اصفر فرهادی گفت: «چه مستند و چه فیلم «قهرمان» برآمده از یک داستان واقعی و یک اتفاق واقعی که دو سال قبل از ورکشاپ در شهر شیراز، یکی از شهرهای ایران اتفاق افتاده بود و مستند یک روایت مستندگونه داشت از آن اتفاق و «قهرمان» یک برداشت آزاد از یک موقعیتی از آن اتفاق واقعی بود. وقتی یک اتفاق واقعی رخ میدهد، آن در انحصار و مالکیت کسی نیست و هرکسی میتواند آن خبر منتشرشده و جزییات آن را با روایت خودش اثر هنری ازش کار کند.»
ساعتی قبل در نشست خبری هیئت داوران جشنواره کن، از اصغر فرهادی سوالی در مورد شکایت و بحث کپی بودن فیلم «قهرمان» از مستند یکی از شاگردان او در ورکشاپاش پرسیده شد.
به گزارش سینما دیلی، فرهادی در پاسخ گفت:
«من تا کنون دربارهی این موضوع صحبت نکردهام و اطلاعاتی که شما به عنوان سوالکننده به آن اشاره میکنید، برآمده از خبریست که در یکی از سایتهای بیرون از ایران منتشر شد. بخش زیادی از این اطلاعات نادرست هستند و بعد تصحیح شدند.
اگر بخواهم کلیت صورت مسئله را بگویم، یک فیلم مستندی هست که یکی از هنرجوهای سابق من در کارگاه من ساخته و یک فیلم سینمایی به نام «قهرمان»؛ ایده و طرح هر دوی این فیلمها مشترک است که این ایده و طرح را من در ورکشاپی در سال ۲۰۱۴ برای هنرجویانم مطرح کردم. منظورم از ایده، بحث قهرمانپروریست و اینکه یک جامعه چگونه یک نفر را قهرمان میکند و بعد همان فرد، سقوط میکند و فراموش میشود. و منظورم از طرح آدمهایی هستند که یک شی گرانبها، پول یا طلا پیدا میکنند و به صاحبانشان پس میدهند و از طریق رسانهها مورد تحسین واقع میشوند و به قهرمان تبدیل میشوند و ضدقهرمان و فراموش میشوند.
این ایده و طرح را من در ورکشاپی که ورکشاپ مستندسازی بود مطرح کردم و قرار شد که هنرجویانم از روی اخبار رسانهها مستندهایی بسازند. هدف از این ورکشاپ این بود که از اخبار روزنامهها و اتفاقات روزمره، هنرجویان بتوانند مستندهایی بسازند و این مستندها مسیری باشد برای اینکه بعد بتوانند فیلمنامه داستانی از داخل آن در بیاورند. این کار را من پیش از ورود به سینما، در سریالی به نام داستان یک شهر انجام داده بودم و برای هر یک یا دو اپیزود، خبری را از روزنامه تبدیل به یک داستان میکردم و با یک روایت مستند-داستانی آن به سرانجام میرسید و پخش میشد.
چه مستند و چه فیلم «قهرمان» برآمده از یک داستان واقعی و یک اتفاق واقعی که دو سال قبل از ورکشاپ در شهر شیراز، یکی از شهرهای ایران اتفاق افتاده بود و مستند یک روایت مستندگونه داشت از آن اتفاق و «قهرمان» یک برداشت آزاد از یک موقعیتی از آن اتفاق واقعی بود. وقتی یک اتفاق واقعی رخ میدهد، آن در انحصار و مالکیت کسی نیست و هرکسی میتواند آن خبر منتشرشده و جزییات آن را با روایت خودش اثر هنری ازش کار کند. در سایتها و لینکهای موجود از آن خبر كه دو سال قبل از ساخت مستند منتشر شده ، خیلی از جزییات وجود دارد و این جزییات وقتی نگاه میکنیم، شباهت بین مستند و فیلم «قهرمان» برآمده از این جزييات است.این شباهت به معنی نقص کپیرایت نیست. هرکسی، همین امروز هم میتواند از آن اتفاق واقعیای که رخ داده و پابلیک دامین شده، یک روایت یا مثلا یک نمایشنامه کار کند.
در مرحله پیش از دادگاه (بازپرسی) مدارک از دو طرف گرفته شده و بر اساس این مدارک یک روحانی که این پرونده را مورد بررسی قرار داده بود، علیرغم درخواست ما برای اینکه کار کارشناسی از نظر کپیرایت باید انجام شود، ایشان معتقد بودند سینما امر تخصصی نیست و یک امر عام است و میتوانند بدون نظر کارشناسی روی آن نظر دهند و ایشان نظر دادند که این پرونده به دادگاه برود. و اگر در دادگاه از کارشناسان کپیرایت و متخصصینی که بارها نظرشان را دراینباره اعلام کردهاند كه در فيلم قهرمان نقض كپى رايت صورت نگرفته ( از جمله راى كانون كارگردانان ) استفاده شود، میشود به نتیجه دادگاه استناد کرد در غیر اینصورت آن نتیجه غیرکارشناسی خواهد بود.
به هر حال من با احترام به زحماتی که هنرجوی من برای ساخت مستند خودش کشیده و تعلق خاطری که به اثر خودش دارد، از ابتدای این اختلاف، بر این موضوع تاکید داشتم که به توافقی رسیده شود و اسم ایشان در بخش باتشکرهای فیلم اورده شود اما در طول جلساتی که همراه با بعضی از روایات نادرست و سوتفاهم و دلخوریهایی بود، ایشان دو خواسته داشتند که یکی درباره عنوانشان در فیلم بود و دیگری درخواست مالی و در انتها عنوانی را خواستند که هیچ فیلمسازی در هیچ جای دنیا آن را نمیپذیرد، اینکه فیلم «قهرمان» بر اساس این مستند ساخته شده که این حقیقت ندارد چون آن یک اتفاق واقعی بوده و در انحصار کسی نیست و همچنین به لحاظ مالی درخواست شراکت در تمام درآمدهای فیلم در داخل و خارج از ایران را داشتند که این موضوع هم از طرف تهیهکننده فرانسوی فیلم مورد قبول نبود چون این یک درخواست خارج از عرف و غیرمنطقی بود.»