bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۴۹۰۳۲

زندگی پس از زندگی انقلاب دینمداری در عصر مدرن

زندگی پس از زندگی انقلاب دینمداری در عصر مدرن

از منظر روانشناسانه فضای غفلت و تغافل سیطره یافته بر جهان امروز که انسان را در موضع بیطرفی و یا معارضه با دین قرار داده اقتضا می‌کند از هر دو بعد هشدار آمیز و انذاری دین و جنبه امید آفرینی و تبشیری آن بهره برداری شود که به نظر می‌رسد هر دو رویکرد در تجربیات تجربه گران برنامه زندگی پس از زندگی وجود داشته است.

تاریخ انتشار: ۰۸:۱۰ - ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱

دکتر حمید ایماندار*؛ چند سالی است مستند زندگی پس از زندگی میهمان خانه‌های مردم شده و موافق و مخالف از تاثیر بی بدیل آن بر محافل دین شناسی و فضای دینمداری آحاد جامعه سخن می‌گویند. در این حین سخن گفتن از نقاط ضعف و قوت این برنامه با هدف آسیب شناسی و ارائه رهنمود به مخاطب و برنامه ساز مطلوب می‌نماید تا ضمن بهره گیری حداکثری از ظرفیت نوپدید این مستند آسیب‌های احتمالی در حوزه دین ورزی عام و خاص شناسایی و تمهید گردد.

نگارنده از منظر مبانی دین شناسی معرفت شناسی روانشناسی و جامعه شناسی اجمالا نکاتی را در خصوص نقاط قوت و آسیب‌های احتمالی این برنامه موفق یادآور شده؛ گاه تبیین مساله و موضوع نموده و تفصیلات را به مجال دیگر و تبیینات عالمانه محققان این حوزه احاله می‌دهد.

۱. شهودات از منابع کسب معرفت است که برای شهودگر حجیت دارد، اما باید توجه شود تجربه‌های مطرح در برنامه در راستای تشریع دینی بیان نمی‌شود به این معنا که بنا نیست با استناد به این شهودات چیزی به معرفت دینی این جهانی و فرا این جهانی اضافه و یا از آن کاسته شود.

نکته دیگر اینکه شهودات تجربه گران در این برنامه را بایست به مثابه ظهور ید قدرت الهی در جهان هستی تفسیر نمود که در بستر آن فضای مادیگری و غفلت از عوالم غیبی در عصر حاضر شکسته شده و مخاطب به وجود شگفت آور و تاثیر بی بدیل محاسبات عالم روح و مجردات در عالم ماده آگاه می‌شود. به تعبیر قرآنی خداوند متعال نشانه‌های خود را پیوسته در وجود و پیرامون انسان ارائه می‌نماید تا حقانیت خود و دین را بر او اثبات نموده و اتمام حجت نماید (۱) و لذا باید از این منظر باید به تجربیات تجربه گران نگریست.

اعتبار این دریافت‌های شهودی نیز به تواتر کم نظیر و مشترکات غیر قابل انکار تجربیات تجربه گران و همچنین عدم امکان توجیه مادی، بیولوژیکی و فیزیکالیستی این شهودات بوده که خود موید وجود و تاثیر عوالم روحانی و غیبی در ساحت این جهان مادی است.

۲. برنامه به روشنی مدعایی در خصوص شهود عالم برزخ و قیامت توسط تجربه گران ندارد لذا نقد ناقدان در عدم موافقت میان برخی شهودات تجربه گران و آنچه در منابع دینی در مورد احتضار، حضور ملک الموت و مانند این‌ها آمده پذیرفتنی نیست به عبارتی تجربه گران لایه‌هایی از عالم غیب و جهان روحانی را درک کرده اند نه برزخ یا مرگ را.

۳. قرآن کریم جدا شدن روح از بدن را به توفی تعبیر می‌کند که در دو قالب مرگ و خواب می‌تواند رخ دهد (۲) و از این منظر تجربه عالم روح به واسطه سنخ تجربیات دیگری از جنس برنامه زندگی پس از زندگی آمده قابل توجیه و ممکن بوده و وقوع آن بهترین علت در امکان آن می‌باشد.

۴. دل نگرانی برخی محققان مبنی بر محوریت یافتن این چنین تجربیاتی در دین شناسی و دین ورزی عام و خاص البته قابل درک است، اما نباید به این دلیل از تاثیرات بی بدیل این شهودات که اعتبار دینی آن‌ها نیز به عنوان مویدات عالم روح و نه منبع تشریع دین قابل توجه است دست کشید؛ به ویژه اینکه فضای هیمنه رسانه‌ها در عصر حاضر بشر را به تجربه گری‌های بی پایان و تنوع طلبی دیداری و شنیداری و شهودی سوق داده و از این منظر داغ شدن توجه به این تجربیات قابل توجیه و حاکی از حکمت بالغه و لطف بی منتهای الهی در هدایت بشر است که از دریچه رسانه و تجربیات دیداری و شهودی به عنوان مهمترین ابزاری که بشر امروز با آن خو گرفته هدایت و تذکر آفرینی را برای او رقم می‌زند.

فضای حضور پردامنه در شبکه‌های اجتماعی، اقبال نداشتن عامه مردم به دین ورزی استدلالی، فاصله گرفتن عموم و حتی قشر فرهیخته از کتب کلامی و فلسفی و دینی و میل به مطالعات روزنامه وار و سطحی همه و همه ضرورت استفاده از ظرفیت نوپدید مستند زندگی پس از زندگی را یادآور می‌شود.

۵. ابعاد علمی چنین تجربه‌هایی باید مد نظر محافل علمی و دینی قرار گرفته و به علاوه به جای تکیه بر جزییات و تفاصیل مطرح شده از سوی تجربه گران به مشترکات و قدر متیقن‌ها اکتفا نمود.

۶. از منظر روانشناسانه فضای غفلت و تغافل سیطره یافته بر جهان امروز که او را در موضع بیطرفی و یا معارضه با دین قرار داده اقتضا می‌کند از هر دو بعد هشدار آمیز و انذاری دین و جنبه امید آفرینی و تبشیری آن بهره برداری شود که به نظر می‌رسد هر دو رویکرد در تجربیات تجربه گران برنامه زندگی پس از زندگی وجود داشته و توانسته تاثیرات خود را بر مخاطبان با سطوح دینداری مختلف بگذارد.

۷. اینکه گاه گفته می‌شود انتظارات و پیش فرض‌های تجربه گران بر نوع تجربه آن‌ها موثر بوده یک مغالطه محسوب می‌شود شوکه شدن برخی تجربه گران با سطوح اخلاقی و دینی ضعیف از تجربیات دردناک نشان می‌دهد تصورات آن‌ها از نظام حاکم بر هستی و عدل الهی درست نبوده و آن‌ها به عدم صحت پیشفرض‌های ذهنی خود در خلال این تجارب پی برده و غالبا به دیندارانی معتقد تحول یافته اند.

نکته دیگراینکه مخاطب مسیحی گاه از رویت مسیح سخن می‌گوید و مخاطب شیعی از رویت و مصاحبت معصومین ع؛ فلسفه این امر سخن گفتن خداوند با فضای معهود ذهنی و سطح فکری مخاطب است که اقتضای حکمتش به شمار می‌آید لذا نقطه عطف تجربیات مبتنی بر اخبار از عالم غیب، تذکر آفرینی و تقویت دین باوری تجربه گر و مخاطبان است که در دایره متناسب معرفتی آن‌ها رخ می‌دهد.

۸. پلورالیزم اخلاقی می‌تواند آسیبی برای این سنخ برنامه‌ها تلقی گردد اینکه هر کسی با هر باور و رفتاری ولو معارض با دین و اخلاق لاجرم تجربه‌ای دل انگیز و فوق العاده را گزارش کند می‌تواند به تساهل اخلاقی منجر شود؛ البته تجربیات دردناک خیلی از تجربه گران اجازه تصدیق پلورالیزم اخلاقی را نمی‌دهد در عین حال تضاد قطعی این باور با قطعیات دینی که عدالت خداوند در پاداش نیکوکار و مجازات بدکار را بیان می‌کند اجازه قبول برخی شهودات این چنینی را نخواهد داد و در این معدود موارد باید به صحت اصل تجربه و صدق گزارش تجربه گر تردید نمود...

۹. تایید ضمنی سکولاریسم اخلاقی از دیگر آسیب‌های احتمالی به شمار می‌آید؛ عمده تجربیات تجربه گران حاکی از محوریت و حضور خداوند و عدالت و لطف او در تجربه هاست از این جهت نتیجه قطعی برآیند تجربیات تجربه گران این است که رعایت حق الناس و تعامل شایسته با مردم و حتی حیوانات و طبیعت لازم، اما کافی نیست و در کنار آن رعایت حقوق الهی همچون خداپرستی و دینداری هم بایسته و بلکه اولویت نخست به شمار می‌رود به ویژه اینکه موافقان سکولاریسم اخلاقی در تایید مسلک خود- مانند اینکه بدون خداباوری مهربان باش و تنها حقوق مردم را پاس بدار -به حقایق غیبی و عوالم روحانی توجهی ندارند و از این جهت نمی‌توان تجربیات تجربه گران را موید اخلاق بدون خدا دانست.

۱۰. در نهایت اینکه باید سهم حضور چنین برنامه‌هایی در رسانه که از قضا واجد اعتبار ومقبولیت دینی و مردمی هستند با ملاحظات فوق مشخص شود تا تلقی انحصار دین دانی و دین ورزی بر شهود و تجربه و فراغت از استدلال گرایی حادث نشود. تزریق ترس افراطی و بی وجه به مخاطب و یا امیدواری غافلانه نیز نباید خروجی برنامه باشد و موجب رقم زدن تشویشات روانی و یا سستی در انجام مناسک دینی و اخلاقی گردد...

۱۱. برخی دین ستیزان که مترصد شبهه افکنی در باور‌های عموم هستند از ابراز و القای شبهات حول رد محتوایی این برنامه فروگذار نکرده اند که عمده آن‌ها به سبب عدم ملاحظه دقیق، منصفانه و به دور از غرض ورزی بوده است با این حال در گوشه‌هایی از برنامه ضمن مصاحبه با دانشمندان برجسته محقق در حوزه تجربه‌های نزدیک به مرگ در سطح جهان علمیت و واقعیت این تجربیات و تفوق ادله علمی و تجربی موافقان بیان شده و توجیهات مادی و فیزیکالیستی در رد مدعیات این برنامه تا کنون راه به جایی نبرده است؛ که اگر این چنین نبود شاهد حجم مضاعف تری از محتوای علمی و به دور از سطحی
نگری در مخالفت با این برنامه در بستر شبکه‌های اجتماعی بودیم.

امید است با نظرداشت آسیب‌های احتمالی مطرح در سطور پیشین شاهد استمرار هوشمندانه برنامه‌هایی از این دست در تقویت دین باوری و اخلاق مداری عام و خاص باشیم.


پانوشت:

سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ فصلت ۵۳.۱

ما آیات (قدرت و حکمت) خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملا هویدا و روشن می‌گردانیم تا ظاهر و آشکار شود که خدا (و آیات حکمت و قیامت و رسالتش همه) بر حق است. آیا همین حقیقت که خدا بر همه موجودات عالم پیدا و گواه است کفایت (از برهان) نمی‌کند؟

۲. اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا ۖ فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَىٰ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ زمر ۴۲

خداست آن که وقت مرگ ارواح خلق را می‌گیرد و آن کس را که هنوز مرگش فرا نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض می‌کند، سپس آن را که حکم به مرگش کرده جانش را نگاه می‌دارد و آن را که نکرده (به بدنش) می‌فرستد تا وقت معیّن (مرگ). در این کار نیز ادله‌ای (از قدرت الهی) برای متفکران پدیدار است.

*هیات علمی دانشگاه شیراز