اگر غربیها به واقع در اعماق اندیشههای شیطانی خویش نقشه رکب زدن به ایران و بدعهدی چندباره را ندارند چرا باید از دادن تضمین هراسان باشند و آن را تا آن اندازه مهم جلوه دهند که جلوه تحقق توافق هستهای را بگیرد؟!
کیهان نوشت: غربیها به صراحت میگویند تضمین دادن به ایران و لغو همه تحریمها خواستههای فرابرجامی است و این در حالی است که با توجه به سابقه بدعهدی غرب این دو موضوع واجبترین موارد در توافق احتمالی آینده است و دیگر اینکه اگر غرب نمیخواهد بازهم بدعهدی کند چرا از دادن تضمین شانه خالی میکند؟
مذاکرات هستهای بیش از ۲ دهه است که پیگیری میشود و میتوان گفت که از دوره دولت اصلاحات آغاز شده است. حال سوال مهم این است که به رغم این همه سال گفتگو و مذاکره آن هم با حضور تیمهای دیپلماسی و فنی چرا بار دیگر شاهد گره خوردن مذاکرات هستیم؟! نکته قابل تامل آن است که این مذاکرات در دولتهای مختلف با دیدگاههای گوناگون دنبال شده و این یعنی در هر شرایطی مذاکرات قرار نیست به نتیجهای که منافع هر دو سمت مذاکره را تامین کند منتهی شود. چرا؟!
سیدابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان در گفتگوی تلفنی شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر با اشاره به گزارشهای متعدد و رسمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر اینکه برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران کاملاً شفاف بوده و هیچگاه از مسیر قانونی منحرف نشده، تصریح کرد: «طرح مکرر اتهامات و ادعاهای تکراری علیه جمهوری اسلامی ایران در حین گفتگوها، بیانگر هدفگذاری سیاسی آنها از فرایند مذاکرات است.»
رئیس جمهور با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران تحریمهای یکجانبه را ظالمانه، غیرقانونی و ناحق میداند و در دفاع از حقوق خود مصمم است، گفت: «همه تلاشها باید در مسیر برداشتن کامل تحریمها با ضمانتهای لازم در این زمینه پیگیری شود. توافق پایدار مستلزم لغو تحریمها و کنار گذاشتن بیقید و شرط ادعاهای بیاساس و پایه است.»
از سال ۱۳۹۲ به بعد دور جدید مذاکرات آغاز شد. با روی کار آمدن دولت روحانی اکثر پستهای دولت در اختیار مدعیان اصلاحات قرار گرفت و در نتیجه تفکر و جهانبینی این طیف بر دولت حاکم شد. تفکری که به شکلی سادهلوحانه به غرب اعتماد دارد. به رغم وجود این طیف در ساختار دولت و دستگاه دیپلماسی همه چیز برای یک توافق مهیا مینمود.
توافق هستهای نباید چیزی تا این حد پیچیده و غیرقابل دستیابی باشد آن هم به این شکل که در طول مذاکرات هستهای بین سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ تیم مذاکره کننده کشورمان بسیاری از شرایط غرب را پذیرفت. طبق آن شرایط کشورمان از برخی اقدامات قانونی که برای همه کشورها مجاز شمرده شده نیز محروم گردید.
به غیر از آن در اقدامی بسیار غیرحرفهای کشورمان زودتر از موعد تعیین شده تعهداتش را انجام داد تا به خیال خود به غرب این پیغام داده شود که ایران بر پایبندی بر توافق هستهای مصمم است. در چنین حالتی به نظر میرسد که باید همه چیز طبق روال پیش رود و غربیها نیز خوشحال از اینکه ایران هم نظارتهای فراپادمانی را و هم محرومیت از برخی فعالیتهای قانونی را پذیرفته که طبق معاهدات بین المللی در زمینه هستهای برای همه کشورها مجاز شمرده شده اند.
در چنین حالتی به نظر میرسد غرب به آنچه در ظاهر میگوید رسیده است و فعالیتهای هستهای ایران را محدود کرده، اما باز هم در این حالت غرب به توافق پایبند نماند. این نکتهای مهم است که برای پاسخ به سوال ابتدای متن که «چرا مذاکرات گره خورده» باید به آن توجه داشته باشیم. موضوع توافق هستهای سال ۱۳۹۴ و همچنین توافقی که پیش از آن در دوره اصلاحات میان دولت کشورمان و سه کشور اروپایی منعقد شد به وضوح نشان میدهد غرب در پی رسیدن به تفاهمی در موضوع هستهای نیست.
به دنبال ارائه گزارش «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد از اجرای قطعنامه ۲۲۳۱، شورای امنیت این سازمان روز پنجشنبه ۹ تیر ۱۴۰۱ در این باره نشستی برگزار کرد. معاون دبیرکل سازمان ملل در این نشست گفت که علیرغم از سرگیری تلاشهای دیپلماتیک در ماه دسامبر سال گذشته میلادی و عزم اراده برای حل و فصل موضوعات سیاسی و فنی، شرکت کنندگان در مذاکرات و آمریکا هنوز نتوانستهاند به اجرای موثر قطعنامه ۲۲۳۱ این سازمان دست یابند. احیای برجام نیازمند تلاشها و دیپلماسی مضاعف است. من و دبیرکل سازمان ملل از آمریکا و ایران میخواهیم هر چه سریعتر همکاریها ذیل برجام را از سر بگیرند.
معاون دبیرکل سازمان ملل تاکید کرد: ما مجدداً از آمریکا میخواهیم که تحریمهایش برضد ایران را همانطور که در این توافق آمده است برچیند یا لغو کند و همچنین معافیتهای مرتبط با تجارت نفت ایران را تمدید نماید. همچنین از ایران نیز میخواهیم که اقداماتی را که با تعهدات مرتبط هستهایاش تحت این سازگار نیست، به عقب بازگرداند.
نماینده اتحادیه اروپا نیز با اشاره به سابقه تلاشهای دیپلماتیک درباره احیای برجام و بدون اشاره به انفعال و عهدشکنیهای اروپاییها در این باره گفت که اتحادیه به بازگرداندن و احیای برجام متعهد است. نماینده آمریکا در شورای امنیت نیز ضمن بهکارگیری سیاست مقصر نمایی در زمینه بازگشت کامل واشنگتن به تعهدات برجامی اش گفت: آمریکا متعهد به بازگشت متقابل به اجرای کامل برجام است! ما ماهها است که آماده نهایی کردن توافق بر اساس موارد مذاکره شده در وین بودهایم!
مجید تخت روانچی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل، روز پنجشنبه در نشست شورای امنیت در خصوص اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ و در پاسخ به ادعاهای مطرح شده در جلسه پنج شنبه شورای امنیت گفت: تعهدات طرفین طبق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ به دقت بیان و توضیح داده شده است، صریح و بدون ابهام است. در حالی که تعهدات هستهای ایران با لغو مؤثر همه تحریمها و عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی ایران مرتبط است، واقعیت این است که تحریمها همچنان پابرجا هستند و ایران از منافع اقتصادی آنطور که در توافق وعده داده شده بود، بهره نمیبرد.
تخت روانچی گفت: مجددا یادآوری میکنیم که آمریکا در تاریخ ۸ می ۲۰۱۸، برخلاف قطعنامه ۲۲۳۱ و با نقض آشکار حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل، از این توافق خارج شد.
سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان در بیانیهای مغرضانه به تکرار مواضع خود درباره تحولات اخیر مربوط به مذاکرات رفع تحریمها پرداختند.
این سه کشور اروپایی مدعی شدهاند که توافق برای از سرگیری احیای کامل برجام از ماه مارس در وین حاصل شده، اما ایران از این فرصت استفاده نکرده است.
این بیانیه مغرضانه با ادعاهای مضحک در حالی است که کشورهای اروپایی به قصور و تقصیرهای خود در اجرای تعهداتشان ذیل برجام هیچ اشارهای نکردهاند.
چنان که خواندید نمایندگان آمریکا و اتحادیه اروپا در سازمان ملل در هنگام سخنرانی مدعی شده اند که «فرصت را بر اساس متنی که در دسترس است برای نهایی کردن توافق غنیمت شمارید»، اما از طرفی آنها از درخواستهای فرابرجامی ایران به عنوان عاملی برای نرسیدن به توافق نام برده اند. آن درخواستها چیست؟
کشورمان بر اساس دو توافق هستهای که یکی در دولت اصلاحات و دیگری در دولت مورد حمایت اصلاحطلبان (تدبیر و امید) منعقد شد به ۲ تجربه رسیده است: نخست آنکه غرب پس از اجرای توافق به سادگی مسیرش را به سمت بدعهدی تغییر میدهد لذا برای عدم تکرار آن درخواست تضمین را مطرح کرده است.
دومین تجربه این است که اگر غرب بخشی از تحریمها را لغو کند از بخش دیگر تحریمهای به جا مانده به گونهای سوءاستفاده میکند که عملا انتفاع اقتصادی ایران را در بخشهای لغو شده نیز مسدود نماید.
در چنین حالتی عقل سلیم حکم میکند که ایران این ۲ مسیر بدعهدی را برای غرب ببندد و گویا مسدودسازی مسیرهای بدعهدی غرب برای آنها اصلا خوشایند نیست. چرا؟!
اگر غربیها به واقع در اعماق اندیشههای شیطانی خویش نقشه رکب زدن به ایران و بدعهدی چندباره را ندارند چرا باید از دادن تضمین هراسان باشند و آن را تا آن اندازه مهم جلوه دهند که جلوه تحقق توافق هستهای را بگیرد؟! آیا این به خوبی گویای آن نیست که «کاسهای زیر نیمکاسه هست» و نقشههای شومی در سر آنها وجود دارد؟!
اگر دقت کنیم میبینیم که ۲ توافق هستهای در دولت اصلاحات و دولت مورد حمایت اصلاحطلبان (دولت تدبیر و امید) منعقد شد. آیا اینکه ۲ توافق در دورههایی حاصل شده که اصلاحطلبان و تفکر آنها در دولت و به تبع آن در دستگاه دیپلماسی جاری و ساری بوده نشان دهنده کاربلدی این طیف در دیپلماسی و دانستن زبان دنیاست؟!
برای پاسخ باید ببینیم که نتیجه این ۲ توافق چه بوده است و آیا دیپلماتهای کشورمان در آن دوره توانستهاند با زیرکی و تیزهوشی راه فریبکاری دشمن را مسدود کنند یا نه برعکس به راحتی از لبخند آنها فریب خوردهاند. در هر دو توافق غرب به تعهداتش عمل نکرد و نتیجه آن شد که پس از چندسال پلمب مراکز هستهای یا محدودسازی فعالیتهای صلحآمیز کشورمان در نهایت دوباره به روزهای پیش از توافق بازگشتهایم. پس آن ۲ توافق نشانه کاربلدی نیست و بلکه حتی برعکس...
نکته مهم دیگر این است که در توافق هستهای موسوم به برجام وزیرخارجه وقت کشورمان به صراحت گفت «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود» این گفته به خوبی گویای این نکته است که برای طیف اصلاحطلب انتفاع اقتصادی ملت ایران از برجام مهم نبوده بلکه آنچه اهمیت داشته برای آنها صرفا امضای یک توافق با کدخدا بوده است، اما دیپلماتهای اخیر کشورمان به شدت بر انتفاع اقتصادی ملت ایران پافشاری دارند و اگر این نباشد به راستی امضای توافق با غرب چه فایدهای برای ما دارد جز محدود کردن فعالیتهای صلحآمیز کشورمان؟
بی کلاهی عار نیست