«تهدید وقوع جنگی دیگر در خاورمیانه را به هیچ عنوان نباید دست کم گرفت. نباید فراموش کرد که وضعیت ثبات و امنیت منطقه در شرایط کنونی، به مویی بند است و هرگونه ماجراجویی علیه ایران، حامل پیامدها و تبعاتی سنگین خواهد بود.»
فرارو- پایگاه خبری "میدل ایست آی" در گزارشی، ضمن پرداختن به آخرین تحولات مرتبط با معادله هستهای ایران، به این نکته اشاره میکند که اگر نتیجه نهایی مذاکرات وین، شکست باشد و آمریکا به اسرائیل، اجازه اقدامات غیرسازنده علیه ایران را بدهد، عملا سیلی از چالشها و بحرانها را برای خود ایجاد کرده که نَه آمریکا، نَه کشورهای منطقه و نَه حتی خود اسرائیل، توانایی مواجه شدن با تبعات این مساله را نخواهند داشت.
میدل ایست آی در این رابطه مینویسد: «مذاکرات هستهای وین با هدف احیای توافق برجام (که دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ میلادی به صورت یکجانبه از آن خارج شد)، به مرحله حساسی رسیده است. برخی شواهد و قرائن حاکی از آن هستند که در هشتمین دور از مذاکرات مذکور، هنوز شکافهای اصلی میان طرفهای مذاکره کننده، به طور جدی رفع نشده اند. در این راستا، تروئیکای اروپایی و تا حدی آمریکا (که به صورت غیرمستقیم در روند مذاکرات شرکت دارد)، خواستار دستیابی به یک توافق فوری بر پایه لغوِ بخشی از تحریمها علیه ایران، تعلیق غنیسازی اورانیوم از سوی ایران، و برقراری مجدد و کاملِ بازرسیهای آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد برنامه هستهای ایران هستند.
به گزارش فرارو، با این حال، ایرانیها خواستارِ بازگشت کامل به توافق برجام، لغو تمامی تحریمها علیه خود، ارائه تضمین از سوی دولت آمریکا مبنی بر اینکه دولتهای آتی این کشور از توافق برجام همچون دولت ترامپ خارج نخواهند شد، و برقراری و ایجادِ نظامی از راستی آزماییِ لغو تحریمها علیه خود هستند.
در این میان، ایجاد یک نظامِ راستی آزمایی، مشکلترین مولفه در راستای حصول یک توافق است. از دیدِ دولت ایران، فقدان همین نظام راستی آزمایی بود که عملا تبدیل به بزرگترین نقص توافق برجام شد و خسارتهای زیادی را به ایران وارد کرد. امری که به دولت باراک اوباما نیز اجازه داد تا همچنان تحریمهای کشورش علیه ایران را حفظ کند. با این همه باید توجه داشت که دولت بایدن نیز تاکنون برخلاف وعدههای خود جهت احیای برجام، در این زمینه مسیر متفاوتی از کارزار فشار حداکثریِ دولت ترامپ علیه ایران در پیش نگرفته و به صراحت، همان راه را ادامه داده است.
اروپاییها (آلمان، انگلستان، فرانسه و اتحادیه اروپا) به این نکته اشاره دارند که در صورت شکست مذاکرات وین، دو چالش عمده و اساسی ایجاد خواهد شد. اولین چالش، بازگشت تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران است. زیرا شکست مذاکرات وین در نوع خود به معنای فروپاشی تواق برجام نیز تلقی میشود. چالش دوم نیز فعال شدنِ پلن B (طرح جایگزین مذاکره) علیه ایران است که اشاره به فعال سازی اقدامات خرابکارانه و نظامیِ اسرائیل علیه ایران با حمایت آمریکا دارد.
باید توجه داشت که فعال سازی مجدد تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران، از ماهیتی ضعیف برخوردار است، زیرا این تحریمها پیشتر در قالب "کارزار فشار حداکثریِ" دولت ترامپ علیه ایران، عملیاتی و اجرا شده اند و ایران نحوه مقابله با آنها را به خوبی فرا گرفته است. نباید فراموش کرد که شکست مذاکرات وین در نوع خود به فروپاشی نظام بازرسیهای آژانس بین المللی انرژی اتمی از تاسیسات هستهای ایران نیز منجر میشود.
در این راستا شاهد بوده ایم که ایران عملا فعالیتهای نظارتی گسترده دوربینهای آژانس بین المللی انرژی اتمی بر تاسیسات اتمی ایران را که در قالب توافق برجام مورد اشاره قرار گرفته، تا حدی محدود کرده است. در این رابطه به طور خاص میتوان به متوقف کردن فعالیتِ چهار دوربین نصب شده آژانس بین المللی انرژی اتمی در تاسیسات هستهای کرج و بخش تولید سانتریفیوژهای غنی سازی اورانیوم آن، بویژه پس از آنکه سایت مذکور در ماه ژوئن سال گذشته میلادی هدفِ اقدامات خرابکارانه اسرائیل قرار گرفت، اشاره کرد. البته که این دوربینها در شرایط فعلی بار دیگر در تاسیسات کرج نصب شده اند با این حال آنها اقدام به ارسال تصاویر و اطلاعات به آژانس بینالمللی انرژی اتمی نمیکنند. در عوض، محتوای دوربینهای آژانس در صورت موفقیت مذاکرات وین، به نهاد مذکور تحویل داده میشود. در این میان نباید فراموش کرد که در صورت شکست مذاکرات هستهای وین، تا حد زیادی مساله نظارت بر برنامه هستهای ایران از بین خواهد رفت.
انجام حمله هوایی از سوی اسرائیل علیه تاسیسات اتمی ایران و مراکز کنترل و فرماندهی و سامانههای پدافندی این کشور، به بزرگترین نزاع و درگیری منطقهای از زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی ختم خواهد شد. یکچنین اقدامی به: کشتار گسترده غیرنظامیان، فلج شدنِ جریان تولید نفت منطقه خلیج فارس، و درگیریهای دیگر منطقهای ختم میشود.
بدون تردید ایران و متحدان این کشور، صدها موشکی را که در اختیار دارند علیه اسرائیل نشانه خواهند گرفت. در این راستا، به هیچ عنوان نباید خطر وقوع یک جنگ دیگر در خاورمیانه را دستکم گرفت. این مساله مخصوصا با توجه به اینکه بخش زیادی از منطقه خاورمیانه عملا ثبات خود را بندِ به مو میبیند، بیش از پیش از اهمیت برخوردار میشود. در این میان باید در نظر داشت که به هیچ عنوان به نظر نمیرسد که دولت ابراهیم رئیسی زمانیکه میگوید به طور کامل برای مقابل با یکچنین حملهای (حمله احتمالی اسرائیل علیه تاسیسات اتمی ایران) آمادگی دارد، اقدام به بلوف زنی کرده باشد.
در این راستا باید توجه داشت که نَه کشورهای منطقه و نَه خودِ دولت آمریکا نیز اساسا در موقعیتی نیستند که در شرایط پاندمی ویروس کرونا و چالشهای عدیده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که با آنها دست و پنجه نرم میکنند، خطر و آسیبهای جدی هرگونه جنگ علیه ایران را نیز به جان بخرند.
بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که با توجه به اینکه هیچ کشور همسایه ایران اجازه استفاده از حریم هوایی خود را به اسرائیل جهت حمله به ایران نخواهد داد، انجامِ یک اقدام نظامی موثر از سوی اسرائیل علیه تاسیسات اتمی ایران که متعدد بوده و به شدت تحت حفاظت هستند، چالشی بزرگ است. حتی به فرض که یکچنین حملهای ۱۰۰ درصد موفقیت آمیز باشد، به زعم بسیاری از کارشناسان صرفا قادر خواهد بود تا به صورت موقت برنامه غنی سازی اورانیوم ایران را به عقب براند و قادر نیست آن را به کل نابود سازد. بدون تردید ایران پس از یکچنین مساله ای، قدرتمندتر از قبل در عرصه فعالیتهای هستهای خود ظاهر میشود کما اینکه پس از خرابکاریهای سالهای اخیر اسرائیل و ترور انشمندان هستهای ایران نیز شاهد این مساله بوده ایم. در این میان نباید فراموش کرد که نفوذ منطقه ای، توان موشکی و قدرت پهپادی ایران، عملا دستِ ایران را جهت ارائه پاسخ پرقدرت به اسرائیل و متحدان منطقهای آن به شدت باز میگذارد.
واقعیت این است که کشورهای اروپایی و آمریکا در جریان مذاکرات وین، تا حد زیادی اهرمهای فشار خود علیه ایران را از دست داده اند. آنها عملا ایران را با بدترین کارهایی که میتوانستند در حق آن انجام دهند رو به رو کرده اند و ایران نَه تنها از دل بحرانهای ایجاد شده سالم بیرون آمده، بلکه حتی به نسبتِ گذشته، قویتر هم شده است. در این میان باید توجه داشت که روسیه و چین نیز مواضع خاصی را در صورت شکستِ مذاکرات وین در پیش خواهند گرفت.
"ولادیمیر پوتین" و "شی جین پینگ" روسای جمهور روسیه و چین مجموعه مختلفی از دلایل را دارند تا در شرایط کنونی و در قالب معادله هستهای ایران، در زمین آمریکا و اروپا بازی نکنند. روابط دو کشورِ مذکور با آمریکا (در شرایط فعلی) به شدت وخیم است به نحوی که امکانِ انجام همکاری در هر حوزه و موضوعی میان آنها را به امری به شدت دشوار تبدیل کرده است.
در شرایط کنونی، روسیه با آمریکا، چالشهایی جدی در مورد نحوه عملکرد ناتو در نزدیکی مرزهای خود دارد و مسکو نیز عملا اقدام به استقرار بیش از ۹۰ هزار نظامی در نزدیکی مرزهای مشترک خود با اوکراین هم کرده است. دولت چین نیز چالشهای قابل توجهی با دولت آمریکا در مساله تایوان دارد و به شدت مایل است تا آن (تایوان) را به خاک خود بازگرداند. در این راستا، هر دو کشور در قالب مذاکرات برجام، حامی ایران هستند.
جدای از این ها، یک منبع ایرانی به پایگاه خبری "میدل ایست آی" میگوید: "مساله این است که اروپاییها و آمریکاییها عملا هیچ ابزار و اهرمی را علیه ایران ندارند. اگر آنها میتوانستند تحریمهایی را ورای آنچه در قالب کارزار فشار حداکثری علیه ایران وضع شد، به تهران تحمیل کنند، عملا این کار را میکردند و حداقل از تهدیدِ آن استفاده میکردند. با این حال، آنها در این زمینه فقط تهدید توخالی میکنند و چیزی در دست ندارند. هر تحریمی که آنها میتوانستند علیه ایران انجام دهند، پیشتر ترامپ انجام داده است".
جدای از اینها باید توجه داشت که اکنون دولت بایدن اساسا در موقعیتی نیست که با ایران، چین و روسیه به نحو هوشمندانهای مقابله کند. حجم چالشهای داخلی آمریکا فراتر از توانِ دولت بایدن است. حتی در این میان بایدن با این خطر رو به رو است که بار دیگر دونالد ترامپ رئیس جمهور جمهوریخواه و سابق آمریکا نیز به قدرت بازگردد (در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۲ آمریکا). در این راستا، حتی اگر دولت بایدن امتیازاتی را نیز به ایران تخصیص دهد، اینکه کنگره با آنها موافقت کند، با، اما و اگرهای فراوانی رو به رو است.
باید توجه داشت که اصرارهای ایران مبنی بر اخذ تضمین از دولت آمریکا و همچنین راستی آزماییِ لغو تحریمها علیه خود، همگی واقعی (و نَه شعاری) هستند. در پایان باید گفت، اگر مذاکرات هستهای وین شکست بخورد، نَه حسن روحانی رئیس جمهور سابق ایران و نَه ابراهیم رئیسی رئیس جمهور کنونی این کشور، مسوول این شکست نخواهند بود بلکه برعکس این اوباما، ترامپ و بایدن خواهند بود که هرکدام از منظر افکار عمومی بین المللی، نقشی قابل توجه در فروپاشی برجام بازی کرده اند.
اکثر نفت منطقه میره شرق اسیا مثل چین. یعنی چین اجازه بده تو منطقه جنگ بشه؟ وقتی یک عده مزد بگیر متوهم را می کنند ژورنالیست همین میشه.