سعودیها نیز مانند اماراتیها به خوبی از ضعفهای اردوغان و موقعیت ناامیدکننده او به واسطه اقتصاد شکستخورده کشورش و جایگاه پائینش در نظرسنجیها آگاه و در پی بهرهبرداری از این وضع هستند. این همان انتظاری است که اسرائیلیها هم به نوبه خود دارند.
فارنپالیسی در مطلبی درباره پیشبینی آینده خاورمیانه و فرجام تنشهای پرتعداد سیاسی در این منطقه، با استفاده از ترکیبی مانند «لحظه کومبایا» - که به معنای تلاشی برای آشتی دادن منافع متضاد با کمک نوعی هماهنگی صوری و ظاهری است- به استقبال آینده این منطقه رفته و مدعی شده که لحظه کومبایا در خاورمیانه دوام زیادی نخواهد داشت- که به معنای استمرار تنشهای سیاسی در این منطقه میتواند باشد!
به گزارش شفقنا، در این مطلب که با امضای استیون کوک، ستوننویس فارنپالیسی و آنی انریکو ماتی، محقق ارشد مطالعات خاورمیانه و آفریقا در شورای روابط خارجی منتشر شده، نویسندگان بر این باورند که ایجاد و برقراری روابط جدید دیپلماتیک و همکاریهای جدیدی که در ماههای اخیر در حال انجام بودهاند، نه تنها تنشهای کشورهای منطقه را به پایان نخواهد رساند، بلکه حتی میتوان گفت که این مسایل در واقع ادامه همان رقابت سابق با ظاهر جدید و ابزار دیگری هستند.
مطلب فارنپالیسی با اشاره به دیدار هفته گذشته رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه با محمد بنسلمان ولیعهد عربستان سعودی آغاز میشود- که به باور کارشناسان این نشریه در کنار رویدادهایی مانند مذاکرات مقامات ارشد امنیتی عربستان سعودی و ایران، دیدار آیزاک هرتزوگ رئیسجمهور اسرائیل از ترکیه، دیدار بشار اسد رئیسجمهور سوریه با رهبران اماراتی در نمایشگاه اکسپو ۲۰۲۰ دبی و البته تبادل هیئتهای تجاری و سرمایهگذاری اماراتیها و ایرانیها نشاندهنده تغییراتی عمده در خاورمیانه در ماههای اخیر میتوانند باشند.
فارنپالیسی با اشاره به این که «این فعالیتهای دیپلماتیک تائیدی بر ادعاهای واشنگتن در مورد کاهش تنش و همسویی دوباره کشورهای منطقه هستند- که ادعا میکند در صورت رفتار مسئولانه بازیگران منطقهای و حل اختلافات کشورهای منطقه، آمریکا میتواند از این منطقه خارج شود و تنها در مواقع بحرانی بازگردد»؛ نوشته: «این پیشرفتها و تغییرات همه عالی به نظر میرسند، اما من خریدار چنین چیزهایی نیستم.
در واقع این که این هجوم اخیر دیپلماسی نویددهنده عصر جدیدی از صلح، عشق و تفاهم در خاورمیانه باشد، برای من یکی باورکردنی نیست. برعکس، من این مسایل را چهرههای جدید و ابزارهای دیگری برای دنبال کردن همان رقابتها و درگیریهای گذشته میبینم.»
نویسنده با این حال در ادامه نوشته که حتی برای آدم بدبینی مثل او هم- این که قدرتهای منطقهای با هم گفتگو میکنند و در واقع پول فضای منطقهای جدیدی به وجود آورده که کشورها به جای جنگهای نیابتی به سرمایهگذاری و همکاری اقتصادی اهمیت میدهند، خبر خوبی است و نمیتواند خوشحالیاش را از این امر پنهان کند.
در ادامه مطلب فارنپالیسی نکات دیگری درباره تغییرات جدید منطقه مورد اشاره قرار گرفتهاند: از آنجایی که در بسیاری از این تغییرات منطقهای آنکارا نقش مهمی دارد، اتفاقی مهم و البته منطقی جلوه میکند. به هر حال سوء مدیریت اقتصادی خود اردوغان بوده که بحران لیر و تورم حدود ۷۰ درصدی را باعث شده و حالا این که رهبر ترکیه قول داده اقتصاد را از فاجعهای که خودش ساخته، رها کند، اتفاقی درست است که نشانههایش را هم در کنار گذاشتن لفاظیهای همیشگی و ستیزهجویانه او در مورد اماراتیها میبینیم.
اردوغان همچنین با سپردن محاکمه قاتلان جمال خاشقجی به خود عربستان سعودی هم نشان میدهد که به حمایت مالی و سرمایهگذاری و انجام معاملات تجاری و ارزی و شاید حتی فروش هواپیماهای بدون سرنشین به کشورهای حاشیه خلیج فارس امید زیادی بسته است.
با این حال انصافاً به نظر میرسد که نزدیک شدن دولت ترکیه به اسرائیل کمتر از آن چیزی بوده که بسیاری تصور میکنند. نزدیک شدنی که بیش از این که به خاطر پول یا حتی به خاطر خود اسرائیل باشد، به خاطر این طرز فکر مقامات آنکارا است که فکر میکنند اگر با دولت اسرائیل کنار بیایند، فشار واشنگتن بر آنها کاهش خواهد یافت- و به خصوص با طرفداری سازمانهای طرفدار اسرائیل و یهودیان در ایالات متحده مواجه خواهند شد.
در مورد تنشزدایی کشورهای منطقه با ایران باید به علاقه اماراتیها به سرمایهگذاری بهویژه در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر اشاره کرد. سعودیها البته در رابطه با ایرانیها تا این حد پیش نرفتهاند و جلساتشان با مقامات جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد.
به رغم این مذاکرات و لبخندها و صحبتهایی که در مورد همکاریهای آینده شنیده میشود، ولی، با این حال، باور این که اتفاق دیگری در حال رخ دادن نیست، دشوار است. در واقع پس از این که طرفین بیش از یک دهه همدیگر را تروریست خوانده و به عنوان منشأ بیثباتی منطقه به مسلح کردن مخالفان یکدیگر متهم کردهاند، اعلامیههای کنونی درباره آغاز عصری جدید در روابط برادرانه دو طرف بیش از حد شسته و رفته و برنامهریزی شده به نظر میرسد.
به عقیده فارنپالیسی روابط جدید خاورمیانه نشان میدهد که رهبران منطقه با درک این که نمیتوانند اراده خود را با زور بر مخالفان خود تحمیل کنند، در حال امتحان روش دیگری هستند.
برای مثال، این موضوع را که اماراتیها بهراستی عاشق اردوغان شدهاند، پوزخند خودسرانه ولیعهد سعودی در یکی از عکسهایش در سفر اخیر اردوغان زیر سوال برده- و به صراحت نشان میدهد که سعودیها نیز مانند اماراتیها به خوبی از ضعفهای اردوغان و موقعیت ناامیدکننده او به واسطه اقتصاد شکستخورده کشورش و جایگاه پائینش در نظرسنجیها آگاه و در پی بهرهبرداری از این وضع هستند. این همان انتظاری است که اسرائیلیها هم به نوبه خود دارند.
آنها به اردوغان اعتماد ندارند، اما به نظر میرسد که در حال نوعی بازی هستند، به این امید که بتوانند از نیاز رهبر ترکیه برای بهبود موقعیتش در واشنگتن بهرهای به دست آورند. به عنوان مثال، اگر نخستوزیر اسرائیل بتواند اردوغان را به سرکوب تروریستهای حماس در خاک ترکیه وادار کند، پیروزی بزرگی برای نفتالی بنت محسوب خواهد شد.
به خصوص که اسرائیل حتی حاضر نشده به خاطر بهبود روابط با آنکارا، روابط قوی اقتصادی و امنیتی خود با یونان و جمهوری قبرس را- که دو دشمن دیرینه ترکیه هستند- کنار بگذارد.
در سطور پایانی مطلب فارنپالیسی میخوانیم: یک لحظه به این موضوع فکر کنید: دولت ترکیه میخواهد روابط خود با اسرائیل و مصر را از نو تنظیم کند. با این حال قلب و احساساتش درباره یونان و قبرس را نه. از سوی دیگر اسرائیل، مصر، یونان و قبرس همگی روابط خود را با یکدیگر در جواب مواضع تهاجمی ترکیه در شرق مدیترانه تنظیم کردهاند.
موضوعی که نباید در میان این همه صحبتهای شاد در مورد تنشزدایی و تنظیم مجدد روابط به فراموشی سپرده شود. به نظر میرسد ترکیه از قبل این روابط آشکارا در تلاش است دو دوست قدرتمند خود را از آتن و نیکوزیا دور کند. اتفاقی که با جلب توجه دنیا به حمله روسیه به اوکراین نادیده مانده، و تنها اندکی متوجه افزایش محسوس حملات اخیر ترکیه به حریم هوایی یونان بر فراز دریای اژه شدهاند.
در مورد گفتگوهای جمهوری اسلامی ایران با امارات متحده عربی و عربستان سعودی نیز نمیتوان بیاعتمادی طرفین را نادیده گرفت. در واقع وقتی اماراتیها و سعودیها با ایرانیها به گفتگو مینشینند، آسیبپذیری آنها در برابر تهران بسیار مشهود است و بنابراین با دلایل خوبی در مذاکراتی که با هدف کاهش تنشها برگزار میشود حضور دارند، به خصوص که دیگر نمیتوانند روی ایالات متحده به عنوان منبع امنیت و ثبات منطقه حساب باز کنند.
پس بیایید واضح و صریح بگوییم: این تنش زدایی با هدف خرید زمان برای عربستان سعودی و امارات متحده عربی است- تا بهترین راه برای مقابله با تهدید ایران را به دست آورند. هدفی که خواه از طریق نزدیک شدن به اسرائیل، خواه به کمک همکاری با چین و روسیه، و چه از طریق پیشرفتهای هستهای به دنبال آن هستند. در حقیقت به اشتراک گذاشتن منطقه با ایران چیزی نیست که همسایگان این کشور در سمت غربی خلیج فارس (البته به استثنای قطر) به آن تمایل دارند.