تحقیقات با استنادات حقوقی محکم و دلایل قاطع قضایی به نتیجه رسید و مشخص شد که «محسن» جوان ۲۱ ساله، قاتلی است که شاگرد تعمیرگاه را هدف ضربات مهلک چاقو قرار داده است؛ بنابراین قضات دادگاه پس از شور قضایی رای خود را در این پرونده پیچیده جنایی اعلام کردند.
دیوان عالی کشور بر حکم قصاص نفس جوان ۲۱ سالهای مهر تایید زد که با ضربات چاقو شاگرد ۲۰ ساله را در چاله سرویس تعمیرگاه برق خودرو به قتل رسانده بود.
به گزارش خراسان، عصر نوزدهم تیر سال ۹۷ بود که شاگرد ۲۰ ساله تعمیرگاه برق خودرو، از کودک کارآموز ۱۱ ساله خواست تا لوازمی را برای تعمیر به او بدهد، اما کودک با بیان این که «تو همواره به من زور میگویی»، از انجام خواسته شاگرد بزرگ تعمیرگاه امتناع کرد.
جوان ۲۰ ساله هم به همین دلیل با دست ضربهای به پشت گردن کودک زد که موجب ناراحتی و دلخوری کودک مذکور شد به گونهای که او تعمیرگاه را رها کرد و به خانه اش بازگشت. پدر که از بازگشت بی موقع فرزندش تعجب کرده بود، از او علت را پرسید. پسر ۱۱ ساله نیز ماجرای سیلی خوردن را برای پدرش بازگو کرد.
«احمد» که از شنیدن این حادثه، سخت عصبانی شده بود با چهرهای برآشفته پسرش را سوار بر خودرو کرد تا برای ادب کردن «مهدی- پ» به تعمیرگاه برود.
در همین حال «محسن- ع» (برادر زن احمد) نیز که در خانه آنها مهمان بود در حالی با شوهر خواهرش همراه شد که چاقویی را نیز بر کمر بسته بود. دقایقی بعد آنها وقتی به تعمیرگاه خودرو در تایباد رسیدند که جوان ۲۰ ساله (شاگرد تعمیرگاه) در غیاب استادکارش مشغول کار در چاله سرویس بود.
با صدای «احمد» که شاگرد جوان را به بیرون از تعمیرگاه فرامی خواند، او کارش را رها کرد و از چاله سرویس بیرون آمد. در این هنگام پدر کودک از او پرسید چرا پسرم را سیلی زدی؟
جوان ۲۰ ساله در پاسخ گفت: «او زبان درازی میکرد!» همین جمله کافی بود تا شعلههای یک نزاع وحشتناک زبانه بکشد چرا که «احمد» در همین حال دستان شاگرد جوان را محکم گرفت و از فرزندش سوال کرد «او چند سیلی به تو زد؟» کودک ۱۱ ساله گفت: «۲ سیلی زد!» در این لحظه پدر که احساس غرور میکرد و خشم و عصبانیت سراسر وجودش را فرا گرفته بود از فرزندش خواست تا دو سیلی محکم به گوش پسر جوان بزند!
او نیز چنان کرد و در همان هنگام «احمد» نیز آخرین سیلی را خودش بر صورت شاگرد ۲۰ ساله نواخت. گزارش حاکی است، در حالی که کشمکشهای بین آنها ادامه داشت، یکی از شاهدان ماجرا، احمد را به گوشه تعمیرگاه برد تا او را نصیحت کند، ولی در آن سوی دیگر تعمیرگاه حادثه هولناکی رخ داد.
«محسن» (دایی کودک) به مشاجره با تعمیرکار جوان پرداخت و او نیز درباره این که چرا خواهرزاده اش را سیلی زده است، از جوان هم سن و سال خودش توضیح خواست! ولی این مشاجره لفظی به درگیری فیزیکی کشید به طوری که محسن طبق اظهارات برخی شهود سیلی دیگری به صورت شاگرد تعمیرگاه زد!
«مهدی» که دیگر کنترل خود را از دست داده بود با میله آهنی (و بنا به قولی آچار رینگ) به سوی محسن (جوان ۲۱ ساله) حمله ور شد و او را زخمی کرد. در این لحظه «محسن» چاقو را از کمرش بیرون کشید و به سمت شاگرد تعمیرگاه هجوم برد.
«مهدی – پ» که از ترس چاقو به داخل تعمیرگاه فرار میکرد بر اثر اضطراب شدید، درون چاله سرویس تعمیرگاه افتاد، اما زمانی که بلند شد هدف ضربات چاقو قرار گرفت و با وارد آمدن چندین ضربه هولناک به خون ریزی افتاد. همسایگان و شاهدان این ماجرای تاسف بار، بلافاصله وارد عمل شدند و شاگرد مجروح را از چنگ جوان ۲۱ ساله (محسن) رها کردند.
در حالی که مجروح این حادثه به سختی قدم برمی داشت و ضعف جسمانی بر او غلبه کرده بود، به بیرون از تعمیرگاه رفت که در این هنگام «احمد» از پشت سر و با ضربات مشت و لگد به او حمله ور شد.
در حالی که پیکر خون آلود شاگرد جوان روی سنگ فرش خیابان افتاده بود و به سختی نفس میکشید، «محسن» دوباره روی سینه او نشست و ضربات مهلک چاقو را در حالی باز هم بر سر و سینه او فرود آورد که «احمد» نیز با مشت و لگد برادرزنش را همراهی میکرد.
چند دقیقه بعد دو مهاجم مذکور هنگامی پیکر شاگرد خون آلود را کنار خیابان رها کردند و از محل گریختند که شاهدان این حادثه همچنان در بهت فرو رفته بودند. طولی نکشید که با تماس همسایگان، نیروهای امدادی از راه رسیدند و پیکر «مهدی- پ» را به مرکز درمانی بردند، اما او بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربات چاقو جان سپرد و بدین ترتیب پروندهای جنایی روی میز دستگاه قضایی تایباد قرار گرفت.
با صدور دستورات محرمانهای از سوی بازپرس پرونده، دو فرد مهاجم بعد از پنج روز فرار و زندگی مخفیانه، دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شدند. در همین حال پزشکی قانونی نیز علت دقیق مرگ جوان تعمیرکار را اصابت جسم برنده به ناحیه شکم اعلام کرد، اما «محسن» مدعی شد او فقط یک ضربه با چاقو به بازوی چپ مقتول زده است. وی ادامه داد: در حال درگیری، شوهر خواهرم چاقو را از من گرفت و با جوان تعمیرکار وارد نزاع شد.
او همچنین ادعا کرد: «احمد» در زندان و در حضور چند تن از زندانیان از من خواست تا قتل را به گردن بگیرم! چرا که وعده میداد اگر آزاد شود با فروش خانه و ماشین مخارج رهایی من از زندان را میپردازد!
این ادعاها در حالی مطرح میشد که مدتی بعد از وقوع جنایت، فرد دیگری نیز شهادت داد: زمانی که مرحوم را درون خودروی امدادی میگذاشتم به من گفت: «احمد- پ» مرا به قتل رسانده است!
با این ادعاها، این پرونده جنایی شکل پیچیده تری به خود گرفت و پس از صدور کیفرخواست در دادسرای عمومی وانقلاب تایباد به دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و با توجه به اهمیت ویژه آن در شعبه ششم دادگاه کیفری زیر ذره بین قضاوت رفت؛ بنابراین گزارش، قضات دادگاه که اکنون باید قاتل واقعی را شناسایی میکردند در برابر استنادات مبهمی قرار داشتند که تلاش و تجربه خاصی را میطلبید تا بی گناهی پای چوبه دار نرود!
این گونه بود که جلسات دادگاه به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی آغاز شد. بنابر نظر تخصصی رئیس دادگاه، سطر به سطر اوراق این پرونده قطور جنایی مورد واکاوی و کنکاشهای علمی قرار گرفت و بازجویی از شاهدان و افراد مرتبط با پرونده به طور ویژه آغاز شد.
قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی هرگونه اظهارنظر از سوی وکلای مدافع و شاهدانی که به دادگاه معرفی میشدند، با دقت بررسی میکرد تا این که مشخص شد استدلالها و اظهارات برخی از شاهدان با واقعیتهای حادثه منطبق نیست، اما باز هم قضات دادگاه به واکاوی بیشتر پرداختند و جلسات محاکمه را به طور تخصصی و با سوالات فنی ادامه دادند.
بالاخره یکی از زندانیان هم بندی «احمد» شهادت داد آن چه را بازگو کرده است صرفا ادعاهایی بود که از زندانیان دیگر شنیده است و دیگر شهود زندانی نیز مطالبی در رد یا اثبات این ماجرا بیان نکردند.
با وجود این، تحقیقات با استنادات حقوقی محکم و دلایل قاطع قضایی به نتیجه رسید و مشخص شد که «محسن» جوان ۲۱ ساله، قاتلی است که شاگرد تعمیرگاه را هدف ضربات مهلک چاقو قرار داده است؛ بنابراین قضات دادگاه پس از شور قضایی رای خود را در این پرونده پیچیده جنایی اعلام کردند.
در این رای که به امضای قاضی دنیادیده (رئیس دادگاه) و قاضی مصطفوی (مستشار) رسیده، «محسن- ع» به خاطر ارتکاب یک فقره قتل عمدی به قصاص نفس و برای وارد آوردن جراحات دیگر به پرداخت دیه محکوم شده است.
همچنین «احمد» (متهم دیگر پرونده) به اتهام اخلال در نظم عمومی به تحمل یک سال زندان و به دلیل ایراد صدمات غیرموثر در مرگ، به پرداخت دیه و همچنین تحمل یک سال زندان محکوم شد. این در حالی بود که اولیای دم از محضر دادگاه خواسته بودند برای هر فردی که دادگاه ارتکاب جنایت توسط او را به اثبات برساند، تقاضای قصاص نفس دارند.
صدور این رای، اما با اعتراض وکلای مدافع متهمان روبه رو شد و این پرونده توسط قضات با تجربه دیوان عالی کشور مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت، ولی قضات شعبه ۴۸ دیوان عالی نیز پس از بررسیهای موشکافانه، بر رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مهر تایید زدند و بدین ترتیب این پرونده جنایی به اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب ارسال شد.