اتکای بیشتر به هواپیماهای بدون سرنشین و سیستمهای بدون سرنشین میتواند نیاز به تجهیزات سرنشین دار سنگینتری مانند بالگردهای سنگین را کاهش دهد. این جایگزینی هم چنین میتواند به کاهش ردپای لجستیکی و کاهش احتمال بالقوه شناسایی توسط نیروی دشمن کمک کند.
فرارو- استراتژی طراحی نیروی تفنگداران دریایی ایالات متحده در سال ۲۰۳۰ میلادی نیاز این سرویس به نیروی حمله دریایی سبکتر، کوچکتر، سریعتر و در عین حال شبکهای بهتر و کشندهتر را تشریح میکند تغییری که این سرویس را به سمت کنار گذاشتن تانکها و کاهش نیروی پیاده نظام سوق میدهد.
به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست، در این استراتژی تسلیحات شناسایی و متحرک ضد زرهی افزایش مییابد و اندازه و ابعاد وسایل هوانوردی کاهش خواهد یافت. در این سند از نیروی دریایی خواسته شده که سه اسکادران بالگردهای سنگین، دو اسکادران بالگردهای تهاجمی سبک و سه اسکادران تیلت روتور (هواگرد پروانه گردان) متوسط را کنار گذاشته و در مقابل، خواستار افزایش قطعی سیستمهای پهپادی با عملیات شش اسکادران پهپادی فعال شده است.
این انتقال و تغییر رویکرد نشان میدهد که نیروی تفنگداران دریایی یک تغییر جهت آشکار به سمت استفاده از پهپادهای هوایی و سطحی برای کاهش خطرات و افزایش بُرد و محدوده و ظرفیت شبکههای چند دامنهای را نشان میدهد.
ژنرال «دیوید برگر» فرمانده سپاه تفنگداران دریایی در سند طراحی شده ۲۰۳۰ نیروی تفنگداران دریایی نوشته است: «سپاه تفنگداران دریایی به عنوان یک نیروی ایستاده در آینده به خانوادهای از قابلیتهای پهپاد (سیستمهای هوایی بدون سرنشین) نیاز دارد.
ما باید از پلتفرمهای سیستمهای هواپیمایی بدون سرنشین (UAS) فعلی خود به دارا بودن قابلیتهایی تغییر جهت پیدا کنیم که میتوانند از کشتی و از ساحل کار کنند و قادر به استفاده از محمولههای جمع آوری شده و کشنده باشند. این قابلیتهای به کار گرفته شده در آینده باید اکتشافی و کاملا سازگار با سکوهای نیروی دریایی و شبکههای فرماندهی و کنترل باشند».
در سند تهیه شده تعدادی از پلتفرمهای کلیدی پهپادی مشخص شدهاند که هدف آن افزایش دسترسی و کشندگی لازم در دامنههای مختلف در زمان واقعی برای پشتیبانی از وضعیت اعزامی نیروها است.
این سند با اشاره به گروه کوچکی از «پهپادهای شکارچی» با عنوان T-UAS یا (هواپیماهای بدون سرنشین تاکتیکی) پهپادهای با بُرد پروازی کوتاه، متوسط و طولانی را برای پشتیبانی از گردانهای پیاده نظام در حال حرکت در جنگ شناسایی میکند که پهپادهای دستی پوما به همراه بلک هورنت، اسکایدیو و استالکر را شامل میشوند.
این سیستمهای بدون سرنشین حمله دقیق را امکان پذیر میسازند و در عین حال به واحدهای پیاده شده اجازه میدهند تا از یکدیگر جدا شوند و هم چنین برای حمله هماهنگ در شبکه باقی بمانند. با استفاده از پهپادهای دست پرتاب پیاده نظام تفنگداران دریایی میتواند با نیروی کلی کوچکتر و در عین حال کشندهتر به یک اثر میدان جنگ دلخواه دست یابد. علاوه بر این، افزودن پهپادهای شبکهای شده نیز برای پشتیبانی از مانورهای آبی خاکی سریع مانند عملیات حمله سریع دریا به زمین برای تغییر موقعیت نیرو در نظر گرفته شده اند.
جابجایی سریع تجهیزات و خودروهای زرهی سنگین از خشکی به دریا و بازگشت دوباره بسیار دشوار است در حالی که واحدهای سبکتر و سریعتر مجهز به نظارت هواپیماهای بدون سرنشین و تسلیحات دقیق ممکن است برای حرکت از کشتی به ساحل و در صورت نیاز در عملیاتهای جنگی آبی خاکی که به سرعت در حال تکامل هستند مستقر شوند.
اتکای بیشتر به هواپیماهای بدون سرنشین و سیستمهای بدون سرنشین میتواند نیاز به تجهیزات سرنشین دار سنگینتری مانند بالگردهای سنگین را کاهش دهد. این جایگزینی هم چنین میتواند به کاهش ردپای لجستیکی و کاهش احتمال بالقوه شناسایی توسط نیروی دشمن کمک کند. هم چنین، این تغییر رویکرد و انتقال میتواند اتصال و انتقال پرسرعت چند دامنه را تسهیل کند.
این استراتژی به دنبال کمک به سپاه نیروی دریایی برای حرکت به سوی مجموعهای از بخشهای رزمی شبکهای شده و به هم پیوسته در عرصه هوایی، زمینی و دریایی است که توانایی به اشتراکگذاری اطلاعات در زمان واقعی و کاهش زمان حساسیت و پاسخ دهی به تیراندازی را داشته باشند. این رویکرد اگر در چارچوب عملیات برای مثال در اقیانوس هند و اقیانوس آرام نگریسته شود بسیار منطقی به نظر میرسد و نشان دهنده تغییر رویکرد نیروی تفنگداران دریایی در آمادگی برای انجام عملیات آبی - خاکی و جنگ دریایی است.