اگرچه اکثر امریکاییها به شکلی بزرگ شدهاند که پایداری دموکراسی خودر ا بدیهی میدانند، اما در جامعه امریکا خشونت یک هنجار است و نه یک استثنا. از نسلزدایی بومیان امریکایی تا برده داری از جنگ داخلی تا قتل چهار رئیس جمهوری تا خشونت با اسلحه.
فرارو- دیود اسمیت خبرنگار گاردین در واشنگتن، او از سال ۱۹۸۹ میلادی سردبیر اقتصادی «ساندی تایمز» بوده و در آنجا یک ستون هفتگی دارد. هم چنین، او دستیار سردبیر بوده است. او برای نشریه تایمز و نشریات دیگر نیز نوشته است. دیوید اسمیت سال ۲۰۱۶ میلادی نامزد دریافت جایزه «جورج اورول» در بخش روزنامه نگاری شده بود.
با قطبی شدن امریکا و استقبال جمهوری خواهان از اقتدارگرایی، برخی از کارشناسان نسبت به احتمال وقوع شورش به سبک ایرلند شمالی در امریکا میترسند، اما برخی دیگر میگویند خطر درگیری مسلحانه در امریکا کماکان گزینهای غیر محتمل است.
جو بایدن یک سال را به این امید سپری کرده که امریکا بتواند به حالت عادی بازگردد. با این وجود، پنجشنبه گذشته، در اولین سالگرد حمله به ساختمان کنگره امریکا، رئیس جمهوری سرانجام موضوعی مهم را به رسمیت شناخت این که دموکراسی امریکا با تهدید مواجه است. بایدن گفت: «در این لحظه ما باید تصمیم بگیریم. ما قرار است چه ملتی باشیم؟ آیا ما ملتی خواهیم بود که خشونت سیاسی را به عنوان یک هنجار میپذیرد»؟
این پرسشی است که اکنون بسیاری در داخل امریکا و خارج از آن کشور مطرح میکنند. در جامعهای عمیقا تقسیم شده، جایی که حتی یک تراژدی ملی مانند ۶ ژانویه مردم امریکا را بیشتر از یکدیگر دور میکند. این ترس وجود دارد که آن روز تنها آغاز موجی از ناآرامی، درگیری و تروریسم داخلی بوده باشد.
مجموعهای از نظرسنجیهای اخیر نشان میدهند که تنها اقلیتی از امریکاییها از ایده خشونت علیه دولت نگرانی ندارند. حتی صحبت از یک جنگ داخلی دوم در امریکا از فانتزیای حاشیهای به رسانههای جریان اصلی راه یافته است.
«آیا جنگ داخلی در پیش است»؟ تیتر صریح یک مقاله در نشریه «نیویورکر» در هفته جاری بود. «آیا ما واقعا با یک جنگ داخلی روبرو هستیم»؟ عنوان یک ستون در «نیویورک تایمز» در روز جمعه گذشته بود. سه ژنرال بازنشسته امریکایی در ستون اخیر «واشنگتن پست» هشدار دادند که یک کودتای دیگر میتواند منجر به جنگی داخلی شود.
این واقعیت که چینن مفاهیمی در حال ورود به حوزه عمومی هستند، نشان میدهد مقولهای که زمانی غیر قابل تصور بود به موضوعی قابل تامل تبدیل شده است حتی اگر برخی استدلال کنند که تحقق آن کاملا غیر ممکن است. این نگرانی از کینه توزی در واشنگتن تغذیه میشود، جایی که اقدامات بایدن باعث رادیکالتر شدن جمهوری خواهان شده که اکنون در جایگاه اپوزیسیون قرار گرفته اند.
اظهارات بایدن در روز پنجشنبه مبنی بر آن که «به هیچ کس اجازه نمیدهم خنجر بر روی گلوی دموکراسی ما بگذارد» به نظر میرسد که تصدیق میکند زمانی که یکی از احزاب اصلی امریکا اقتدارگرایی را پذیرفته امکان معاملهای معمول و عادی وجود ندارد.
تقریبا هیچ جمهوری خواهی در مراسم بزرگداشت برگزار شده با حضور بایدن شرکت نکرد، زیرا آن حزب به دنبال بازنویسی تاریخ است و اوباشی که تلاش کردند شکست انتخاباتی ترامپ را وارونه سازند به عنوان شهدا و پیکارجویانی که برای دموکراسی میجنگند نمایش داده میشوند.
«تاکر کارلسون» پربینندهترین مجری در شبکه خبری «فاکس نیوز» از پخش هرگونه کلیپی از سخنرانی بایدن خودداری کرد. او این استدلال را مطرح کرد که در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ میلادی واقعا اتفاق زیادی رخ نداده بود.
با حاکمیت بیشتر کیش شخصیت ترامپ در حزب جمهوری خواه و گروههای راست گرای رادیکال مانند «نگهبانان سوگند» و «پسران مغرور»، برخی خطرات موجود برای دموکراسی امریکایی در حال حاضر را ریشه دار در بیش از یک سال گذشته میدانند. در میان کسانی که زنگ خطر را به صدا در میآورند «باربارا والتر» دانشمند علوم سیاسی در در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیه گو و نویسنده کتاب تازه «چگونه جنگهای داخلی آغاز میشوند و چگونه آن جنگها را متوقف کنیم» یکی از چهرهها بوده است.
والتر پیشتر در کار گروه بیثباتی سیاسی در هیئت مشاوره سیا حضور داشته که مدلی برای پیش بینی خشونت سیاسی در کشورهای سراسر جهان به جز امریکا را ارائه کرده بود. با این وجود، با ظهور پوپولیسم نژادپرستانه ترامپ، والتر که سه دهه زمان خود را صرف بررسی جنگهای داخلی کرده اکنون به بررسی خطرات متوجه امریکا میپردازد.
والتر میگوید مشکل ایجاد شده در امریکا ظهور دولتی است که نه کاملا دموکراتیک است و نه کاملا خودکامه و یک آنوکراسی (بی سالاری یا حکومت بیثباتی و ناکارآمدی) است. مورد دیگر، چشم اندازی است که به سیاستهای هویتی تبدیل میشود و در آن احزاب، دیگر حول ایدئولوژی یا سیاستهایی خاص سازماندهی نمیشوند بلکه در امتداد خطوط نژادی، قومیتی و مذهبی سازماندهی میشوند.
والتر به «گاردین» میگوید: «در انتخابات ۲۰۲۰ میلادی، ۹۰ درصد از حزب جمهوری خواه سفید پوست بودند. در کشوری چند قومیتی و چند مذهبی که مبتنی بر نظام دو حزبی است این موضوعی خطرناک است».
والتر میگوید: «این وضعیت بیشتر شبیه وضعیت دهه هفتاد میلادی در ایرلند شمالی و آن چیزی است که بریتانیا تجربه کرد. به نظر میرسد در امریکا شاهد چیزی بیش از یک شورش باشیم. احتمالا امریکا غیر متمرکزتر از ایرلند شمالی خواهد بود، زیرا امریکا کشور بزرگتری است و شبه نظامیان زیادی در سراسر امریکا وجود دارند. این گروهها به تاکتیکهای غیر متعارف به ویژه تروریسم شاید حتی قدری جنگ چریکی روی میآورند جایی که ساختمانهای فدرال، کنیسهها مکانهایی با جمعیت زیاد را هدف قرار میدهند این استراتژی ارعاب و ترساندن مردم امریکا بر این باور است که دولت فدرال قادر به مراقبت از آنان نیست».
او میافزاید: «هم چنین میتوانم موقعیت بدی را تصور کنم که شبه نظامیان در همدستی با مجریان قانون در مناطق دارای قومیتهای سفید پوست ایجاد میکنند که به دلیل نحوه تقسیم قدرت در امریکاست. مطمئنا این موضوع هیچ شباهتی به جنگ داخلی که در دهه ۱۸۶۰ میلادی رخ داد نخواهد داشت».
والتر میگوید اکثر مردم تمایل دارند تصور کنند که جنگهای داخلی توسط فقرا یا ستمدیدگان آغاز شدهاند در حالی که این طور نیست. در مورد امریکا این واکنش اکثریت سفید پوست است که تا حدود سال ۲۰۴۵ میلادی به اقلیت تبدیل میشود کسوفی که نماد آن انتخاب «باراک اوباما» در سال ۲۰۰۸ میلادی بوده است.
این چهره دانشگاهی میافزاید: «گروههایی که تمایل به آغاز جنگ داخلی دارند جریانهایی هستند که زمانی از نظر سیاسی مسلط بودند، اما اکنون در حال افول هستند. آنان یا قدرت سیاسی را از دست دادهاند یا در حال از دست دادن قدرت سیاسی هستند و واقعا معتقدند که کشور حق آنان است و استفاده از زور را برای به دست آوردن مجدد کنترل موجه میدانند، زیرا این سیستم دیگر برای آنان کار نمیکند».
یک سال پس از قیام ۶ ژانویه، جو در کنگره در میان فروپاشی مدنی، اعتماد و هنجاری مشترک سمی باقی مانده است. پس از رای دادن به طرح زیر ساختها از سوی نمایندگان هر دو حزب، چندین عضو جمهوری خواه کنگره پیامهایی تهدیدآمیز را دریافت کردند.
«لیز چنی» و «آدام کینزینگر» دو نماینده جمهوری خواه در کمیته منتخب مجلس نمایندگان که در مورد حمله ۶ ژانویه تحقیق میکنند با درخواست اخراج از حزب خود مواجه شده اند. «ایلهان عمر» نماینده دموکرات مسلمان سومالیایی الاصل اهل مینه سوتا مورد آزار اسلام هراسانه قرار گرفته است.
با این وجود، حامیان ترامپ استدلال میکنند که این آنان هستند که برای نجات دموکراسی میجنگند. «مدیسن کاوثورن» نماینده کنگره از کارولینای شمالی میگوید: «اگر نظامهای انتخاباتی ما به تقلب و سرقت آرا ادامه دهند این وضعیت به یک نقطه منتهی میشود و آن خونریزی است».
ماه گذشته، «مارجوری تیلور گرین» نماینده کنگره از ویرجینیا درباره نوع رفتار با متهمان بازداشت شده حمله ۶ ژانویه ابراز تاسف کرد و خواستار «طلاق ملی» شد. «روبن گالگو» نماینده دموکرات از آریزونا با قاطعیت پاسخ داد: «هیچ طلاق ملیای وجود ندارد یا طرفدار جنگ داخلی هستید یا نیستید. اگر خواهان جنگ داخلی هستید رسما خود را خائن میدانید. این موضوع را بیان کنید».
هم چنین، این احتمال وجود دارد که ترامپ دوباره در سال ۲۰۲۴ برای ریاست جمهوری نامزد شود. ایالتهای تحت رهبری جمهوری خواهان قوانین محدودیت کننده برای رای دهندگان را به نفع حزب جمهوری خواه وضع و اعمال میکنند. «جیمز هاودن» مدیر مرکز مطالعات صلح و پیشگیری از خشونت در دانشگاه فناوری ویرجینیا میگوید: «من دوست ندارم یک زنگ خطر باشم، اما کشور روز به روز بیشتر به سمت خشونت پیش میرود نه آن که از آن دور شود. یک انتخابات مورد مناقشه دیگر ممکن است پیامدهای بدی داشته باشد».
اگرچه اکثر امریکاییها به شکلی بزرگ شدهاند که پایداری دموکراسی خودر ا بدیهی میدانند، اما در جامعه امریکا خشونت یک هنجار است و نه یک استثنا. از نسلزدایی بومیان امریکایی تا برده داری از جنگ داخلی تا قتل چهار رئیس جمهوری تا خشونت با اسلحه. سالانه ۴۰ هزار نفر جانشان بر اثر تولید تسلیحات توسط مجتمع نظامی – صنعتی امریکا گرفته میشود و میلیونها نفر در خارج از امریکا بر اثر تسلیحات ساخت آن کشور کشته میشوند.
«لری جاکوبز» مدیر مرکز مطالعات سیاست و حکومت در دانشگاه مینه سوتا میگوید: «امریکا با خشونت بیگانه نیست. امریکا جامعهای بسیار خشن است و آن چه ما در مورد آن صحبت میکنیم این است که خشونت به دستور کار سیاسی تبدیل میشود. این آغاز پیمودن یک مسیر تازه وحشتناک در امریکاست».
در حالی که او فعلا پیش بینی نمیکند که خشونت سیاسی در امریکا تبدیل به جنگی داخلی شود، اما با این نظر موافق است که به مرور زمان در صورت تشدید خشونت وضعیت به احتمال زیاد شبیه مسئله ایرلند شمالی خواهد شد.
او میافزاید: «ما ممکن است شاهد حملات تروریستی پراکنده باشیم. مدل ایرلند شمالی مدلی است که بیشتر امکان تحقق در امریکا دارد. در حال حاضر گروههایی با انگیزه بالا و مسلح در امریکا حضور دارند. پرسش اساسی این است که آیا پلیس فدرال (اف بیآی) به اندازهای در این گروههای مسلح نفوذ و رخنه کرده که بتواند آنان را پیش از آغاز کارزار تروریستی خنثی و نابود سازد؟»
او میافزاید: «در امریکا اسلحه زیادی وجود دارد و هر فردی میتواند اسلحه در دست گیرد و به مواد منفجره دسترسی داشته باشد. همه این موارد باعث ایجاد موقعیت ناپایداری میشود که اکنون در آن قرار داریم. با این وجود، هیچ چیزی اجتناب ناپذیر نیست».
والتر میگوید: «با بسیاری از بازماندگان جنگهای داخلی صحبت کرده ام. آن چه همگی میگفتند چه در بغداد چه سارایوو یا کی یف این بود که چشمانداز وقوع جنگ داخلی را نمیدیدند. در واقع، تا زمانی که صدای تیراندازی مسلسل را در دامنه تپهها شنیدند حاضر نبودند بپذیرند که چیزی اشتباه بوده است و آن زمان دیگر خیلی دیر شده بود».
منبع: گاردین