سفرا موظفند حرمت کشور محل مأموریت خود را حفظ کنند و کسی که با چنین لحن گستاخانهای علیه کشور محل مأموریت خود سخن میگوید برخلاف وظایف مأموریتی خود عمل میکند و صلاحیت ادامه کار به عنوان سفیر را ندارد.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: مطالعه تاریخ دوران سلطنت قاجاریه به روشنی نشان میدهد که سفیر کنونی روسیه در تهران این روزها درصدد تکرار نمایشهای مداخلهجویانه سفرای روس و انگلیس در دربار شاهان قاجار است هرچند توجه ندارد که حدود ۲ قرن دیرتر به دنیا آمده و همه چیز را عوضی گرفته است.
سفرای روس و انگلیس در دربار قاجار به بهانه فلانقدر بدهی شاه ایران به دولتهای متبوعشان، تلاش میکردند از دربار امتیاز بگیرند و مداخلاتشان را افزایش بدهند. ضعف شاهان قاجار و فساد دربار نیز زمینه را برای امتیاز گرفتن قدرتهای خارجی فراهم ساخته بود و کار به جائی رسید که روسیه و انگلیس توانستند طبق میل خود، ایران را تقسیم کنند و عملاً حاکمیت ملی را نقض نمایند. در آن زمان هنوز آمریکا سهمی در استعمار خاورمیانه نداشت و تاخت و تازها در انحصار روسیه و انگلیس بود. استعمار آمریکا در ایران، عملاً از کودتای ۲۸ مرداد که دستپخت مشترک آمریکا و انگلیس بود شروع شد و تا انقراض سلطنت پهلوی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ادامه یافت.
لوان جاگاریان، سفیر روسیه در تهران، در ادامه دخالتهایش در امور داخلی ایران و اقدامات تحریکآمیز و گستاخانهاش در موارد متعدد که همگی اهانت و جسارت به ملت ایران محسوب میشوند، اخیراً پایش را جای پای سفرای روس و انگلیس در دربار قاجار گذاشته و به بهانه طلب چندصد میلیون یوروئی دولت متبوعش درصدد امتیازگیری برآمده است. وی گفته: «بعضی چیزهاست که من نمیخواهم افشایش کنم، ولی آنچه واضح و روشن است، اینست که ایران چندصد میلیون یورو بدهکار ماست و پرداخت هم نمیکند».
در این بخش از سخنان سفیر روسیه در تهران، حداقل دو اهانت به ایران وجود دارد. اول اینکه گفته «بعضی چیزها هست که من نمیخواهم افشایش کنم».
اینگونه سخن گفتن از افشای بدترین خیانتها و مفسدهها بدتر است. واقعاً چه چیزی در روابط ایران و روسیه یا در عملکرد دولت ایران و یا مسئولین ایرانی وجود دارد که سفیر روسیه از افشای آن خودداری میکند؟ ایکاش آقای لوان جاگاریان اهل خودداری نبود و آنچه میداند را بدون کم و کاست افشا میکرد تا معلوم شود چه چیزی در چنته دارد.
این قبیل ژست گرفتنها و بکار بردن تعبیر «افشاگری» برای یک سفیر نسبت به کشور متوقف فیه، یک اهانت آشکار بلکه یک تهدید است و جرم محسوب میشود. سفرا موظفند حرمت کشور محل مأموریت خود را حفظ کنند و کسی که با چنین لحن گستاخانهای علیه کشور محل مأموریت خود سخن میگوید برخلاف وظایف مأموریتی خود عمل میکند و صلاحیت ادامه کار به عنوان سفیر را ندارد.
اهانت دوم، سخن گفتن از صدها میلیون یورو بدهی ایران به روسیه است که ابراز آن در یک مصاحبه یا اعلام عمومی آن اهانت آشکار به کشورمان محسوب میشود و خارج از وظایف یک سفیر است.
منظور سفیر روسیه از این بدهی، هزینه سوخت نیروگاه بوشهر و معوقات مربوط به آنست. این قبیل بدهیها در روابط کشورها بسیار طبیعی است و این مبلغ نیز در حدی نیست که به خاطر آن گروکشی شود. مهمتر آنکه سفیر روسیه اگر احساس وظیفهای برای وصول این مبلغ میکند میتواند درباره آن با وزارت امور خارجه یا وزارت نیروی کشورمان مذاکره نماید، اعلان عمومی چنین موضوعی غیر از گروکشی و امتیازخواهی چه هدفی را میتواند دنبال کند؟
سفیر روسیه در تهران، دروغهائی هم در سخنان اخیرش درباره همراهی با ایران در زمینه برجام و هرگونه توافقی با اروپا گفته که افشای این دروغها به مجال دیگری نیاز دارد، ولی از تأکید بر این نکته نمیتوانیم بگذریم که پرونده خود این سفیر و دولت متبوعش در ماجرای تحریمهای آمریکا علیه ایران و مذاکرات برجامی، پر از برگهای سیاه است. پایبندی دقیق به تحریمها به منظور پر کردن جیبهای خود از رهگذر این برخورد ظالمانه آمریکا با ملت ایران، گروکشی مذاکرات برجامی با جنگ اوکراین، رقابت ناعادلانه با ایران در زمینه فروش نفت ارزان به چین و بهرهبرداریهای سیاسی از رابطه با ایران برای جبران انزوای جهانی خود ازجمله برگهای سیاه هستند.
خود سفیر روسیه هم که با زنده کردن خیانت گریبایدف و انتشار عکس اجلاس سران متفقین در سفارت روسیه در تهران، به روشنی نشان داد درصدد است ادای سفیر تزارها در دربار قاجار را به رخ ملت ایران بکشد. با چنین پرونده سیاهی او نمیتواند لاف دوستی با ملت ایران بزند. مردم ایران، تفاوتی میان قدرتهای شرقی و غربی قائل نیستند و هردو را غیرقابل اعتماد میدانند و روابط کشور خود با آنها را فقط در چارچوب تأمین منافع ملی خود قبول دارند.
به لوان جاگاریان توصیه میکنیم تاریخ مبارزات ایران در ۶۰ سال اخیر را بخواند و به این نکته توجه کند که در ایران یک انقلاب علیه دخالت استعمارگران شرقی و غربی صورت گرفته. به همین دلیل روسها و سفیرشان باید این واقعیت را درک کنند که با ملت ایران نباید با ادبیات عهد قجر سخن بگویند.