آن کشور و مشاور فعلی سیاست خارجی نهاد ریاست جمهوری روسیه مبتکر دکترینی است که با عنوان «کاراگانوف» شناخته میشود.
نام «سرگئی کاراگانوف» در محافل دیپلماتیک و سیاسی مسکو شناخته شدهترین است. در میان اعضای شورای مشاوران، این پروفسور مطمئنا یکی از شناخته شدهترین هاست. او رئیس «باشگاه والدائی» اتاق فکری است که ولادیمیر پوتین به تازگی جنگ شخصیاش علیه «فرهنگ منحط غربی» را از آنجا آغاز کرده است. کاراگانوف استراتژیست بوده و هنوز هم استراتژیست است رئیس جمهوری اسبق و نخست وزیر سابق «یوگنی پریماکوف» به مشاورههای او گوش میدادند.
او به عنوان فردی خبره در سیاست خارجی روسیه شناخته میشود. او در مصاحبه با نشریه ایتالیایی «فورمیچه» از نیات کرملین در مرز با اوکراین جایی که ۱۷۰ هزار سرباز مسلح روس در آنجا جمع شدهاند میگوید. او هشداری نگران کننده را به امریکا میدهد: فشار دیپلماتیک میتواند روسیه را به چین تحت زمامداری «شی جین پینگ» نزدیکتر سازد و حتی امکان ایجاد اتحاد نظامی تازه را تسهیل کند.
در ادامه، پاسخهای مشاور پوتین و روسای جمهوری و مقامهای ارشد سیاسی پیشین روسیه به پرسشهای خبرنگار نشریه ایتالیایی «فورمیچه» را خواهید خواند.
شاید بپرسید روسیه واقعا چه میخواهد؟ هدف ما ساده است: ما میخواهیم روابط خوبی با اروپا داشته باشیم. فضای فرهنگی اروپا فضای ماست. با این وجود، تشدید تنش نشان میدهد که جنگ سرد گویا برای برخی هنوز به پایان نرسیده است. ما میخواهیم از احتمال درگیری بکاهیم. هدف از استقرار نیروهای نظامی روسی در مرز با اوکراین افزایش فشار بر غرب است. روسیه میخواهد این پیام را برای غرب ارسال کند: در مورد اوکراین ما به طور جدی اقدام میکنیم اگر آن کشور به کشوری بیطرف و غیر نظامی تبدیل نشود اروپا ممکن است با مشکل مواجه شود ما آن را به هر طریقی حل خواهیم کرد.
روسیه نیازی به حمله نظامی علیه اوکراین ندارد. تهاجم زمینی برخلاف منافع حساس کرملین است. مگر آن که رژیم در حال فروپاشی کی یف به دونباس یا یکی از جمهوریهای مستقل حمله کند. این وضعیت ما را مجبور به پاسخ دهی و واکنش خواهد ساخت.
متاسفانه ناتو تنش و اقدامات نظامی را دلیل وجودی خود ساخته است. ناتو به عنوان اتحادی دفاعی با هدف رسمی اجتناب از جنگ تاسیس شد. از اواخر دهه ۹۰ میلادی، اما به اتحادی تهاجمی تبدیل شد. در مورد کریمه در سال ۲۰۱۴ میلادی حتی یک گلوله نیز شلیک نشد. اکثریت ساکنان کریمه میخواستند با روسیه باشند و نه با کشوری در حال فروپاشی (اوکراین). کریمه مورد حمله قرار نگرفت بلکه ادغام شد. امروز اگر اوکراین به دونباس حمله کند باید بداند که نیمی از جمعیت آن منطقه روس هستند و در کنار روسیه قرار دارند.
واقعیت آن است که هیچ هدیهای بدتر از این نیست که غرب اوکراین یک کشور شکست خورده را به روسیه بدهد کشوری که توسط نخبگانی خشکیده زمامداری میشود. زمانی اوکراین یکی از غنیترین سرزمینهای امپراتوری روسیه بود و امروز یکی از پایین ترنی سرانههای تولید ناخالص داخلی در اروپا را دارد. کنترل چنین کشوری دردسرساز خواهد بود.
تردیدی نیست که رهبران روسیه از سیاست خارجی برای اهداف داخلی استفاده میکنند. این طبیعی است و در همه جا این موضوع اتفاق میدهد و اگر غیر از آن باشد عجیب است. شاید باور آن برایتان سخت باشد که در روسیه هیچ کس به تحرکات نیروهای روسی اهمیت نمیدهد و تنها برخی از شبکههای تلویزیونی آن را گزارش میدهند.
چالش بزرگ پوتین در عرصه داخلی رشد اقتصادی است. خروج از وضعیت کاهش رشد اقتصادی با وجود شیوع کرونا کار آسانی نخواهد بود. متاسفانه در زمینه تزریق واکسن کرونا بسیاری از روسها از این نظر آنارشیست هستند من فکر میکنم دولت روسیه این موضوع را درک کرده در نتیجه، ما نمیتوانیم در کارزار واکسیناسیون زیاده روی کنیم.
در زمینه رویدادهای اخیر مرتبط با سیاست خارجی روسیه، تماس ویدئویی اخیر بایدن و رئیس جمهوری روسیه خبر خوبی است. امریکا یک شریک است و ما باید با آن کشور صحبت کنیم. اگر بخواهیم به تبلیغات غرب توجه کنیم تصور خواهیم کرد که در آستانه یک جنگ جهانی قرار داریم! در حالی که واقعیت این گونه نیست. خوشبختانه به لطف این گفتگو تنشزدایی میان دو کشور در حال پیشرفت است. به هر حال نباید انتظار چرخشهای بزرگ را داشت. بایدن یک سیاستمدار حرفهای است، اما حتی اگر حتی او متقاعد به یک توافق با روسیه شود نیز اطرافیاناش به او اجازه این کار را نخواهند داد.
در مورد گفتگو با اروپاییها برخلاف شرکای دوجانبه مانند ایتالیا که ما با آنان روابط خوبی داریم اتحادیه اروپا طرف گفتگوی قابل اعتمادی نیست. گفتگو با یکدیگر و تفاهم هنوز گزینه بهتری نسبت به ادامه جنگ روانی کنونی است. ابتدا یک گره برای باز کردن وجود دارد: گاز. برای امریکا خط لوله نورد استریم ۲ وسیلهای برای فشار سیاسی قلمداد میشود. من تعجب نمیکنم که امریکاییها مخالف آن هستند. آنان از وابستگی متقابل ناشی از جریان انرژی میترسند. گاز به خزانه روسیه پول سرازیر میکند و روسیه میتواند از آن برای خرید در اروپا استفاده کند.
برخی میگویند نورد استریم ۲ به عمد اوکراین را دور زده است. این گونه نیست. اوکراین بخشی از درآمد گازی را خواهد داشت که به طور کامل قطع نشده است. این در مورد سیاست نیست صحبت بر سر تجارت است ما در مورد دولتی (اوکراین) صحبت میکنیم که سیستم نقل و انتقال کاملا غیر قابل اعتمادی دارد و هیچ تضمینی برای ایمنی نقل و انتقال گاز به روسیه ارائه نمیدهد.
از جمله تحولات اخیر، تلاش امریکا برای درگیر کردن ناتو در رویارویی با روسیه است. این یک استراتژی غیر قابل درک است. اگر فشارها ادامه پیدا کند. روابط دو کشور (روسیه و چین) نزدیکتر و عمیقتر خواهد شد و حتی نمیتوان احتمال تشکیل یک اتحاد نظامی میان دو کشور را منتفی دانست.
منبع: نشریه ایتالیایی فورمیچه