مشارکت راهبردی جامع چین و ایران، الحاق ایران به سازمان همکاری شانگهای و سفر وزیر خارجه ایران به چین در هفته جاری سه موضوع را نشان میدهند: همسویی رو به رشد بین پکن و تهران، نفوذ رو به رشد پکن در خاورمیانه و این واقعیت که رقابت میان واشنگتن با چین به عنوان دو ابر قدرت تنها محدود به اقیانوس هند و آرام نخواهد بود. واشنگتن ممکن است از خاورمیانه خسته شده باشد. با این وجود، پکن تازه کار خود را در آن منطقه آغاز کرده است.
فرارو- واشنگتن ممکن است خواستار کاهش توجه به خاورمیانه باشد. دولت بایدن از مشکلات خاورمیانه خسته شده است. با این وجود، پکن تازه ورود و حضورش را در منطقه آغاز کرده است.
به گزارش فرارو، بردلی بومن در فارین پالیسی نوشته است که دولت بایدن دیگر نمیتواند روابط رو به رشد تهران و پکن را نادیده بگیرد.
"حسین امیر عبداللهیان" وزیر خارجه ایران روز جمعه برای تعمیق "مشارکت راهبردی جامع" دو کشور ایران و چین که سال گذشته امضا کرده بودند به پکن سفر میکند. افزایش همکاری امنیتی بین دو کشور تهدیدی جدی برای منافع امنیتی امریکا، اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است. برای رسیدگی به این موضوع، دولت بایدن اکنون باید چندین گام فوری بردارد.
"وانگ ونبین" سخنگوی وزارت خارجه چین روز سه شنبه سفر امیرعبداللهیان به پکن را تایید کرد. او اعلام کرده بود: "چین آماده همکاری با ایران برای تعمیق بیشتر مشارکت راهبردی همه جانبه چین و ایران است".
شراکت استراتژیک ۲۵ ساله که پکن و تهران در مارس ۲۰۲۱ میلادی مفاد آن را امضا کردند مزایای بزرگی برای دو دشمن امریکا که در مخالفت با ایالات متحده و حاکمیت قانون با یکدیگر متحد شده اند ارائه میکند. چین با ایجاد روابط با تهران جای پای خود را در خاورمیانه تقویت میکند، ایالات متحده ر ا تضعیف کرده و دسترسی بیشتر به نفت و سایر کالاهای مهم ایران را تضمین میکند. به نوبه خود، ایران میلیاردها دلار سرمایه گذاری در بخش انرژی و زیرساختهای خود از سوی شرکتهای چینی دریافت خواهد کرد که باعث کاهش اثربخشی تحریمهای امریکا علیه آن کشور خواهد شد.
بخش عمده همکاری پکن و تهران بر روابط اقتصادی و دیپلماتیک میان دو کشور متمرکز است. در واقع، سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین و روسیه در سپتامبر گذشته به اتفاق آرا تصمیم گرفت با عضویت کامل ایران موافقت کند. با این وجود، نادیده گرفتن پیامدهای امنیتی رابطه چین و ایران اشتباه است. همکاری نظامی چین و ایران صرفا یک نگرانی نظری (تئوریک) یا مربوط به آینده نیست. این موضوع هم اکنون در حال وقوع و در جریان است. خرید انرژی مورد نیاز چین از ایران و تمایل به سرمایه گذاری در ایران دست کم دو اثر منفی خواهد داشت که با گذشته زمان آشکار میشود.
به طور گسترده تر، سرمایه گذاری اضافی چین به طور فزایندهای اثربخشی تحریمهای امریکا علیه ایران را کاهش میدهد. این امر باعث تشدید ناسازگاری ایران در هرگونه مذاکرهای در مورد برنامه هستهای آن کشور خواهد شد.
علاوه بر آن، در حالی که مفاد نهایی توافق نامه شراکت استراتژیک محرمانه باقی است یک نسخه فاش شده از توافق با عنوان "نسخه نهایی" از چین و ایران خواسته تا ترکیبی از آموزش نظامی، تمرینات و مانورها، توسعه تسلیحات و به اشتراک گذاری اطلاعات با یکدیگر را انجام دهند. این امر باید باعث نگرانی امریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و امارات شود. آن کشورها باید به این موضوع توجه داشته باشند.
افزایش همکاری نظامی چین و ایران میتواند در طول زمان به طور قابل توجهی توانایی نظامی تهران را بهبود بخشد. اگر نیروهای ایرانی تجهیزات بهبود و ارتقا یافته چین که ضد دسترسی منطقهای است را به دست آورند ممکن است به این نتیجه برسند که میتوانند از حملهای که برای توقف سرعت حرکت ایران به سوی توانایی ساخت تسلیحات هستهای طراحی شده مصون مانده و از خود دفاع کنند. این تصور میتواند حرکت تهران به سوی آستانه دستیابی به بمب اتمی را تسریع بخشیده و محتملتر سازد و توقف تهران را دشوارتر کند.
ایران، چین و روسیه در دسامبر ۲۰۱۹ میلادی، مانورهای نظامی ترکیبی را در اقیاتوس هند و در سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی در روسیه انجام دادند. بنابر گزارش ها، رزمایش نظامی ترکیبی دیگری با حضور نیروهای ایرانی و چینی در خلیج فارس برنامه ریزی شده است.
شایان ذکر است که براساس گزارش کمیسیون بازنگری اقتصادی و امنیتی امریکا و چین، دست کم یکی از موشکهایی که تهران ادعا میکند در حمله سال ۲۰۲۰ به نیروهای امریکایی در پایگه هوایی عین الاسد در عراق شلیک کرده به احتمال زیاد با استفاده از فناوری موشکهای چینی توسعه یافته اند.
تصادفی نیست که جزئیات دقیق همکاری امنیتی چین و ایران مبهم باقی مانده است. پکن دلایل خوبی برای کم اهمیت جلوه دادن همکاری رو به رشد با تهران دارد. حزب کمونیست چین مشتاق ایجاد روابط با دولتهای عربی حوزه خلیج فارس است و بعید به نظر میرسد کمک به نیروهای مسلح ایران در ریاض یا ابوظبی طرفدارانی را برای پکن به دست آورد.
این اقدام متوازن سازنده احتمالا توضیح چرایی حضور وزرای خارجه عربستان سعودی، کویت، عمان و بحرین در چین است. پکن در تلاش است روابط خود را با تهران و کشورهای حوزه خلیج فارس به طور همزمان تقویت کند. این امر باعث میشود چین همکاریهای امنیتی دوجانبه رو به رشد خود با ایران را به گونهای تنظیم نماید که رهبران سایر کشورهای حوزه خلیج فارس را تحریک نکند.
این چالشی برای پکن خواهد بود و واشنگتن باید به دنبال دشوارتر ساختن این چالش باشد. برای انجام این کار اولین گام برای واشنگتن آن است که درک کند که خودداری از ارائه تجهیزات برای دفاع از خود به شرکای عرب امریکا در خلیج فارس تنها باعث تشویق آنان به خرید تسلیحات از چین و روسیه خواهد شد. این امر دو دشمن اصلی امریکا را قدرتمندتر میسازد و اهرم فشار امریکا در خاورمیانه را کاهش میدهد. این وضعیت پیشتر در مورد مصر مشاهده شده است.
زمانی که قاهره نتوانست هواپیماها، تانکها و موشکهای امریکایی را در حدود سال ۲۰۱۳ میلادی به دست آورد برای خرید جنگنده به مسکو و پاریس و برای خرید پهپاد به پکن روی آورد. همین وضعیت در مورد عربستان سعودی نیز مشاهده میشود و چین مشتاق است از این امتیاز به نفع خود استفاده کند.
دوم آن که واشنگتن باید شرکای خلیج فارس را تشویق کند تا از چین و و روسیه خواستار شفاف سازی شوند و از روسها این تضمین را دریافت کنند که ارائه سیستمهای تسلیحاتی بزرگ آن کشور به ایران به روابط آنان با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس آسیب جدی وارد نخواهد ساخت.
سوم آن که کنگره باید اطمینان حاصل کند که پنتاگون و جامعه اطلاعاتی گزارشهای دقیق، مکتوب سالانه و طبقه بندی نشده درباره آموزشهای نظامی، تمرینات، توسعه تسلیحات و به اشتراک گذاری اطلاعات چین و ایران ارائه میکنند. الزامات قانونی برای گزارش در این حوزه از پیش وجود داشته، اما میتواند بهبود یافته و بهتر اجرایی شود. برای اطلاع از تصمیمات و جلوگیری از غافلگیری استراتژیک، واشنگتن باید فعالانه اطلاعاتی را در مورد همکاری نظامی چین و ایران با اسرائیل و شرکای عرب خلیج فارس مبادله کند.
مشارکت راهبردی جامع چین و ایران، الحاق ایران به سازمان همکاری شانگهای و سفر وزیر خارجه ایران به چین در هفته جاری سه موضوع را نشان میدهند: همسویی رو به رشد بین پکن و تهران، نفوذ رو به رشد پکن در خاورمیانه و این واقعیت که رقابت میان واشنگتن با چین به عنوان دو ابر قدرت تنها محدود به اقیانوس هند و آرام نخواهد بود. واشنگتن ممکن است از خاورمیانه خسته شده باشد. با این وجود، پکن تازه کار خود را در آن منطقه آغاز کرده است.
بردلی بومن؛ مدیر ارشد مرکز قدرت نظامی و سیاسی در بنیاد دفاع از دموکراسی ها. تمرکز او بر استراتژی و سیاستگذاریهای دفاعی امریکاست. او مشاور امنیت ملی برای اعضای کمیتههای نیروهای مسلح و روابط خارجی سنا بوده است. هم چنین، او افسر و خلبان ارتش امریکا در افغانستان نیز بوده است. بومن شش سال مشاور ارشد دفاعی "کلی آیوت" سناتور جمهوری خواه بوده است. او مشاور امنیت ملی سناتور "تاد یانگ" بوده و به عنوان عضو شورای روابط خارجی در کمیته روابط خارجی سنا کار کرده است.
هر منافق وهابی صهیونیست حق داره از این ارتباطات مثا آمریکایی ها و وهابی ها و صهیونیست ها ناراحت باشه و از این ناراحتی بمیره