bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۴۶۸۲۹
اقتدارگرایی متواضعانه مبارک در برابر اقتدارگرایی خشن و ظالمانه سیسی

چرا مصری‌ها دل‌شان برای دوره مبارک تنگ شده است؟

چرا مصری‌ها دل‌شان برای دوره مبارک تنگ شده است؟

مصری‌ها امروز دلتنگ دوره مبارک هستند اقتدارگرایی «متواضع» که چهره‌های مخالف را به صورت دوره‌ای زندانی می‌کرد و هیچ دشمن ثابتی نداشت.

تاریخ انتشار: ۱۶:۱۷ - ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۱

فرارو- محمد نُصیرمحمد نُصیر؛ سیاستمدار لیبرال مصری است که از پیشبرد لیبرالیسم، مشارکت سیاسی و آزادی اقتصادی دفاع می‌کند. نصیر از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ میلادی عضو کمیته عالی حزب جبهه دموکراتیک بود. او تا اواسط سال ۲۰۱۳ میلادی عضو دفتر سیاسی حزب مصر آزاد بود. نصیر طرح‌های متعددی را برای اصلاح موسسات دولتی به دولت مصر ارائه کرده است و هم چنین به طور منظم با روزنامه‌های مختلف مصر همکاری می‌کند. نصیر با تعدادی از شرکت‌های بین المللی همکاری کرده و به آنان برای گسترش تجارت خود در خاورمیانه کمک کرده است. او بر ایده‌های خلاقانه کارآفرینی متمرکز است که هدف آن به چالش کشیدن وضعیت موجود سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مصر است.

به گزارش فرارو به نقل از مادرن دموکراسی، حکومت بر ملت بزرگی مانند مصر برای نزدیک به ۳۰ سال به چیزی بیش از تسلط آهنین اقتدارگرای سنتی نیاز دارد. برخلاف رهبران دموکراتیک، حاکمان مستبد موفق باید استعداد سیاسی خاصی داشته باشند. مبارک یک حاکم اقتدارگرای چیره دست بود که می‌دانست چگونه شهروندان خود را با مهارت مدیریت کرده و بر آنان حکمرانی کند. از سوی دیگر، سیسی رئیس جمهوری فعلی مصر یک دیکتاتور سخت‌گیر است. او معتقد است که تنها شرط ماندن در قدرت تنها اعمال ظلم کامل است تا جایی که حتی سخت گیرترین منتقدان مبارک اکنون از انتقاد از روز‌های زمامداری مبارک پشیمان هستند و نوع خودکامگی مبارک را بهتر می‌دانند و از آن تحت عنوان روز‌های خوب گذشته یاد می‌کنند.

زندگی در یک کشور مستبد در نهایت باعث تضعیف روحیه می‌شود. مطمئنا بسیار بدتر از زندگی در کشوری با فقر شدید است که در آن شهروندان باید تلاش بیشتری برای ارتقای موقعیت خود انجام دهند و قطعا وحشتناک‌تر از گذر از یک فاجعه ملی است که به صورت فصلی و مقطعی رخ می‌دهد و سپس دوره آن سپری می‌شود. کسانی که خودکامگی را تجربه نکرده‌اند باید بدانند که ملغمه‌ای شیطانی است که در آن بی‌عدالتی به طور گسترده اعمال می‌شود بی‌اخلاقی معمولا توجیه می‌شود افراد ناآگاه بر افراد شایسته ارجح دانسته شده و دارای ارزش قلمداد می‌شوند و مردم در ترس دائمی از آزار و اذیت یا بازداشت توسط حکومت زندگی می‌کنند.

مصری‌ها امروز دلتنگ دوره مبارک هستند اقتدارگرایی «متواضع» که چهره‌های مخالف را به صورت دوره‌ای زندانی می‌کرد و هیچ دشمن ثابتی نداشت. سیاست‌های او مورد انتقاد عمومی قرار گرفتند. با این وجود، در دوره مبارک علیرغم آن که فساد گسترده وجود داشت اقتصاد از ثبات برخوردار بود. این در حالی است که سیسی به سادگی کل جامعه را غیرسیاسی کرده است منتقدان او دشمنان دائمی قلمداد می‌شوند که ممکن است صرفا به دلیل ابراز عقیده‌ای متفاوت با رئیس جمهور سال‌ها پشت میله‌های زندان قرار بگیرند.

علاوه بر این، مبارک یک رئیس جمهور عملگرا بود. احساسات نقش حداقلی در ایده‌های او داشتند. او تمایل داشت منتقدان خود را از مناصب ارشد دولتی دور نگه دارد، اما هرگز پل‌های ارتباطی‌اش را با آنان از جمله با اخوان المسلمین تخریب نکرد. سیسی یک شخصیت خود شیفته است که پل‌ها را با همه از جمله حامیان‌اش خراب می‌کند. رئیس جمهور ما میان مجرمان محکوم شده و شهروندانی که صرفا با سیاست‌های او مخالف هستند تفاوت و تمایزی قائل نمی‌شود.

مبارک یک حاکم عاقل بود. او تشخیص داد که ارتش همراه با اکثریت قریب به اتفاق شهروندان مصری از این احتمال که پسرش (جمال) برای ریاست جمهوری آماده شود راضی نیستند. بنابراین، او این ایده را کنار گذاشت. ریاست جمهوری سیسی ویژگی‌های بسیار متفاوتی دارد که حول محور خودخواهی او می‌چرخد. او می‌خواهد کل جهان به خاطر نجات مصر از تبدیل شدن به یک کشور اسلام گرا که تروریست‌ها را به جهان صادر می‌کرد او را بپرستند و مورد ستایش قرار دهند!

مبارک همواره در حال ارتقاء وضعیت اقتصادی و سیاسی نهاد نظامی بود، اما او مانع از حکومت مستقیم ارتش شد و آن نهاد را از قدرت سیاسی دور نگه داشت. همین موضوع بود که ارتش را قادر ساخت تا پس از برکناری وی نقش نیروی «بیطرف» را ایفا کند. بزرگ‌ترین اشتباه سیسی آن است که او ارتش را وارد هر عملیات و برنامه دولتی می‌کند و زمانی که فشاری وارد می‌شود آن نهاد نظامی از آن فشار مصون نمی‌ماند. امروز ما مدام می‌شنویم که چالش و رقابتی میان ارتش و نهاد‌های امنیتی مصر با شرکت‌های خصوصی موفق بزرگ در مورد سهام شرکت‌ها در بازار‌ها وجود دارد.

فضای آزادی محدودی که مبارک به هموطنان خود ارائه می‌کرد به او این امکان را می‌داد که میزان پذیرش سیاست‌هایش را از سوی شهروندان را احساس کند و سیاستگذاری‌ها را بر این اساس تنظیم می‌کرد. در همین حال، سیسی در یک اتاق تاریک زندگی می‌کند و به دروغ معتقد است که مصری‌ها کورکورانه او را می‌پرستند! مبارک عادت داشت که «توحش فزاینده» را بر روی مخالفان‌اش به تناسب «کار‌های نادرست» شان اعمال کند و پیش از مجازات به آنان هشدار می‌داد در حالی که سیسی به سیاست حداکثر ظلم اعتقاد دارد که حتی به وابستگان‌اش نیز رحم نمی‌کند.

نگرانی اصلی مبارک بیکاری بود. او معتقد بود که مردم ممکن است به دلیل فقر شورش کنند. در نتیجه، او بخش خصوصی را تشویق به گسترش فعالیت هر چند با وجود فساد قوی در مصر کرده بود و از این موضوع خرسند بود که ماهرترین سیاستمداران را تا زمانی که موقعیت او را با چالش مواجه نسازند در مناصب حیاتی دولتی نگه دارد. در مقابل، سیسی اغلب به دنبال مجریانی است که صرفنظر از ماهیت‌شان مایل به اعمال بی‌چون و چرای ایده‌هایش هستند.

سیسی توانسته پویایی اقتصاد مصر را به طور کامل تغییر دهد و آن را از اقتصاد بازار به اقتصاد دولتی تبدیل کند که به سادگی هر شرکت خصوصی را وادار می‌کند تا تجارت خود را تعطیل کند. در نتیجه، این وضعیت سبب می‌شود تا سرمایه گذاران از سرمایه‌گذاری‌های مستقیم خارجی در مصر به عنوان یک مقصد بالقوه منصرف شوند.

کاهش مداوم ارزش واحد پول ملی مصر، افزایش نرخ تورم و افزایش قابل توجه بدهی خارجی مصر که برای پروژه‌های غیرمولد ایجاد شده و اکنون تقریبا ۹۰ درصد تولید ناخالص داخلی را شامل می‌شوند همراه با بسیاری از شاخص‌های منفی اقتصادی دیگر مشکلات اقتصادی فعلی این کشور را نشان می‌دهند.

سیاست‌ها و رویکرد حاکمان اقتدارگرا در عملکرد رژیم حاکم و واکنش شهروندان بازتاب پیدا می‌کند. برای مثال، رویکرد حکومتی «متواضعانه» مبارک در قیام ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ بازتاب یافت. شهروندان از خشونت خودداری کردند و خواستار نان، عدالت و آزادی شدند. در مقابل، ظلم شدید رژیم سیسی مطمئنا در هر قیامی بازتاب خواهد یافت و پیش بینی می‌شود خشونت بسیار بزرگ‌تری را به دنبال داشته باشد.

پیش از قیام ۲۵ ژانویه، من استدلال می‌کردم که امکان قیام مردمی در مصر وجود ندارد، زیرا کشور با مشت آهنین در حال اداره شدن بود. من اشتباه کردم و متوجه شدم که زمانی که شهروندان به نقطه اوج خود برسند مشت آهنین نمی‌تواند از رئیس جمهور محافظت کند. من قویا معتقدم که مصر بهتر است به جای رویارویی با یک قیام گسترده و کنترل نشده از یک طرح اصلاحی واقعی و از بالا به پایین استفاده کند. بی‌توجهی به مورد اول فارغ از شدت سیاست مشت آهنین قطعا منجر به گزینه دوم خواهد شد.

از قضا جامعه مصر حقیقتا متواضع است. مصری‌ها تنها می‌خواهند خانواده‌های خود را سیر کنند و زندگی آبرومندانه‌ای داشته باشند. در عوض، آنان مایل هستند هر نوع چالش اقتصادی را بپذیرند و با خدمات ضعیف دولتی مانند حمل و نقل عمومی ضعیف در نواحی پرجمعیت و قطع خدمات عمومی عمومی کنار بیایند.

مشکل در حال حاضر این است که ما رئیس جمهوری داریم که تمایل زیادی به گسترش پروژه‌های بزرگ و اعمال سیاست‌هایی دارد که برای اکثریت قریب به اتفاق مصری‌ها فایده‌ای ندارند. سیسی این فرصت را داشت تا از انزجار مصری‌ها از ناکامی اخوان المسلمین بهره برده و از آن برای ساختن یک کشور مدرن استفاده کند. با این وجود، او از این فرصت استفاده نکرد.

«من اجازه نمی‌دهم جنبش بی‌ثبات کننده‌ای مانند قیام ۲۵ ژانویه دوباره تکرار شود» این شعار و سخنی است که اغلب از سوی سیسی تکرار می‌شود. در واقع، این شخص مبارک نبود که امکان قیام را برای برکناری خود فراهم کرد. دستگاه امنیتی او نتوانست با ازدحام جمعیت شدیدی که در خیابان‌ها رخ داد مقابله کند. سیاست‌های کلی سیسی باعث شده تا مصری‌ها تحریک شده و به نقطه اوج خود مشابه ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی نزدیک شوند. مردم اکنون منتظر هستند تا بیینند چه اتفاقی رخ می‌دهد که خشم‌شان را برانگیزد. سقوط مبارک عمدتا ناشی از رژیم فاسد او بود. این در حالی است که شکست سیسی منحصرا تقصیر شخص او خواهد بود.

bato-adv
bato-adv
bato-adv