مقایسه قیمتها نشان میدهد قیمت بلیت هواپیما در طول ۳ سال گذشته با افزایش ۴۰۰ درصدی بیشتر از نرخ تورم و ارز افزایش یافته، اما با کاهش کیفیت و ایمنی پروازها، شاهد کاهش ۳۹ درصدی تعداد مسافران بودهایم و این یعنی شکست صنعت هوایی به قیمت پولدار شدن چند ایرلاین ویژه!
در آستانهی یک سالگی دولت رئیس جمهور سیدابراهیم رئیسی و در حالی که رستم قاسمی وزیر راه و شهرسازی با چالش سلامتی و وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال رییس جمهور روبروست به نظر میرسد صنعت هوایی کشور به حال خود رها شده است.
به گزارش اعتماد آنلاین، وضعیت کنونی این صنعت، علاوه بر ایجاد نارضایتی گستردهی مردم و تاخیرهای نجومی به دلیل نقص فنی و افزایش روزانه حوادث هوایی، حاشیهی جدید برای دولت انقلابی آقای رییسی ایجاد کرده است. بر اساس آمارهای رسمی، این رهاشدگی و سیاست گرانی بلیت هواپیمایی و البته سکوت، نظارت نمایشی و چراغ سبز نماینده دولت یعنی سازمان هواپیمایی کشوری بر ایرلاین ها، منجر به سقوط شدید صنعت هوایی ایران شده است.
نشانهی رها شدگی صنعت هوایی را میتوان در عملکرد سازمان هواپیمایی کشوری و فعالیتهای ایرلاینها به راحتی مشاهده کرد. در آخرین نمونهی آن در موضوع تصمیم انجمن شرکتهای هواپیمایی مبنی بر فروش بلیت پروازهای داخلی به مسافران خارجی با نرخ دلار، وزیر راه رو به دوربین تلویزیون گفت: «فروش بلیت هواپیما به دلار نداریم و از امروز لغو شد، دستور آن را هم ابلاغ کردیم، هیچ ایرلاینی حق ندارد بیشتر از نرخی که در سایت سازمان هواپیمایی کشوری آمده، بفروشد.»، اما بررسیها نشان میدهد ایرلاینها از جمله وارش و ایران ایرتور به دستور وزیر بیتوجه هستند و آشکار بلیتهای داخلی خود را با ۲ نرخ برای ایرانیان و غیر ایرانیان به فروش میرسانند.
عدم نظارت و بیتوجهی سازمان هواپیمایی کشور به دستور وزیر راه تا آنجا پیش رفته که کاپیتان محمد محمدی بخش رییس این سازمان در مصاحبه با ایسنا میگوید: تا کنون تخلفی از سوی شرکتهای هواپیمایی در این زمینه نداشتهایم! اما چند آژانس مسافرتی که در این زمینه شیطنتهایی کرده بودند را شناسایی و آنها را به مراجع قضایی معرفی کردیم!
این ادعاها در حالی مطرح شده که گزارشها و مستندات فراوانی در زمینه فروش ۲ نرخی ایرلاینها وجود دارد، اما از آنجایی که سازمان هواپیمایی کشور، همواره حامی ایرلاین هاست به جای بازرسی و نظارت بر عملکرد آنها و اجرای دستور وزیر راه، گوشهای نشسته، چشمانش را بسته و همهی تخلفات را به خارج از شرکتهای هواپیمایی هدایت میکند و نگران است مبادا کسی به منافع ایرلاینها آسیب برساند. عملکرد این سازمان به جایی رسیده که خبرگزاری صدا و سیما با انتقاد شدید، گزارش مفصلی از انفعال این سازمان در نظارت بر شرکتهای هواپیمایی تولید و پخش کرده است.
این حمایت بیچون و چرا وعدم نظارت بر شرکتهای هواپیمایی البته رویکرد همیشگی سازمان هواپیمایی کشوری بوده است، اما در دولت آقای رئیسی تشدید شده. در موضوع گرانی بلیت پاییز گذشته نیز، رئیس این سازمان با شرکت در جلسه انجمن شرکتهای هواپیمایی بر مصوبه الزام فروش بلیت بر کف! و نه سقف تاکید کرد. کاپیتان محمدی بخش که مدافع ایرلاینها است با آژانسهایی که ارزانتر از نرخ ایرلاینها بلیت میفروختند، برخورد کرد.
در نهایت، اما با اعتراض گسترده و شدید مجلس روبرو شد و سرانجام با دستور وزیر راه، با اکراه مجبور به لغو این مصوبه عجیب انجمن شرکتهای هوایی شد؛ البته بازهم انگشت گران فروشی را به جای تامین کننده خدمات یعنی ایرلاین ها، به فروشنده خدمات یعنی آژانسها نشانه رفت.
به نظر میرسد پشت پردهی ۲ نرخی کردن بلیت هواپیما، سناریوی چند برابر کردن قیمت در جریان آن است. سید عبدالرضا موسوی مدیرعامل هواپیمایی زاگرس و رییس انجمن شرکتهای هواپیمایی در نشست خبری بدون اشاره به اجرای لغو فروش بلیت ۲ نرخی و با انتقاد شدید از این دستور وزیر راه مدعی شد: ۶۰ درصد از هزینه شرکتهای هواپیمایی ارزی است که میتوان به خرید قطعات، آموزش نیروها، نشریات (!) و ... اشاره کرد.
رییس انجمن شرکتهای هواپیمایی مدعی شد: بیمه مسافران، بیمههای بینالمللی است که با نرخ ارز آن را پرداخت میکنیم و با وجود این حجم از هزینههای ارزی نرخ بلیت هواپیما به صورت ریالی دریافت میشود.
مدیرعامل هواپیمایی زاگرس برای جا انداختن ادعایش حقوق کادر پرواز را هم به دلار اعلام و استدلال کرد: قیمت بلیط هواپیما کمتر از یک پرس چلوکباب با مخلفات است!
این ادعاها در حالی است که اولا بر اساس گزارشهای فنی با احتساب هزینه تحریم ۲۵ تا ۳۵ درصد هزینههای شرکتهای هواپیمایی ارزی است، ثانیا ادعای بیمه دلاری هم اصلا درست نیست، هیچ پرواز ایرانی توسط بیمه گران خارجی بیمه نمیشود و کل حق بیمه به صورت ریالی به بیمهگر ایرانی پرداخت میشود و رابطهی بیمهای اتکایی ایران بعد از تحریمها با جهان قطع شده است.
ثالثا اگر شرکتهای هواپیمایی خصوصی به تعبیر رییس انجمنش، زیان ده هستند چرا اعلام ورشکستگی نمیکنند و تعطیل نمیشوند؟ چرا ایرلاینها هزینه زیان مدیریتیشان را با گران فروشی از جیب مردم بر میدارند؟ چرا صورتهای مالی خود را که خواسته وزیر پیشین راه هم بود به صورت شفاف منتشر و بروررسانی نمیکنند؟ اگر این صنعت زیان ده است چطور فهرستی بلند از درخواستهای تاسیس منتظر گرفتن مجوز فعالیت از سازمان هواپیمایی هستند؟
نگاهی به آمارهای رسمی، رهاشدگی و نزول قابل توجه صنعت هوایی را به خوبی نشان میدهد. بر اساس آمارهای رسمی شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران، تعداد مسافران پروازهای داخلی در سال ۱۳۹۶ یعنی ۲ سال بعد از اجرای برجام که با ثبت رکورد تاریخی به ۴۴.۲۸۴، ۶۱۳ نفر رسیده بود در سال ۱۴۰۰ به ۲۶.۹۳۴، ۶۱۸ نفر رسید: یعنی ۳۹ درصد کاهش! میزان نشست و برخواست پروازهای داخلی و خارجی نیز در سال ۱۳۹۶ شاهد ۴۵۵.۶۱۸ پرواز بودیم که این میزان در سال ۱۴۰۰ به ۳۰۵.۶۹۴ پرواز رسید: یعنی ۳۳ درصد کاهش.
همچنین براساس گزارش این شرکت در اردیبهشت ۱۴۰۱، شرکتهای هواپیمایی داخلی ۱۹گانه، مجموعا ۴۲۹۹ پرواز را انجام دادهاند که متوسط زمان تاخیر در این پروازها به ۹۰ دقیقه میرسد و در این میان کمترین تاخیر در میان پروازهای تاخیری به ۶۳ دقیقه و بیشترین آن به ۱۲۰ دقیقه میرسد و ایرانایر صدرنشین تاخیرها بود.
این کاهش شدید مسافرت هوایی مردم در حالی است که متوسط قیمت فروش بلیت در سال ۹۸ برای مشهد حدود ۲۰۰ هزار تومان بود و امروز با افزایش ۵ برابری به بیش از یک میلیون تومان رسیده است. به عبارت سادهتر مقایسه قیمتها نشان میدهد قیمت بلیت هواپیما در طول ۳ سال گذشته با افزایش ۴۰۰ درصدی بیشتر از نرخ تورم و ارز افزایش یافته، اما با کاهش کیفیت و ایمنی پروازها، شاهد کاهش ۳۹ درصدی تعداد مسافران بودهایم و این یعنی شکست صنعت هوایی به قیمت پولدار شدن چند ایرلاین ویژه!
سخن پایانی این که صنعت گردشگری و صنعت هوایی بخشهای یک زنجیرهی کامل خدمت هستند. اگر روند ضعیف و منفعلانه سازمان هواپیمایی کشوری و کرنش مدیران سازمان در برابر شرکتهای هواپیمایی که به افزایش شدید حوادث و نقض فنی گسترده هواپیماها انجامیده، ادامه پیدا کند، صنعت هوایی ایران با ثبت شدیدترین سقوط، به فاجعه در دولت آقای رئیسی و وزارت آقای رستمی قاسمی تبدیل میشود. مخلص کلام: آقای وزیر! هشدارها را جدی بگیرید و تغییرات اساسی را در سازمان هواپیمایی کشوری به سرعت اعمال کنید؛ پیش از آن که خیلی دیر شود!