شاید داعیهداران و تکلیفمدارانی که دو مفهوم دقیقِ باریکتر از مویِ «امر به معروف و نهی از منکر» را فقط به سلیقهی خود معنی میکنند بگویند: «دیگر تا کجا مجال دهیم و تا کی صبوری ورزیم؟!». نکته دقیقا همینجاست؛ که باید از ایشان پرسید: اولاً بیلان کار فرهنگی ما و شما در امر مزبور تا کنون چه بوده؟
اطلاعات نوشت: بخشنامهها و دستورالعملهای غلاظ و شدادی که حدود دو هفته پیش توسط دادستان و برخی مقامات قضایی مشهد در محدویت خدماترسانی به گروهی از شهروندان صادر شد، خوشبختانه با اشارات تلویحی رئیس محترم دستگاه قضا و تصریحات اخیر ریاست محترم جمهور فعلا مسکوت ماند و اجرایی نشد. مهم آن است که برای مواجهه و برخورد با آنچه هنجارشکنی قانونی نامیده میشود، از روشهای فراقانونی بهرهگیری نشود.
حقوق شهروندی در هر حاکمیتی، فراتر از نگاههای جزئینگر و بعضاً سلیقهایاست. تصور کنید که پدری در یک خانه به صِرف خطای سهوی و یا حتی عمدی فرزندش، به جای برخورد ارشادی و گفتوگو و ایجاد شرایط و مجال برای بازسازی، وی را از سفرهی خانواده محروم گردانَد و حقوق اولیهی زندگی او را در گرو جبران خطایش قرار دهد. این نکته زمانی که به حقوق شهروندان برمیگردد صورت جدیتری مییابد و پژواک این محرومیت به بخشهای دیگری از جامعه نیز سرایت میکند.
مگر ما مردمان یک سرزمین جز همدلی و احترام متقابل و مهربانی و همپشتی سرمایهی دیگری برای بقای فرهنگی و صیانت از تمدن دیرینمان را داریم؟به بازیگرفتن کلمات و اقدامات خودسرانه به صِرف تشویق و هوراکشیدن عدهای و به قیمت تحریک مقابلهی عدهای دیگر، آن هم در یک سفر شهری در مترو و اتوبوس، چه دستاورد ارشادی یا ارمغان تنبیهی در پی خواهد داشت؟ کسی که در میان جمع، احساس تخریب شخصیتی میکند، خواه خوشحجاب باشد یا شلحجاب، در زمان فرونشست نزاع و تخاصم چه موضع روانی و اخلاقی اتخاذ خواهدکرد؟ و در پیامد به اصطلاح ارشاد یا رفتار تقابلی طرف مقابل، چه دستاورد اصلاحی به بار خواهد نشست؟
التهابات اخیر در مقولهای که هردو قشر معتقد و مقیّد و کمتر معتقد و غیر مقیّد به حجاب را در هفتههای اخیر تا سرحدّ تنازعات خیابانی و کوچهبازاری سوق داده، ناشی از فقدان نقشهای هماهنگ و سازوار در بعد فرهنگی از یکسو، و واکنشهای احساسی و خودمختاریهای تکلیفانگارانه اما یکسونگرانه از دگرسوست.
چرا به این بدیهیِ آشکار و روشن چشم فروبستهایم، که عدم اقناع و ضعف رواداری و کاستی در مهربانی و فرونهادن خوشزبانی و غفلت از تغافل و اغماض، خود دردسرساز شده و سرکنگبین سختگیریها به افزایش صفرای مقاومتها انجامیده؟ آیا نرمشهای زمانی و حوصلهورزیهای مکانی جواب بهتری نمیدهد؟
شاید داعیهداران و تکلیفمدارانی که دو مفهوم دقیقِ باریکتر از مویِ «امر به معروف و نهی از منکر» را فقط به سلیقهی خود معنی میکنند بگویند: « دیگر تا کجا مجال دهیم و تا کی صبوری ورزیم !؟». نکته دقیقا همینجاست؛ که باید از ایشان پرسید: اولاً بیلان کار فرهنگی ما و شما در امر مزبور تا کنون چه بوده؟ ثانیاً نتیجه و برآیند این سبک برخوردهای کنشی و واکنشی در ماجرای حجاب، آیا وضعیت امروز را نسبت به دیروزها بهتر کرده یا پیچیدهتر و پرگرهتر؟
آری! کار فرهنگی هم زمان میبَرد، هم حوصله میطلبد، هم هنر و ذوق و تخصص میخواهد، هم دل مهربان و همراه لازم دارد؛ و هم سعهی صدری را طلب میکند، که کسانی که از آن بیبهرهاند، اصولا باید از این وادی داوطلبانه بیرون روند.
کار با «آدم» و اثرگذاری بر «دلها» از حکم و حکّ بر «جماد»، زمین تا آسمان متفاوت است.