کودکان در مورد درست و غلط درس میگیرند. آنان میتوانند اخلاق سخت کوشی را در سنین پایین بیاموزند و در خود نهادینه سازند. آنان حتی میتوانند در ریاضیات عالی باشند. با این وجود، اغلب اوقات بزرگسالان ممکن است خود را به دردسر بیاندازند زیرا درک درستی از آن چه در مورد مسائل مالی به میان میآید ندارند.
فرارو- مهمترین درسهایی که میتوانید در مورد پول به فرزندان خود بیاموزید چیست؟ این پرسش دشواری است زیرا آموزههای بسیاری وجود دارد که کودکان از والدین، پدربزرگها و مادربزرگها یا سرپرستان خود یاد میگیرند. با این وجود، یک نکته بسیار درست است: نحوه رفتار ما در دوران پایانی زندگی اغلب میتواند مستقیما با آن چه پیشتر در جوانی یاد گرفتهایم مرتبط باشد.
به گزارش فرارو به نقل از پایگاه خبری kiplinger، کودکان در مورد درست و غلط درس میگیرند. آنان میتوانند اخلاق سخت کوشی را در سنین پایین بیاموزند و در خود نهادینه سازند. آنان حتی میتوانند در ریاضیات عالی باشند. با این وجود، اغلب اوقات بزرگسالان ممکن است خود را به دردسر بیاندازند زیرا درک درستی از آن چه در مورد مسائل مالی به میان میآید ندارند.
در ادامه به مواردی اشاره میکنیم که برای آموزش به کودکان و نوجوانانی که دوستشان دارید مهم هستند:
احتمالا همه ما زمانی که بزرگ شدیم این جمله را شنیدهایم که «پول روی درختان رشد نمیکند». با این وجود، این جمله برای بچهای که به بیرون نگاه میکند و میبیند که پول روی درختان نمیروید چه معنایی دارد؟ بچهها باید موارد خیلی بیشتری را یاد بگیرند مانند: پول از کجا میآید؟ ، چه چیزی را نشان میدهد؟ ، چگونه آن را دریافت میکنید؟ و چه چیزی میتوانید با آن بخرید؟
با یک دختر، پسر یا نوه صحبت کنید. «فکر میکنید این بازی چقدر قیمت دارد؟» را در فروشگاه با او بازی کنید تا متوجه شود چرا یک کالا ممکن است گرانتر از سایر کالاها باشد. به آنان کمک کنید تا اصول عرضه و تقاضا را درک کنند. برای مثال، به آنان این گونه توضیح دهید که هر چه مردم بیشتر چیزی را بخواهند (یعنی تقاضای بالا) فروشگاههای بیشتری میتوانند برای آن هزینه کنند یا اگر کالایی به سختی پیدا میشود (یعنی کمبود عرضه) فروشگاه میتواند هزینه بیشتری برای آن بپردازد. مثالهای معکوس را نیز مطرح کنید.
حتی یک درس در مورد نان یک روزه میتواند به کودکان کمک کند تا ارزش نان (و پول) را درک کنند. از آنان بپرسید «"آیا نانی را میخواهی که به تازگی از فر بیرون آمده باشد یا نانی که یک هفته در فروشگاه مانده است؟» سپس بپرسید «چقدر بیشتر برای نان جدیدتر پرداخت میکنی؟»
برای بچههایی که کمی بزرگتر هستند آنان را به فروشگاه ببرید و کمک کنید تا مفهوم تورم را درک کنند و اینکه یک دلار امروز به اندازه یک دلار زمانی که آنان بزرگ شوند ارزش ندارد که منجر به ایجاد تفکر در او درباره لزوم سرمایهگذاری میشود.
یکی از غمانگیزترین مسائلی که دیده میشود آن است که حتی افراد ثروتمند نیز نمیتوانند در حد توانشان زندگی کنند. خرج کردن بیش از حد اغلب منجر به استرس و اضطراب میشود. این موضوع میتواند رتبههای اعتباری را خراب کند و منجر به نرخ های بهره بالا بر بدهی و حتی سبب به ورشکستگی شود. بدتر از آن، هزینه کردن بیش از حد میتواند منجر به طلاق و پایان زندگی زناشویی شود. علل اصلی طلاق در ایالات متحده معمولاً ناسازگاری، خیانت و مسائل مالی هستند.
با نرخ طلاق بسیار بالا بسیاری از زوجهای متاهل باید یک مشاور ازدواج داشته باشند تا پیش از آن که مشکلات به قدری بزرگ شوند که امکان غلبه بر آن وجود نداشته باشد این مسائل را حل کنند. آنان هم چنین باید یک برنامه ریز مالی داشته باشند که به صحبت کردن در مورد مسائل مالی که زوجها با آن مواجه هستند و به طور معمول با آن دست و پنجه نرم میکنند کمک کند.
بنابراین، پیش از آن که بچهها در سالیان بعدی زندگیشان دچار مشکل شوند زمانی را برای صحبت با آنان در مورد هزینه کردن در مدرسه اختصاص دهید برای مثال، آنان را به یک قنادی ببرید و یک دلار به آنان بدهید و بگویید: «تو تنها میتوانی به ارزش یک دلار آب نبات بخری». زمانی که بزرگتر شدند آنان را به فروشگاه ببرید و ۱۰۰ دلار به آنان بدهید تا مواد غذایی بخرند و باز هم بگویید نمیتوانند پول بیشتری خرج کنند. بعدا در سنین نوجوانی به آنان کمک کنید تا درک کنند بودجه چیست و چگونه باید با آن زندگی کرد.
به بچهها اجازه دهید تا بدانند وقتی بیش از حد برای کارتهای اعتباری خرج میکنند چه اتفاقی رخ میدهد. به آنان نشان دهید که بدهیها چگونه ایجاد میشود و بهره روی آن چیست. توضیح دهید که امتیاز اعتباری چیست و چگونه این امتیازات میتوانند در آینده در زندگی زمانی که میخواهند ماشین یا خانه بخرند تاثیر بگذارند.
از یک بچه بپرسید: «آیا خوردن کیک شکلاتی تو را خوشحال میکند»؟ احتمالا پاسخ «بله» است. (اگر پاسخ او منفی بود دسر دیگری را انتخاب کنید) سپس او را وادار کنید تا بفهمد که شادی ناشی از خوردن یک کیک یا دسر برای همیشه ماندگار نیست. این مفهوم «خوشبختی زودگذر» است که شما میخواهید آن را درک کنند.
سپس از آنان بپرسید: «برای شاد ماندن آیا لازم است هر بار که شادی اولیه از بین میرود کیک بخورید»؟ امیدواریم آنها به اندازه کافی بزرگ باشند که بفهمند خوردن کیک ۲۴ساعته در هفت روز هفته چیز بدی است زیرا در غیر این صورت ممکن است باعث شود در آینده فردی با رژیم غذاییای بسیار ناسالم باشد. اگر آنان درک کنند که چاق بودن میتواند مشکلات زیادی برای سلامتی ایجاد کند و سلامتی برای شادی مهم است ممکن است این که شادی واقعی چیست (یا حداقل شادی کوتاه مدت در مقابل شادی بلندمدت) را درک کنند.
حالا آن درس را بگیرید و در خرید به کار ببرید. توضیح دهید که شادی کوتاه مدتی وجود دارد که افراد هنگام خرید چیزهایی که میخواهند دریافت میکنند. بیشتر اوقات این شادی محو میشود. به آنان کمک کنید تا بفهمند درست مانند خوردن بیش از حد کیک که میتواند منجر به چیزهای بد شود خرید بیش از اندازه محصولات (و خدمات) نیز میتواند منجر به ناراحتی شود.
پیش از کلاس ششم به کودک کمک کنید تا مفهوم برند یا نام تجاری را درک کند. در این صورت درک میکند که کیفیت ممکن است در محصولات برخی شرکتها بهتر باشد. با این وجود، گاهی اوقات اقلام یکسان هستند اما نام برند هزینه بیشتری دارد. برای مثال، از یک تی شرت برایشان بگویید: یک تی شرت بدون لوگو ممکن است ۱۰ دلار قیمت داشته باشد، اما همان تی شرت با یک لوگو روی آن ممکن است ۲۵ دلار قسمت داشته باشد.
به بچهها کمک کنید بفهمند که پول بیشتری میپردازند و اگر ارزشاش را دارد اجازه دهید بدون گیج شدن تصمیم خود را بگیرند. هم چنین، این موضوع به آنان کمک میکند که بدانند خرید ارزانترین کالا همیشه بهترین تصمیم نیست به خصوص اگر محصول یا خدمات ضعیفی باشد.
زمان که بچهها به سن نوجوانی میرسند به آنان کمک کنید بفهمند که میزان شادی از دانستن وجود پول کافی برای خرید چیزهای مورد نیاز ناشی میشود. این همیشه بدان معنا نیست که شما به اندازه کافی برای خرید چیزهایی که میخواهید پول دارید. تفاوت زیادی در واژگان «نیاز» و «خواستن» وجود دارد. اگر نوجوانان بتوانند درس «آن چه را که نیاز دارید بخرید اما همیشه آن چه را که میخواهید نخرید» را دریافت کنند احتمالا پسانداز بیشتری خواهند داشت.
به آنان کمک کنید شادی را درک کنند این که شادی پس از داشتن مقداری پسانداز حاصل میشود زیرا به «آرامش ذهن» میانجامد. به آنان بگویید که اکنون تصمیماتی میگیرند که در سالیان بعد روی زندگیشان تاثیر میگذارد. اگر برای بازنشستگی پسانداز نکنند احتمالا خود را فریب میدهند تا بعدا در زندگی سزاوار شادی باشند.
خرج کردن پول همیشه نباید محور باشد. برای مثال، کمک مالی برای حمایت از یک موسسه خیریه میتواند باعث خوشحالی شود حتی اگر این پول به افراد دیگر کمک کند. درک این مفهوم در سنین پایین دشوار است. وقتی بخشندگی و کمک به دیگران را مطرح میکنید ممکن است بچهها به شما این پاسخ را بدهند: «این پول من است و نمیخواهم آن را به فرد دیگری واگذار کنم». این یک واکنش کاملا طبیعی است.
برای این کار به یک خیریه که به نیازمندان غذا میدهد کمک مالی کنید. همزمان داوطلب شوید تا کودک متوجه شود پول برای کمک به غذا دادن به کسانی که در تلاش برای داشتن غذای کافی برای خوردن هستند صرف میشود.