کمال خرازی گفت: اگر بخواهیم مسائل اقتصادی ایران حل شود، شرکتهای سپاه نباید در لیست تحریم قرار داشته باشند، ما هم سنتکام را در لیست تروریستها قرار دادهایم. این یک معادله متقابل است. آنها سپاه را از لیست خارج کنند، ما هم این اقدام را نسبت به سنتکام انجام میدهیم.
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی گفت: حضور اسرائیل در اطراف ایران، با حضور نیروهای مقاومت در مرزهای اسرائیل قابل مقایسه نیست و کاری که نیروهای مقاومت میتوانند در زمان مناسب انجام دهند با کاری که اسرائیل بخواهد از مناطق اطراف ایران، علیه کشورمان انجام دهد، قابل مقایسه نیست؛ چرا که اولا منافع آن کشورها در خطر قرار میگیرد و این را همه این کشورها میدانند. ثانیا پاسخ ایران در برابر اسرائیل کوبنده خواهد بود. چه در این کشورها و چه در اسرائیل.
به گزارش ایسنا، سیدکمال خرازی در گفتگو با تلویزیون قطری الجزیره، ضمن تشریح رویکردهای ایران در قبال مسائل منطقهای، بینالمللی و همچنین مذاکرات هستهای ایران، تصریح کرد: در ایران درخصوص امضای برجام سوالات جدی وجود دارد، زیرا به نظر نمیرسد با امضای برجام، تحول بزرگ اقتصادی ایجاد شود.
آنچه در ادامه میخوانید متن کامل این مصاحبه است:
با توجه به سفر بایدن به منطقه، ایران چگونه به آنچه در فلسطین رخ داد و آنچه با عنوان بیانیه توسط اسرائیل و آمریکا در این سفر اعلام شد و محوریت اصلی آن ایران بود، نگاه میکند؟
این بیانیه چیز جدیدی نبود، مانند همه بیانیههایی که مرتب صادر میشود، اثر خاصی در بر ندارد. البته آقای بایدن نیز خود را یک صهیونیست اعلام کرد. این در شرایطی است که انواع ظلمها علیه فلسطینیان ادامه دارد، از جمله درخصوص شهادت خبرنگاران بخصوص شهادت خانم شیرین ابوعاقله! این موضع زشتی از سوی آقای بایدن بود که خود را یک صهیونیست نامید. اسرائیل در شرایط فروپاشی است و با این نوع حمایتها نمیتواند ادامه حیات دهد؛ بنابراین سفر آقای بایدن به اسرائیل، دستاورد مهمی نداشت، خصوصا در راستای برقراری صلح در فلسطین. آقای محمود عباس نیز رضایتی از ملاقات خود با آقای بایدن نداشت.
ما از زبان اسرائیلیها و در حضور بایدن شنیدیم که گفته شد در برابر ایران هستهای باید گزینه نظامی روی میز باشد و آقای بایدن نیز گفت این به عنوان آخرین گزینه روی میز است. ما میدانیم که ایران پیش از این نیز این حرفها را شنیده است، اما اکنون با حضور آقای بایدن در اسرائیل، این سخنان معنای جدیدی برای ایران ندارد؟
اینها نیز حرفهای جدیدی نیستند و آمریکاییها و اسرائیلیها بارها آن را گفتهاند، اما واقعیات منطقه چیز دیگری را دیکته میکند، واقعیات منطقه این است که نیروهای مقاومت، اسرائیل را محاصره کردهاند و جنگهای ۳۳ روزه و ۱۲ روزه نیروهای جهادی در فلسطین، نشاندهنده این است که اسرائیل در موقعیت خوبی نیست و طبیعتا باید چنین حمایتهای لفظی از سوی آمریکا وجود داشته باشد که آنها احساس قدرت کنند؛ اما حقیقتا شرایط اسرائیل، خوب نیست.
در سفر بایدن به عربستان سعودی، شاهد برگزاری اجلاس سران کشورهای عربی بودیم که در آن مسائلی راجع به ایران مطرح شد. تلقی شما از این اجلاس چه بود؟
سفر آقای بایدن به عربستان و اجلاس جده نیز نتیجه فوق العادهای نداشت. غیر از اینکه شاهد عقبگرد آمریکاییها از مواضع به اصطلاح حقوق بشریشان بودیم، به بهای اینکه مقداری عربستان نفت را بیشتر تولید کند. غیر از این دستاورد دیگری نداشت. در میان کشورهای شرکتکننده در این اجلاس نیز اختلافنظرهایی بود؛ همانطور که شاهد بودید سلطان عمان و امیر کویت نیز در آن شرکت نکردند، چراکه اصلا با آنها مشورتی نشده بود و تنها به آنها ابلاغ شده بود که در آن روز برای نشست تشریف بیاورید! این بیاحترامی به دیگر کشورها بود؛ بنابراین دستاورد چندانی نداشت؛ جز اینکه در سفر آقای بایدن مساله حقوق بشر پایمال شد.
این تحلیل که دستاوردهای سفر بایدن تهدیدی نظامی و سیاسی برای ایران ایجاد میکند از نظر شما چه معنایی دارد؟
اینها تهدیداتی در حد حرف است. آمریکا و اسرائیل پیش از این نیز ایران را تهدید کردهاند. اما واقعیات منطقه و حضور ایران در آن بهعنوان یک قدرت، مساله دیگری است، در واقع باید مولفههای این قدرت را محاسبه کرد.
با توجه به مباحثی که درباره تشکیل «ناتوی خاورمیانه» مطرح میشود، اگر آنها به توافقاتی امنیتی در برابر ایران برسند، ایران این موضوع را جدی میگیرد و احساس خطر میکند یا اینکه آن را تنها در حد گمانهزنیهای رسانهای میبینید؟
صحبت ناتوی عربی صرفا ایده خامی است که حتی کشورهای عربی، از جمله وزیر خارجه عربستان اعلام کرد اصلا این اسم از کجا آمده؟! این رویکردها نشان میدهد زمینه عینی برای شکلگیری چنین اتحادیه نظامی وجود ندارد و خود کشورها از جمله مصر و اردن دیدگاههای دیگری دارند. هر کدام از آنها میان خود اختلافاتی دارند و حاضر نیستند سرنوشتشان را بهدست کشوری مانند عربستان بدهند؛ بنابراین ممکن است در سطوحی هماهنگیهایی میان آنها وجود داشته باشد. خود این هماهنگیها هم ناشی از استیصال اسرائیل است.
اسرائیل هم در محاصره است و آمدنش به این کشورها و عادیسازی روابطش با این کشورها، برای نجات خود اوست؛ اما این اقدامات در پشت پرده، «ایران هراسی» انجام میشود تا این کشورها به ان اجازه دهند در این مناطق حضور داشته باشد. متاسفانه برخی از این کشورها نیز در این دام افتادهاند و جای پای حضور اسرائیل را در این منطقه فراهم میکنند.
اما شما بدانید که تفاوت بسیاری زیادی میان کاری که نیروهای مقاومت میتوانند علیه اسرائیل انجام دهند و امنیت آن را به خطر بیندازند با کاری که کشورهای اطراف ما میتوانند انجام دهند تا اسرائیل بتواند از این منطقه علیه ما اقدامی انجام دهد، وجود دارد. چون در آن صورت اقدام مستقیم علیه ایران است و طبیعتا ایران حق دارد اقدامی مستقیم آن کشورها و علیه اسرائیل انجام دهد.
ما تهدیدات زیادی از سوی اسرائیل علیه ایران میشنویم و حتی درباره عملیات از داخل خاک ایران صحبت کرده است. این در سطح افکار عمومی منطقه این نتیجه را ایجاد کرده که اسرائیل علیه ایران حتی در داخل خاکش اقداماتی انجام میدهد، اما ایران در مقابل آنها واکنشی نشان نمیدهد. آیا این تهدیدات در حدی نیست که ایران را آزار دهد یا اینکه ایران هنوز تصمیم نگرفته پاسخی به آنها بدهد و قدرت آن را ندارد. پاسخ شما در این باره چیست؟
این تحرکات که اسرائیل مسئولیت هیچ کدام از آنها را نیز مستقیما نپذیرفته است، اقدامات تروریستی است. اینکه همه معتقدند اسرائیل این اقدامات را انجام میدهد به این دلیلی است که اسرائیل یک موجودیت تروریستی است. ضمن اینکه اسرائیل از سر استیصال دست به این حرکات میزند و خودش نیز مسئولیت آن را نمیپذیرد. استیصال از اینکه تحت فشار نیروهای مقاومت در منطقه قرار دارد. ساده نیست که حزب الله به عنوان گروهی کوچک توانست در مقابل اسرائیل پیروز شود. این قابل انکار نیست؛ بنابراین تاثیری که اقدامات نیروهای مقاومت در منطقه در برابر اسرائیل دارند، قابل مقایسه با کارهایی که آنها میکنند، نیست.
علاوه بر اینها، آنها که طراح این اقدامات تروریستی هستند اشتباهی تاریخی مرتکب میشوند. آنها تصور میکنند با شهادت یک دانشمند و یا فرمانده ایرانی، این کشور از اهدافش صرف نظر میکند و یا ناتوان میشود. در حالی که شاهد هستید با اینکه این میزان از دانشمندان و فرماندهان ما شهید شدند، اما این حرکت ادامه دارد و خللی در اراده ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای بهوجود نیامده است؛ بنابراین باید در تحلیل این مسائل مقداری واقعبین بود.
اسرائیل در ماههای گذشته در حال طراحی مانورهای علنی با کشورهایی مانند قبرس و یونان بوده است و به شکل علنی میگوید به دنبال بمباران تاسیسات حیاتی و مردم ایران هستیم. به نظر شما این طرحها قابل اجرا است و در این صورت واکنش ایران در این منطقه چگونه پیشبینی میشود؟
ما در برابر مانورهای آنها ساکت ننشستهایم، آنها را تحت نظر داریم. ما هم مانورهای زیادی داشتهایم و تواناییهای خود را نشان دادهایم، از جمله تواناییهای موشکی ایران که قادر است تاسیسات هستهای آنها را هدف قرار دهد؛ بنابراین جنگ متقابلی وجود دارد. اگر آنها توانایی دارند ما نیز توانایی داریم. مهمتر از همه اینکه تواناییهای ایران در زمینه هستهای را نباید کوچک شمرد.
میتوان اینطور استنباط کرد که اگر اسرائیل اقدامی غیرمتعارف انجام دهد، ایران واکنشی مستقیم علیه اسرائیل خواهد داشت؟
طبیعتا اگر مستقیما علیه ایران اقدامی انجام دهد و مسئولیتش را بپذیرد، ما در دفاع از خود کوتاهی نخواهیم کرد و با هر امکانی که داریم، پاسخ آن را مستقیما خواهیم داد.
وزیر امور خارجه عربستان گفته بود ما دست دوستیمان را هنوز به سمت ایران دراز کردهایم و تمایل داریم روابط طبیعی داشته باشیم. درک میکنم گفتگوهای ایران و عربستان چالشهای خود را دارد، اما این موضع در شرایطی اعلام شد که که هنوز چند ساعت بود که آقای بایدن عربستان را ترک کرده، در مقابل پاسخ ایران به این اظهارات وزیرخارجه عربستان چیست؟
ما از اینکه آنها دست خود را به سمت ما دراز کنند، استقبال میکنیم و آمادگی داریم با آنها گفتگو کنیم. ایران و عربستان، دو قدرت منطقه هستند و حل مسائل و مشکلات میان آنها و برقراری روابط دیپلماتیک میان دو کشور میتواند تحول مهمی در منطقه تلقی شود. اگر حقیقتا عربستان آمادگی دارد روابطش را با ایران عادی کند، این به مصلحت کل منطقه خواهد بود.
به نظر شما ایران و عربستان بهلحاظ عملی و راهبردی از کجا میتوانند آغاز کنند. میدانیم که چند دور گفتگو در عراق و عمان انجام شده است؛ اما بهطور عملی، دو طرف از کدام پرونده، کدام زمینه و از کجا میتوانند شروع کنند؟
همین فرایندی را که شروع کردهاند، ادامه دهند، تاکنون پنج دور مذاکره انجام گرفته، این مذاکرات میتواند در سطوح مختلف انجام شود تا به نتیجه برسد. راهحل مشکلات گفتگو است و ما هم از گفتگو استقبال میکنیم.
ما میدانیم در رابطه میان عربستان و ایران موضوع یمن برای دو طرف مهم است. اگر روابط میان دو طرف به خوبی جلو رود، در موضوع یمن تاثیرات مثبتی دارد؟
یمنیها، عراقیها، لبنانیها و هر نیروی مقاومتی از جمله نیروهای مقاومت در فلسطین اینگونه نیست که تحت نظر ما باشند. حرکت و جنبشی است برای آزادیخواهی و رسیدن به حقوقشان، و طبیعتاً ما از آنها حمایت میکنیم؛ اما رابطه ما به این معنا نیست که از ما دستور بگیرند.
حتی حزبالله که تا این میزان به ما نزدیک است از ما دستور نمیگیرد. خودش تشخیص میدهد و بنابر مصالح خود، لبنان و منطقه عمل میکند. آنها در آرمان استقلالخواهی، آرمان نجات ملتهایشان و بیداری اسلامی با ما هماهنگ هستند؛ بنابراین مذاکرات ما با عربستان به این معنا نیست که باعث شود ما به یمنیها دستور دهیم و یا از آنها بخواهیم از حقوقشان صرفنظر کنند. چنین چیزی امکان ندارد.
اما مساله یمن در گفتگوهای میان ایران و عربستان مطرح است!
تاکنون مطرح نبوده است؛ چرا که مساله یمن چیزی است که باید میان خود یمنیها حلوفصل شود و سیاست ما این است که حل مساله یمن، منوط به مذاکرات یمنی – یمنی است و خود یمنیها، از گروههای مختلف، باید بنشینند و در مذاکرات خود به تصمیم جامعی برسند که در آن حقوق همه یمنیها درنظر گرفته شود. همانطور که خود یمنیها اعلام کردهاند اگر نیروهای خارجی از یمن خارج شوند، زمینه چنین گفتگوهایی فراهم میشود. اما طبیعتا گفتگوهای ما و عربستان، درخصوص همه مسائل منطقه، کمک میکند تا راه حلهایی برای حل و فصل مشکلات منطقه پیدا شود.
ارزیابی شما از روابط ایران و امارات چیست؟ از یک سو امارات با اسرائیل روابط خود را عادیسازی کرده و از سوی دیگر به نظر میرسد امارات روابط خوبی با ایران دارد؛ همانطور که وزیر خارجه امارات اعلام کرد در مرحلهای قرار داریم که میخواهیم به ایران سفیر تام الاختیار مقیم اعزام کنیم.
ما از اینکه سفیر امارات به ایران برگردد استقبال میکنیم، این مقدمه نزدیکی بیشتر و حل مشکلات است. امارات کشوری است که بیش از هر چیز برایش اقتصاد اهمیت دارد و هاب کمپانیهای بزرگ دنیا در این منطقه است و از این جهت با ما هم روابط تجاری نزدیکی دارد و بسیاری از فعالیتهای تجاری ما در امارات انجام میشود. این یک اشتباه از سوی اماراتیها بوده که تصور کنند با آمدن اسرائیل به امارات و عادیسازی روابط با انها میتوانند در برابر ایران ایستادگی کنند. این اشتباهی تاریخی است؛ چون میدانند اگر اسرائیلیها بخواهند از خاک امارات علیه ما اقدامی انجام دهند، آنجا یک کاخ شیشهای برای ما است و پاسخهای ما بسیار صریح، عملی و روشن خواهد بود.
اماراتیها این را میدانند که هرچند مجبور شدهاند با اسرائیل روابطشان را عادی کنند، اما از سویی خواهان بهبود روابط با ایران هم هستند تا بتوانند توازنی برقرار کنند.
آیا شما از این رویکرد آنها استقبال میکنید؟
ما از رویکرد گسترش روابط با امارات استقبال میکنیم، اما استقبالی از گسترش روابط با اسرائیل نکرده، آن را تحت رصد داریم، اگر ببینیم منافع ما در معرض خطر است، طبیعتا به گونه دیگری رفتار میکنیم.
ما شاهد حضور اسرائیل در امارات، بحرین، آذربایجان، ترکیه و کردستان عراق هستیم. اگر به نقشه نگاه کنیم به نظر میرسد اسرائیل دور تا دور ایران حضور دارد و در جاهایی هم حضور علنی و یا سیاسی دارد. اگر اسرائیل از این کشورها بخواهد به عنوان سکو برای انجام اقدامی علیه امنیت ملی ایران استفاده کند، واکنش ایران چگونه طراحی خواهد شد؟
حضور اسرائیل در اطراف ایران، با حضور نیروهای مقاومت در مرزهای اسرائیل قابل مقایسه نیست و کاری که نیروهای مقاومت میتوانند در زمان مناسب انجام دهند با کاری که اسرائیل بخواهد از مناطق اطراف ایران علیه کشورمان انجام دهد، قابل مقایسه نیست؛ چرا که اولا منافع آن کشورها در خطر قرار میگیرد و این را همه این کشورها میدانند. ثانیا پاسخ ایران در برابر اسرائیل کوبنده خواهد بود. چه در این کشورها و چه در اسرائیل. ما در اربیل منافع اسرائیلیها را هدف قرار دادیم، چرا که از آن مناطق علیه ما توطئه میکردند.
این مساله در همه کشورها میتواند اتفاق بیفتد و در این صورت برای این کشورها آسیب فراوانی به وجود خواهد آمد؛ بنابراین این کشورها هم مصالح خودشان را در نظر دارند. اگرچه این کشورها برای استفاده از فناوریهای اسرائیل و یا تحت فشار آمریکا و قدرتهای غربی تن به عادی شدن روابط با اسرائیل داده اند و یا در دام ایران هراسی افتادهاند، اما خودشان میدانند تبعات اجازه دادن به اسرائیل برای انجام هر اقدامی علیه ایران، علیه آنها شدید خواهد بود.
میتوانیم بگوییم حمایتهای ایران از گروههای مقاومت، بعد از سفر بایدن به منطقه ادامه دارد و این موضوع برای ایران راهبردی است و ارتباطی به مواضعی که مطرح شده، ندارد؟
بله، اسرائیل رژیمی آپارتاید است و مانند رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی که در نهایت مجبور شد تغییری در ساختار حکومتی خود ایجاد کند، اسرائیل نیز رژیم آپارتایدی است که انواع ظلمها را نسبت به فلسطینیها انجام میدهد و مادامی که اینچنین است یکی از آرمانهای اصلی نیروهای مقاومت این خواهد بود که علیه اسرائیل فعالیت کنند. اگر رژیم آپارتاید اسرائیل مضمحل شود و حکومت دموکراتیکی در آنجا براساس آرای ساکنان اصلی این سرزمین به وجود آید، بحث دیگری است و در آن صورت مساله فلسطین حل میشود. سیاست ایران براین اساس است که باید دولتی دموکراتیک در این منطقه ایجاد شود که در آن حقوق فلسطینی، یهودی و مسیحی رعایت شود.
البته این مساله شرایطی دارد که باید آوارگان فلسطینی برگردند و ساکنان اصلی این سرزمین تصمیم بگیرند و چنین حکومتی را تشکیل دهند. مادامی که اسرائیل در برابر این تحول مقاومت میکند و رژیم آپارتایدی خود را ادامه میدهد، طبیعتا این حقوق فلسطینیها، حقوق مسلم آزادی خواهان و نیروهای مقاومت است که مقاومت خود را علیه اسرائیل ادامه دهند.
در خصوص مذاکرات هستهای، شاهد تلاشها برای احیای برجام بودهایم. بعد از آخرین مذاکره در قطر، حرف جدیدی از آقای بایدن شنیدیم که اعلام کرد ما طرحی جدید برای ایران ارسال کرده و منتظر پاسخ ایران هستیم. امید ایران در موضوع احیای برجام به کجا رسیده است؟
این فکر در ایران در حال تقویت شدن است که ما از برجام چه چیزی به دست خواهیم آورد؟ بر فرض اگر برجام هم امضا شود آیا منجر به تحول بزرگی در روابط اقتصادی ایران با کشورهای غربی خواهد شد؟ به نظر نمیرسد اینگونه باشد، چرا که کمپانیهای بزرگ غربی ملاحظات دیگری با خود آمریکاییها دارند و آمریکاییها هم با تحریمهای مختلفی که وضع کردهاند به آنها هشدار میدهند که اگر بخواهید به ایران نزدیک شوید روابطتان با ما به هم خواهد خورد؛ بنابراین به نظر نمیرسد با امضای برجام تحول بزرگ اقتصادی ایجاد شود؛ بنابراین این فکر در حال مطرح شدن است که هر چه بود، در همین مرحله بماند.
در هر حال ما روندی را با عنوان روند اقتصاد مقاومتی در ایران آغاز کردیم؛ اگر هم برجام امضا شود گشایشهای مختصری به وجود میآید، اما اثری که دارد این است که این روند را کند میکند. از عمر مدیریت آقای بایدن هم که چندان باقی نمانده است، دو سال آن رو به اتمام است و بعد هم به سرازیری پایان مدیریت ایشان میرسد. وضعیت آقای بایدن هم که در آمریکا خوب نیست و احتمالا جمهوریخواهان روی کار خواهند آمد.
با حضور آنها، احتمال اینکه آمریکا مجدداً از برجام خارج شود وجود دارد؛ بنابراین در این دو سالی که باقی مانده است اگر ما اقدامی انجام دهیم که این روند اقتصادی فعلی کشور کند شود و به هم بخورد و دوباره تلاطمی ایجاد گردد، این سوال جدی مطرح خواهد شد که حقیقتا مصلحت ایران در چیست!
متاسفانه آمریکاییها برخلاف قولهای اولیه که داده بودند عمل کردند و به یکی از سیاستهای آقای بایدن که در تقبیح عملکرد آقای ترامپ اعلام کرده بود بلافاصله به برجام بازمی گردم، عمل نکردند. مثلا سپاه پاسداران بنگاههای اقتصادی بسیار فراوانی دارد، و، چون سپاه جزء لیست سازمانهای تروریستی است، این برچسب شامل بنگاههای اقتصادی سپاه هم میشود.
یکی از وظایف اجراکنندگان برجام این است که کاری نکنند که روابط اقتصادی ایران با دنیا تحت تاثیر آن قرار گیرد. وقتی سپاه و بنگاههای اقتصادی سپاه را تحریم کردهاند و حاضر نیستند آنها را از لیست تحریم خارج کنند، طبیعتا این مساله اثر بسیار زیادی بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت.
چنین تناقضاتی در رفتار آمریکاییها وجود دارد. علاوه بر آن، تسری تحریم بنگاههای اقتصادی سپاه بر دیگران و هر شخصی که با این بنگاهها همکاری کند نیز باید در نظر گرفته شود. این تاثیر زیادی بر وضعیت اقتصادی ایران خواهد داشت؛ بنابراین این سوال به طور جدی در ایران وجود دارد و بنابراین ما عجلهای نداریم. اگر آمریکاییها به برجام برگردند و تحریمهایی که بعد از خروج برقرار کردند را لغو کنند، ما هم دوباره تعهداتمان را انجام میدهیم و به وضع اول بازمیگردیم.
تضمین برجام سوال بسیار مهمی است، چه چیزی تضمین میکند که اگر آمریکاییها به برجام برگشتند و ما هم بازگشتیم، این توافقات تداوم داشته باشد. هیچ تضمینی وجود ندارد و آمریکاییها هم میگویند ما نمیتوانیم از جانب دولت آینده آن را تضمین کنیم.
در آن صورت به شرایط دو سال قبل برمی گردیم؟
بله، در این صورت این بازگشت چقدر ارزش دارد؟
خطوط قرمز ایران در مساله مذاکرات برجام و هستهای چیست؟
خطوط قرمز ما این است که تحریمهایی که آمریکا بعد از توافق برجام علیه ایران وضع کرده، برگردانده شود، صادقانه بخواهد براساس برجام عمل کند و از هر حرکتی که بر روابط اقتصادی ایران با دیگران تاثیر بگذارد، اجتناب نماید. ایران امروز واقعیتی است و تواناییهایی دارد. درباره اینکه صحبت از آستانه هستهای درخصوص ایران میکنند، باید یادآور شد که ایران در آستانه قرار دارد و چیز پنهانی نیست. ایران دانش و توان ساختن بمب هستهای را دارد، اما تصمیمی برای این کار ندارد.
سلاح هستهای برخلاف باورهای ایران و همین طور خلاف ضرورتهای امنیتی ایران است. نفس داشتن فناوری هستهای، خود بازدارنده است؛ بنابراین ما تاکید داریم که با سلاحهای کشتارجمعی مخالف هستیم.
آقای دکتر، این نکته بسیار مهم است، چرا که اتهاماتی علیه ایران در عرصه بین المللی وجود دارد که ایران میخواهد بمب هستهای داشته باشد. برخی اینگونه صحبت میکنند که تهدیدها برای این است که ایران بمب هستهای نداشته باشد.
بله، ببینید ما اکنون غنی سازی ۶۰درجه را انجام دادهایم که از غنی سازی پایینتر از ۲۰ درجه مشکلتر نبود، از ۲۰ تا ۶۰درجه را در ظرف دو تا سه روز انجام دادیم. سوئیچی است که اگر آن را بزنیم به عنی سازی بیش از ۹۰ درجه میرسیم. این کار مشکلی نیست؛ بنابراین دانش آن در ایران شکل گرفته و با ترورها نیز از بین نخواهد رفت.
ما مصلحت خاورمیانه را در عاری بودن آن از سلاحهای امحای جمعی از جمله هستهای میدانیم و سالهاست که این سیاست ایران بوده و مصر هم از آن حمایت کرده است که هر گونه سلاحهای هستهای از این منطقه برچیده شود، از جمله سلاحهای اسرائیل. نابودی سلاحهای هستهای را در این منطقه لازم میدانیم، اما از نظر تواناییها، ما همه تواناییها را اکنون داریم.
در چند ماه اخیر شاهد چالشهایی میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی هستهای بودیم، چنانکه نمیتوان گفت اکنون رابطه خوبی برقرار است، نظر شما در خصوص چشم انداز این روابط چیست؟ چرا که به هر حال آژانس، نهادی بین المللی است که جایگاه خود را دارد.
آژانس تحت فشار و نفوذ قدرتها است، در جریانهای اخیر نیز دیدیم که گفتگوهای ایران و ۱+۵ داشت به نتایجی میرسید، اما اسرائیلیها دخالت کردند و آقای گروسی هم سفری به اسرائیل کرد و گفتگوها به هم خورد. دخالتهای بیگانه است که مذاکرات را به هم میزند و متاسفانه آژانس تحت نفوذ قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا و قدرتهای ناچیز مانند اسرائیل است. اگر آژانس منصفانه و فنی و حرفهای عمل کند، چنین رویهای ایجاد نخواهد شد. چنانچه در گذشته مساله پی. ام. دی حل شد، امروز هم اتهاماتی که اسرائیل به ایران زده است اگر آژانس فنی عمل کند، حل خواهد شد.
با توجه به اینکه آمریکا ناچار به کمرنگ کردن حضور خود در خاورمیانه میباشد مجبور است قبل از آن، ترتیبات امنیتی در این منطقه ایجاد کند تا چین و روسیه این خلاء را پر نکنند. اکنون این تحلیل درست است که آمریکا حضور خود را در خاورمیانه کمرنگ خواهد کرد؟ چگونه این تحلیل را در کنار ایفای نقش آمریکا در جنگ اوکراین قرار میدهید؟
در اینکه آمریکا، چین را تهدید اصلی میداند تردیدی نیست و لازمه این تهدید این است که تمرکز خود را بر آن منطقه قرار دهد. از سوی دیگر پدیده جنگ اوکراین و روسیه تحول بزرگی بود که منجر به نظام دو قطبی جدید شرق و غرب خواهد شد. چرا که نیازهای مشترکی میان چین، روسیه و کشورهای دیگر وجود دارد که آنها را به هم نزدیک میکند؛ لذا دنیای آینده با دنیای فعلی متفاوت خواهد بود. تا پیش از جنگ اوکراین، آمریکا میخواست تمرکز خود را بر چین قرار دهد و حضور خود را در خاورمیانه مقداری کاهش دهد.
اکنون آمریکا تصور کرده اسرائیل میتواند جانشین او در منطقه باشد و نقش آمریکا را در منطقه ایفا کند. اما این اشتباه بسیار بزرگی است. اسرائیل اکنون، خود سراسر با مشکل روبرو است و خود را با چنگ و دندان حفظ میکند. اسرائیل در چنین جایگاهی نیست که بتواند منافع آمریکا را در نبودش حفظ کند. اینها تناقضاتی است که در رفتار آمریکا وجود دارد.
کاهش حضور آمریکا در منطقه، طبیعتا نگرانیهایی را برای کشورهای وابسته به آمریکا در منطقه ایجاد کرده است. در این فضای ایران هراسی، آمریکا تلاش کرده رابطه آنها را با اسرائیل نزدیک کند تا بتواند خود را حفظ کند و این سیاست غلطی است.
این کشورهای نگران از خروج آمریکا، همسایه ایران هستند. آیا ایران میتواند گام بلندی در مسیر گفتگو با کشورهای صاحب نفوذ در منطقه بردارد و در این راستا آمادگی دارد؟
بله و ایران معتقد است این تنها راه حل مسائل منطقه است و آمادگی دارد از اینکه مجمعی از کشورهای منطقه تشکیل شود و از طریق گفتگو به راهحلی برسند و سازوکار امنیتی جدید را در منطقه ایجاد کنند استقبال کند تا منافع همه تامین شود و اختلافات میان کشورهای مختلف، در قالب آن سازوکار حل و فصل گردد. البته این بدون حضور خارجیها باید باشد. چراکه در چنین فرایندهایی آنها به دنبال منافع خود هستند.
کدام کشورها در این سازوکار میتوانند موثر باشند؟
باید دید کدام کشورها در این منطقه قدرت برترند. ایران، عربستان، ترکیه و مصر کشورهایی پرجمعیت و قدرتمند هستند که طبیعتا باید محوریت چنین گفتگوهایی را به دست بگیرند. ما برای ایجاد چنین گفتگوهایی کاملا آماده هستیم و اتفاقا قطریها هم در این زمینه پیشنهاداتی دارند که مجمعی برای ایجاد گفتگوهای منطقهای شکل گیرد تا بدون حضور بیگانگان به مسائل منطقه بپردازیم.
ما معتقدیم کشورهای منطقه به حدی از بلوغ سیاسی رسیدهاند که سرنوشت خود را به دست گیرند. ما از این موضوع کاملا استقبال میکنیم و آن را بیداری بزرگ منطقهای میدانیم که کشورها در کنار هم بنشینند و با گفتگو مسائل خود را حل کنند و سازوکارهایی بهوجود آورند که تضمین کننده امنیتشان باشد.
برخی معتقدند بهبود مناسبات ایران و آمریکا، عامل اصلی رفع چالشهای خاورمیانه است. ایران مذاکره مستقیم با آمریکا را قبول نکرده است و دلیل اصلی این عدم پذیرش چیست؟
دیوار بیاعتمادی میان ایران و آمریکا بسیار بلند است. از ابتدای انقلاب انواع توطئهها توسط آمریکا علیه ایران انجام شده و هرچند هم برای تنشزدایی و فروریختن دیوار بی اعتمادی تلاش شده توفیقی حاصل نشده است؛ بنابراین تا زمانی که این رویه ادامه دارد، این دو کشور رابطه جدی با یکدیگر نخواهند داشت. البته عوامل متعددی در خصوص مشکلات موجود در منطقه وجود دارد، از جمله وجود غده سرطانی اسرائیل در منطقه؛ تا زمانی که آنها در این منطقه حضور دارند، اینکه خاورمیانه بتواند صلح و امنیت را به خود ببیند، بعید به نظر میرسد.
با این حال، ایران تاثیر بسیار مهمی در ثبات خاورمیانه دارد. این واقعیت را همسایگان ما و کشورهای عربی منطقه باید بپذیرند که ایران یک قدرت در این منطقه است و با این قدرت نمیتوانند با زور و توسل به بیگانگان برخورد کنند. ایران از خود دفاع میکند و در میان مردم منطقه نفوذ بسیار زیادی دارد. آنها باید این واقعیت را بپذیرند تا با یکدیگر دست دوستی دهیم و مشکلات منطقه را حل و زندگی جدیدی را آغاز کنیم.
آمریکا عنوان میکند برای برقراری رابطه عادی با ایران، ابتدا آنها باید نفوذ خود را در منطقه کاهش دهند و در برنامه موشکی خود تجدیدنظر کنند.
یعنی ما را خلع سلاح کنند و بعد با ما دوست شوند؟ این چه دوستی است؟! ما شاهد بودیم چه بلایی بر سر قذافی آوردند. ما قدرتمندیم و آنها از قدرت ما میترسند. میگویند آنها را به ما بدهید، بعد ما با شما دوست میشویم، این عاقلانه نیست و حتی هیچ کودکی هم آن را نمیپذیرد.
ما شاهد تشکیل نظام جدید بینالملل هستیم. در این نظام جدید موقعیت ایران چگونه است و آیا قدرتمندتر خواهد شد؟
ما به دنبال فرصتها هستیم. ایران هیچگاه سیاست وابستگی را دنبال نکرده و استقلال، پرارزشترین دستاوردش بوده است و عضو اردوگاه خاصی نخواهد شد. اما از فرصتهایی که پیش میآید تا آنجا که در راستای اهداف عالیه و آرمانهایش است استفاده خواهد کرد. ما اکنون با چین و روسیه و دیگر کشورها رابطه خوبی داریم و گسترش آن روابط در راستای منافع ما است.
تحولات دنیای آینده، بعد از جنگ اوکراین و روسیه، فضاهایی را ایجاد خواهد کرد که برای ما فرصتهایی به همراه دارد و ما از آنها استفاده خواهیم کرد. مثلا درخصوص ترانزیت کالا؛ ایران موقعیت بسیار ارزشمندی دارد و اکنون روسها دارند به ترانزیت ایران متکی میشوند. ما از آن استقبال میکنیم و برای ما و طرفهای ما منفعت دارد. درخصوص انتقال انرژی از کشورهای مختلف از خاک ایران نیز چنین فرصتی وجود دارد؛ بنابراین در اثر تحولات جدید منافعی ظهور میکند که طبیعتاً ما از آنها استقبال میکنیم.
درخصوص مذاکرات برجام، تا جایی که ما میدانیم سپاه را در لیست گروههای تروریستی قرار دادهاند، گفته میشود پیشنهاد شده از فعالیتهای اقتصادی آن چشم پوشی میکنیم و یا تحریمهایش را بر میداریم، اما سپاه در لیست باقی میماند. آیا این پیشنهاد نظر امنیتی و اقتصادی ایران را تامین میکند؟
اگر بخواهیم مسائل اقتصادی ایران حل شود، شرکتهای سپاه نباید در لیست تحریم قرار داشته باشند تا بتوانند آزادانه فعالیت کنند، ما هم سنتکام را در لیست تروریستها قرار دادهایم. این یک معادله متقابل است. آنها سپاه را از لیست خارج کنند، ما هم این اقدام را نسبت به سنتکام انجام میدهیم. ما برای هر گونه پاسخ آماده هستیم.