بورس تهران با دومین ریزش پرمقدار در قرن جدید مواجه شد و در جریان دادوستدهای روز دوشنبه شاخص کل این بازار ۵۸/ ۱درصد کاهش ارتفاع داد تا سقف تجربهشده در سال گذشته را نیز از دست بدهد. همزمان با سرخپوشی گسترده در تالار شیشهای، سهامداران خرد بدون توجه به معیارهای ارزندگی سهام، دست به ماشه فروش بردند و سنگینترین خروج سرمایه در ۴ ماه اخیر را رقم زدند. فضایی منفی که ناشی از سرایت فشار فروش هیجانی لیدرهای خودرویی به کل بازار و رفتار تودهوار سهامداران بود.
بورس تهران روز دوشنبه همزمان با ثبت دومین ریزش پرمقدار در قرن جدید، بیشترین خروج سرمایه حقیقیها در حدود ۴ماه اخیر را شاهد بود. در این روز تسری فروش هیجانی شکلگرفته در دو نماد «خودرو» و «خساپا» به کل بازار سبب شد تا شاخصکل بورس ضمن ثبت افت ۵۸/ ۱درصدی به محدوده یکمیلیون و ۵۵۷هزار واحدی یعنی پایینتر از سقف ۱۴۰۰ عقبنشینی کند.
به گزارش دنیای اقتصاد، گفته میشود دلیل افزایش قابلتوجه عرضه در نمادهای خودرویی و سرایت هیجانات تودهوار به کل نمادها، اثر روانی برآورد فعالان بازار از قیمت بلوک سهام خودروسازان پس از سخنان معاون سازمان خصوصیسازی در صداوسیما بود که از انتظارات بورسیها کمتر بود و سبب شد تا شاهد سرخپوشی تقریبا یکدست تابلوی معاملات تالار شیشهای باشیم، با اینحال کارشناسان این نزول را موقتی ارزیابی کرده و معتقدند در روزهای آینده جو هیجانی شکلگرفته فروکش خواهد کرد.
بازار سهام روز گذشته ریزشی دور از انتظار را شاهد بود. در این روز حجم بالای عرضه سهام در بورس و فرابورس سبب شد تا شاخصکل در این دو بازار افت قابلتوجهی را به ثبت برساند. بر این اساس کارنامه روزانه بورس تهران در روز دوشنبه در حالی بسته شد که نماگر اصلی این بازار به محدوده یکمیلیون و ۵۵۷هزار واحدی سقوط کرد. ثبت چنین رقمی بهمعنای کاهش ۲۵هزار واحدی نماگر یادشده، آن هم تنها ظرف یک روز بود. در فرابورس نیز وضعیت مشابه بود بهطوری که معاملات در این بازار به افت بیش از ۲۴۰ واحدی نماگر یادشده انجامید. اینطور که بهنظر میآید بازهم شوک وارده از سخنان مقامات دولتی بازار را به اینجا رسانده است، با اینحال باید توجه داشت که بنا بر آنچه که در روزهای گذشته رویداد نمیتوان تمام تقصیر را به گردن ندانمکاری انداخت. بررسی نماگر اصلی بازار سهام حکایت از آن دارد که این بازار در روزهای گذشته نیز عملکرد چندان رو به رشدی نداشته است، در واقع پس از آنکه شاخصکل توانست از سطح یکمیلیون و ۶۰۰هزار واحدی که به حمایت واعظی معروف شده بود بگذرد، دیگر انگیزه چندانی برای رشد را در معاملات خود بروز نداد. در روزهای گذشته بیشتر نمادهای شاخصساز در بورس و فرابورس عملکردی منفی را از خود به نمایش گذاشتند و حتی نمادهای کوچک بازار نیز تا حدی مورد تقاضا قرار نگرفتند که افق پیشرو برای ایجاد واگرایی میان شاخصکل و شاخص هموزن میسر باشد؛ نتیجه چنین تحولاتی شد آن چه که در بازار روز دوشنبه رخ داد. بورس که برای مدتها بر بال خوشبینی به صعود قیمتهای جهانی روندی صعودی را در پیش گرفت در روزهای گذشته با افزایش احتمال تداوم صعود نرخ بهره در اقتصادهای بزرگ جهان با واهمه موجود در بازارهای بینالمللی همسو شد و دیگر نتوانست آنطور که در روزهای قبل از آن رشد میکرد، صعود کند.
این تنها عامل ضعف بازار نبود. در روزهای اخیر مساله شفافسازی قیمت خوراک دریافت پالایشیها نیز توانست تا حد زیادی بر روند صعودی بازار سهام اثر منفی بگذارد. تغییر ارزیابی شرکت پالایش نفت شیراز در سامانه کدال طی هفته قبل سبب شد تا سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی بازار به سمت این گمان سوق داده شوند که دولت زیر حرف خود زده و قیمت خوراک را بر مبنایی مغایر با آن چیزی که پیشتر اعلام کرده بود برای شرکتهای این صنعت محاسبه کند. لازم به یادآوری است که شرکت یادشده این تغییر قیمت را در گزارش اسفندماه خود اعمال کرده بود، در نتیجه نهتنها سود سالمالی قبل، بلکه تحلیلها پیرامون سود سالمالی جاری را هم با ابهام مواجه میکرد. احتمال این تغییر اگرچه در گزارش ماهانههای شرکتهای پالایشی در آخر هفته قبل رد شد با این حال بازار نشان داد که به نحوه افشای اطلاعات شرکتها و همچنین ریسک قیمتگذاری دستوری در همین مدت کوتاه بهشدت نامطمئن شده است.
اما همانطور که پیشتر گفته شد مشکل بازار به آنچه که در روزهای گذشته رخ داد محدود نمانده است. معاملات روز دوشنبه در حالی در بورس تهران آغاز شد که در شب قبل از آن سخنان معاون سازمان خصوصیسازی همهمهای در میان فعالان بازار سهام به راه انداخته و آنها را مجاب کرده بود تا در روز دوشنبه سهام خود در این نمادها را بفروشند. این داستان از آنجا آغاز شد که در شامگاه روز یکشنبه معاون سازمان خصوصیسازی با حاضرشدن در اخبارشبانگاهی صداوسیما درخصوص نحوه عرضه بلوکی سهام تحتتملک دولت در دو خودروساز بزرگ کشور به ارائه توضیحات لازم پرداخت. در بخشی از این صحبتها او گفت که میزان سهام در اختیار دولت در شرکت سایپا (خساپا) ۳۱/ ۱۷درصد از کل سهام شرکت است و در ایرانخودرو نیز دولت تنها بهطور مستقیم ۷۲/ ۵درصد از کل سهام شرکت را در اختیار دارد. او در ادامه این صحبتها افزود که کل مبلغ این میزان سهام برای سایپا در حدود ۹هزار میلیاردتومان و برای ایرانخودرو حدودا ۶هزار میلیاردتومان است.
همین جمله کافی بود تا در روز معاملاتی اخیر بدبینی بازار نسبت به وضعیت فعلی سهام خودرویی در بازار افزایش یابد، چراکه با یک حساب سرانگشتی فعالان بازار به این نتیجه رسیده بودند که در صورت دقیقبودن اظهارات حسین امیر رحیمی، معاون سازمان خصوصیسازی هر سهم «خساپا» از سوی این سازمان ارزشی برابر با ۲۶۶تومان و برای «خودرو» ارزشی در حدود ۳۴۸تومان دارد. این ارقام اگرچه از قیمت درجشده بر تابلوی معاملات بورس بالاتر بود با این حال به مذاق سرمایهگذاران خوشنیامد. اینطور که برخی از فعالان بازار میگویند آنها حجم بالای داراییهای ثابت این شرکتها را دلیلی میدانستند برای آنکه ارزش سهام یادشده از نظر کارشناسان ارزشگذاری بهکار گرفتهشده از سوی دولت بیشتر باشد. این دسته از فعالان بازار بر این باور هستند که نمیتوان شرکتهای بزرگی نظیر ایرانخودرو و سایپا را که بر بخشی بزرگی از بازار خودرو عملا انحصار دارند با بهایی تا این اندازه اندک به فروش رساند، با اینحال نگاهی دقیقتر بهصورتهای مالی شرکتهای یادشده حکایت از آن دارد که پافشاری تنها به عامل داراییهای ثابت در این بازار نمیتواند دلیلی برای تخمین قیمتی بسیار بالاتر برای شرکتهای یادشده باشد.
اما از انتظارات بازار درخصوص رویداد رخ داده در معاملات روز گذشته که بگذریم، درخصوص قیمت سهام دو خودروساز بزرگ کشور چند نکته مهم وجود دارد. نخست اینکه خود معاون سازمان خصوصیسازی قیمتهای ارائهشده برای سهام این دو شرکت را تکذیب و اعلام کرده که در سخنان ایراد شده در صداوسیما صرفا ارزش بازار حدودی سهام را مورد اشاره قرار داده است. از سویی دیگر باید توجه داشت که میزان زیان انباشته در این دو خودروساز به حدی بالا هست که نمیتوان برای استناد به ارزش بالای سهام، تنها ارزش داراییها را مورداتکا قرار داد. بررسیها حکایت از آن دارد که زیان انباشته در نماد خودرو که به شرکت ایرانخودرو متعلق است در آخرین صورتهای مالی ارائهشده از سوی شرکت به ۳۸هزار و ۸۲۸ میلیاردتومان بالغ میشود. در شرکت خودروسازی سایپا نیز این رقم حدودا ۲۲هزار و ۲۹۱ میلیاردتومان برآورد میشود. این دو رقم نشان میدهد که حتی با فرض ارزشمندبودن داراییهای این دو شرکت نمیتوان انتظار چندانی از کارشناسان ارزشگذاری داشت. البته اشاره به عامل زیان انباشته از سوی «دنیایاقتصاد» نیز تاکیدی بر این امر نیست که ارزش بازار این دو شرکت بر روی تابلوی معاملات با ارزش واقعی و تحلیلی آنها برابر است، از اینرو مساله یادشده صرفا از این جهت موردتوجه قرار میگیرد که بدانیم در تحلیل ارزش شرکتهای بزرگ بهجز داراییهای ثابت، متغیرهای متعدد دیگری نظیر بازار فعلی و آتی محصول، میزان سود یا زیان انباشته و مسائل دیگری نیز وجود دارند که باید موردتوجه قرار بگیرند؛ عواملی که هماکنون برای دو نماد یادشده چندان مطلوب نیستند و در فرآیند ارزشگذاری باید موردتوجه قرار بگیرند.
عکسالعمل بازار به گفتههای معاون سازمان خصوصیسازی هرقدر هم که غیرمنتظره باشد؛ خود موید یک نکته مهم است و آن نکته چیزی نیست جز اینکه نگاه بازار به قیمتها بیش از آنکه تحلیلی باشد هیجانی است. جو منفی شکل گرفته در دو نماد خودرویی روز گذشته در حالی بهسرعت بر معاملات سایر نمادها در صنایع مختلف اثر گذاشت که این دو نماد تنها ۷/ ۱درصد از ارزش کل نمادهای فعال در این بازار را شامل میشوند و از لحاظ تعداد نیز در مقابل ۳۲۸ نماد بورسی معاملهشده در دادوستدهای روز دوشنبه بورس نباید از اثرگذاری بالایی برخوردار باشند، با اینوجود همانطور که دیدیم شرایط روی داده در آنها بهسرعت به کل بازار تسری پیدا کرده است. دلیل این امر چیست؟
برای بررسی چرایی چنین وضعیتی در بازار سهام میتوان دو نکته را موردتوجه قرار داد. نخست آنکه بازار سهام نه فقط بر سر مساله نمادهای خودرویی یا پالایشیها که در هفته گذشته شاهد آن بودیم؛ بلکه در تمامی سالهای اخیر به وضوح نشان داده که به تصمیمات دولتی با دیده تردید نگاه میکند. این بازار چه در آن زمان که ریزش شاخصکل و افتادن بازار در روند نزولی بهطور مداوم از سوی دولتمردان دولت قبلی نفی میشد و چه در دولت بعدی که وعده حمایت از بازار سهام مداوم از سوی مقامات اقتصادی شنیده میشد، نقشی از ناامیدی نسبت به تصمیمات دولتی را از خود به نمایش گذاشته است. از سویی دیگر هم در سالهای ۹۷ تا ۹۹ و هم پس از شروع ریزش شاخص دیدیم که تحلیل همواره در اولویت دوم فعالان بازار بوده و بیشتر آنها همواره درصدد آن بودهاند تا بر روی حدس و گمان، خوشبینی یا بدبینی به معامله سهام بپردازند، از اینرو چندان عجیب نیست تا در شرایطی که بازار در دو نماد پربیننده و باسابقه نشانههای ضعف را به خود میبیند، آن را به سایر نمادها نیز سرایت داده و از زیادشدن عرضه دو نماد، فشار سنگینی از عرضه را در تمامی نمادها بهوجود میآورد.