توزیع سفر در بین خانوارها به صورت عادلانه رخ نداده است و ۳ برابر شدن سرانه سفر خانوارها به واسطه افزایش سفرها برای «خانوارهای سفرکرده» رخ داده است.
طبق بررسیهای آماری؛ با مقایسه بین هزینه متوسط سفر با تورم نقطه به نقطه مشخص میشود بین سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ کمیت گردشگری داخلی افزایش پیدا کرده، اما به کیفیت آن افزوده نشده است.
به گزارش مهر، در گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس و دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ تهیه کرده است، کارشناسان از جمله شهاب طلایی، مصطفی امره، سعید شفیعا به بررسی وضعیت گردشگری داخلی به منظور دستیابی به چالشهای سیاستی این حوزه پرداختهاند. در این گزارش به آمار سفرهای مرکز آمار نیز استناد شده است.
در این گزارش که به بررسی و تحلیل سفرها در چند سال اخیر و آمار سفرها پرداخته شده، آمده است: در دهههای اخیر جهت گیری مناسبی در مورد سیاستگذاری گردشگری داخلی رخ نداده و آنچه به عنوان آمار در دسترس است، متأثر از برنامه نبوده است.
در این گزارش با بررسی دادههای آماری موجود و در دسترس بین سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۸ مشخص شد که هر چند کمیت گردشگری داخلی بیشتر شده، اما از کیفیت آن کاسته شده است.
توزیع سفر در بین خانوارها به صورت عادلانه رخ نداده است و ۳ برابر شدن سرانه سفر خانوارها به واسطه افزایش سفرها برای «خانوارهای سفرکرده» رخ داده است.
این شکاف رفاهی موجب شده تا خانوارهای بیشتری به فکر کاهش هزینههای سفر باشند؛ بنابراین اقامت در خانه اقوام و دوستان، استفاده بیشتر از وسایل حمل و نقل شخصی، کاهش هزینههای مربوط به خرید سوغاتی و عدم استفاده از تورهای گردشگری نتیجه این وضعیت است که مانع از رخداد پیامدهای مطلوب و مورد انتظار در حوزه گردشگری داخلی شده است.
بنابراین تسهیل در توزیع منابع مالی در جامعه میزبان از گردشگری داخلی (که مبتنی بر الگوی اقامت در خانه دوستان و اقوام است)، افزایش کیفیت زندگی گردشگری داخلی، توزیع عادلانه سفر برای گروهها و دهکهای متفاوت درآمدی، محورهایی است که نیازمند سیاستگذاری و اقدامهای برنامهای مناسب است.
یکی از ابزارهای کاربردی برای تصمیم گیری، آمار معتبر و مستند است. ابزاری که متأسفانه در دهههای اخیر در مورد صنعت گردشگری ایران به شکل دقیق و قابل اعتماد در دسترس نبوده و صرفاً به شکل گزارشهای جسته و گریخته و غیرمتمرکز در اختیار قرار گرفته است.
این وضعیت با اظهارنظرهای غیرشفاف و غیر مستند مسئولان و مدیران همراه شده و به وخامت اوضاع افزوده است. تهیه آمارهای گردشگری، هرچند با تشکیل سازمان جلب سیاحان در سال ۱۳۴۲ آغاز شد؛ اما این امر به صورت یک رویه ثابت ادامه پیدا نکرد و روند آمارگیری و داده پردازی در صنعت گردشگری نتوانست شکل منسجم و قابل اتکایی به خود بگیرد.
در یازده سال اخیر تعداد سفرهای داخلی دارای تغییرات محسوسی بوده است (به طور متوسط ۱۷ درصد) اگرچه این تغییرات مثبت موجب افزایش تعداد سفرهای داخلی و احتمال (در صورت وجود برنامه) افزایش درآمدهای کسب و کارهای گردشگری میشود، اما پیامدهای منفی نیز به همراه دارد.
برای مثال با هجوم یکباره گردشگران و اشباع ظرفیتهای خدماتی گردشگری، گردشگران از خدمات باکیفیت محروم میشوند و از انتخاب دوباره این مقصد دچار تردید خواهند شد.
این اتفاق در مورد کیفیت زندگی جامعه میزبان نیز قابل رخداد است. زیرا با کاهش کیفیت زندگی جامعه میزبان به واسطه به کارگیری و استهلاک زیر ساختهای شهری و روستایی، افزایش نارضایتیها نسبت به گردشگری افزایش مییابد.
با وجود این در ۱۱ سال گذشته تعداد سفرها با نرخ متوسط سالیانه ۱۷ درصد در حال افزایش بوده به طوری که از ۱۷/۸ میلیون سفر در سال ۱۳۸۷ به تعداد ۱۰۲/۲ میلیون سفر در سال ۱۳۹۸ رسیده است.
با این حال کاهش بی سابقه ۱۰ میلیون سفر در سال ۱۳۹۸ آسیب جدی به بخش سفر و گردشگری وارد کرده که میتوان آن را ناشی از سیلابهای بهار ۱۳۹۸ و افزایش هزینههای خانوار دانست.
طبق گزارش مرکز آمار منظور از خانوار سفر رفته، خانواری است که حداقل یک عضو آن در دوره آماری مورد بررسی؛ حداقل یک سفر انجام داده باشد، به معنای دیگر اگر یک شخص از خانوار به سفر برود، تمام خانوار سفر رفته محسوب میشود.
بنابراین دادههای خانوارها اطلاعات دقیقی از سفر هر شخص بیان نمیکند، اما بر اساس تحلیل کارشناسی، سهم افراد سفر نرفته در بهار حدود ۵۰ الی ۶۰ درصد تخمین زده میشود.
سهم بالای افراد سفر نرفته در مقایسه با برخی کشورهای خارجی میتواند ناشی از عدم برنامه ریزی جامع و هدفمند برای توسعه گردشگری داخلی باشد.
در طول یازده سال اخیر تعداد خانوارهای سفر نرفته تغییرات نوسانی داشته به طوری که در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ به بیشترین تعداد خود رسیده و بعد از یازده سال تقریباً ثابت مانده ۷/۷ میلیون در سال ۱۳۸۷ و ۸/۷ میلیون در سال ۱۳۹۸ است.
منظور از سرانه سفر خانوارهای سفر رفته، تعداد سفرهای تجربه شده توسط هر عضو از خانوار سفر رفته است. برای مثال سرانه سفر در سال ۱۳۹۸، ۶/۱ بوده یعنی در خانوارهای سفر رفته ۶ سفر تجربه شده است که این ۶ سفر میتواند توسط یک شخص از خانوار و یا تمامی اعضا باشد.
به بیان دیگر حدود ۶۶ درصد خانوارهای ایرانی در سال ۱۳۹۸ به طور متوسط ۶ بار سفر رفتهاند، اما ۳۴ درصد از خانوارها هیچ سفری را در بهار تجربه نکردهاند.
با توجه به جدول بالا سرانه سفرهای خانوارهای سفر رفته در طی ۱۱ سال اخیر تقریباً ۳ برابر شده و به سرانه ۶ سفر رسیده است، اما ۸ میلیون خانوار که در طول سالهای اخیر تقریباً ثابت بوده هیچ سفری تجربه نکردهاند، درنتیجه افزایش سفرهای داخلی ناشی از افزایش تعداد خانوار سفر رفته است به عبارتی تعداد خانوارهای ایرانی در سال ۱۳۸۷ حدود ۱۷ میلیون ۶۰۰ هزار خانوار بوده است و این آمار در سال ۱۳۹۸ به حدود ۲۵ میلیون و ۴۰۰ هزار خانوار رسیده است.
در شرایط فعلی که بیشتر خانوارها با مشکلات اقتصادی رو به رو هستند، حمایت مالی از خانوارهای سفر نرفته، به طوری که هر شخص حداقل یک سفر در سال داشته باشد، بسیار سودمند است.
زیرا علاوه بر افزایش ۴۰ میلیون سفر و ایجاد اشتغال و کسب و کارهای وابسته، برکات فرهنگی و اجتماعی فراوانی خواهد داشت.
در یازده سال اخیر سهم سفر با هدف دیدار دوستان و آشنایان سهم ۴۴ درصدی داشته و با اختلاف زیادی نسبت به سایر اهداف پیشتاز مانده است.
برای درک بهتر این درصد میتوان به دادههای آماری جهان در سال ۲۰۱۸ مراجعه کرد که به عنوان دومین دلیل اصلی سفر دیدار دوستان و خانواده کمتر از ۲۷ درصد سفرها را تشکیل میدهد.
بررسیهای آماری مرکز آمار نشان داد که کمیت گردشگری داخلی در ایران رو به افزایش است. هرچند دادههای مرتبط با خانوارها ناقص است، اما بر مبنای دادههای موجود، سرانه سفرهای خانوارها تقریباً سه برابر شده است.
این سه برابر شدن را نمیتوان نشانه موفقیت یا بهبود شرایط دانست، زیرا با مقایسه بین هزینه متوسط سفر با تورم نقطه به نقطه مشخص است بین سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ که کمیت گردشگری داخلی افزایش پیدا کرده است، به کیفیت آن افزوده نشده است.
در این بازه زمانی سهم هزینههای حمل و نقل ۲۰ درصد، خرید سوغاتی و اقامت حدود ۲۴ درصد، تور و گشت ۴۵ درصد و سهم سایر هزینهها ۳۴ درصد کاهش یافته است و صرفاً سهم هزینههای اساسی و حیاتی مثل خوراکی، درمانی و خرید کالا افزایش یافته است؛ بنابراین گردشگری داخلی ایران با تصمیم خانوارها برای صرفه جویی در هزینههای اولیه سفر رو به رو شده است.
افزایش فشارهای اقتصادی و نبود زیر ساختهای حمل و نقلی در دسترس و باکیفیت، گرایش گردشگران داخلی به سفرهای غیرقابل برنامه ریزی و مبتنی بر ماشین شخصی را نیز افزایش داده است.
همچنین افزایش سفر برای درمان در بازه مورد بررسی موید این نکته است که گونههای پر هزینه و تخصصی گردشگری که قابل استفاده برای همگان نیست، رو به افزایش است.
این نکته در تکمیل موارد بالا کافی است که افزایش سرانه گردشگری داخلی بیشتر به خانوارهایی تعلق گرفته است که قبلاً هم به سفر رفتهاند.
لذا سازوکارهای توزیع سفر برای خانوارها به گونهای صورت نگرفته است که در دسترس همگان قرار گیرد. این موضوع موجب شده تا گردشگری داخلی به عنوان کالایی اساسی در سبد خانوارهای ایرانی قرار نگیرد.
بخش مهمی از سفرهای داخلی ایران مبتنی بر گردشگری برای دیدن دوستان و آشنایان است که از نظر اصول و مبانی دینی اسلام، ظرفیت صله رحم و رونق سرمایه اجتماعی را داراست.
البته تمایل خانوارها به کاهش هزینههای سفر و به طور خاص هزینههای اقامت از یک سو و از سوی دیگر برنامه ریزی آزادانه سفر بدون مقید شدن به یک تور گردشگری در شرایط موجود نیز بدون نقش نبوده است.
از آن جهت که نزدیک به ۷۳ درصد اقامت سفرهای داخلی در خانه آشنایان و بستگان بوده است لذا انباشت جمعیتی در پهنههای جغرافیایی کشور و نقاط شهری دارای جمعیت بیشتر، شانس به دست آوردن تقاضای سفرهای داخلی بیشتری را دارند.
هرچند این موضوع از پراکندگی و توسعه زیر ساختهای حمل و نقلی نیز متأثر شده است؛ بنابراین استفاده از خانه اقوام و دوستان برای کاهش هزینه اقامت، استفاده از ماشین شخصی برای کاهش هزینه حمل و نقل، عدم استفاده از تورها برای کاهش هزینههای سفر، پیامد کاهش کیفیت گردشگری داخلی است که از وضعیت اقتصادی خانوارها حاصل شده است.
آنچه مشخص است، وضعیت گردشگری داخلی ایران نیازمند سیاستگذاری و برنامه ریزی مجدانه است که در آن هم موضوعات مرتبط با تقاضا و هم عوامل مؤثر در عرضه با تأکید بر دهکهای مختلف جامعه مورد توجه قرار گیرد.
تلاشها باید به سمتی هدایت شود که افزایش کمیت گردشگری داخلی با پیشرفت در مؤلفههای کیفی محقق شود و جایگاه گردشگری داخلی در سبد خانوارهای ایرانی تثبیت شود.
موضوعات چالشی که نیازمند بررسی و سیاستگذاری در حوزه گردشگری داخلی است به شرح زیر است:
گردشگری داخلی کشور که مبتنی بر الگوی اقامت در خانه دوستان و اقوام است از جهت درآمدزایی و توزیع منابع مالی در مقصد نیازمند اقدامات برنامهای و سیاستی است.
کاهش کیفیت زندگی گردشگری داخلی کشور نیازمند تدبیر سیاستی از دو جنبه تقویت سمت تقاضا و دسترس پذیری سمت عرضه است.
توزیع عادلانه سفر و دسترس پذیری گردشگری داخلی به عنوان کالای اساسی برای گروهها و اقشار مختلف جامعه، موضوعی است حیاتی در راستای الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت که نیازمند اقدامات سیاستی تکمیلی است.