مهم است که برجام را با دقت از نزدیک ببینیم. برجام نمیتواند نوید یک تحول ایرانی یا منطقهای را بدهد، اما همان طور که در گذشته دیده شد میتواند مسئولیتپذیری معاملاتی را در مورد برنامه هستهای ایران اعمال کند و این یک نتیجه مثبت است.
فرارو-صنم وکیل معاون برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا چتم هاوس مستقر در لندن است. او در اندیشکده چتم هاوس بر روی مسائل ایران و تحولات کشورهای عربی خلیج فارس کار میکند. پژوهشهای وکیل بر روی امنیت منطقه، ژئوپولیتیک خلیج فارس و روندهای آتی در سیاست داخلی و خارجی ایران متمرکز است. هم چنین، او مدرس در بخش مطالعات خاورمیانه در دانشکده مطالعات بین المللی پیشرفته جانز هاپکینز در بولونیا در ایتالیا است. او بهعنوان همکار پژوهشی در شورای روابط خارجی نیز به ارائه تحلیلهای تحقیقاتی به بخش خاورمیانه و شمال آفریقا بانک جهانی پرداخته است.
به گزارش فرارو به نقل از نیوزویک، پس از ۱۷ ماه مذاکرات مجدد برای احیای توافق هستهای ایران موسوم به برجام و تلاش مجدد بین المللی به رهبری اتحادیه اروپا برای از بین بردن شکافهای باقی مانده بین واشنگتن و تهران به نظر میرسد به خط پایان رسیدهایم. در صورت حصول توافق، این یک پیروزی مهم برای پرزیدنت بایدن خواهد بود که پس از خروج دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در سال ۲۰۱۸ میلادی از برجام برای بازگشت به توافق هستهای کارزار انتخاباتی خود را آغاز کرد.
یک توافق مزایای مهمعدم اشاعه هستهای را تضمین میکند از جمله احیای تعهد دائمی ایران که در صفحه اول توافق برای «تضمین ماهیت منحصرا صلح آمیز برنامه هستهای ایران» ذکر شده است. هم چنین، ذخایر غنیسازی ایران را کاهش میدهد، سانتریفیوژهای پیشرفته را حذف میکند، مسیرهای جایگزین برای دستیابی به سلاح هستهای را مسدود میکند و یک رژیم نظارت و بازرسی سخت گیرانه را دوباره اعمال میکند. مهمتر از همه، در زمان تنشهای جهانی و جنگ در اوکراین بازگشت به توافق بحران رو به رشدی را تثبیت میکند که پیامدهای ژئوپولتیک، منطقهای و امنیت انرژی گستردهتری در خاورمیانه و فراتر از آن دارد.
برجام که در ابتدا توسط پرزیدنت باراک اوباما وعده داده شده بود که تحول آفرین باشد باید به عنوان یک توافق کاملا مبادلهای تلقی شود. اساس این توافق باعث میشود ایران برنامه هستهای خود را که به سرعت در حال پیشرفت است به شرایط توافق شده در سال ۲۰۱۵ میلادی در ازای لغو تحریمهای ایالات متحده که محدودیتهای قابل توجهی بر اقتصاد ایران تحمیل کرده و مانع از صادرات نفت تهران و دسترسی به سیستم بانکی بین المللی شده است بازگرداند. نکته مهم این است که پیش از خروج ترامپ پایبندی تهران بارها توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید شده بود.
با این وجود، مذاکرات جاری به دلیل بیاعتمادی عمیق همه طرفین و به ویژه بین ایران و ایالات متحده که از زمان انقلاب ۱۹۷۹ ایران هم چنان روابط خصمانه بینشان در جریان بوده پیچیدهتر شده است. با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب، ایران ایالات متحده را در تلاش برای بیثباتسازی دائمی حکومت تاسیس شده خود به دنبال یک انقلاب میبیند.
این پویایی با خروج ترامپ از برجام و چرخههای تشدید تنش در خلیج فارس و مناطق اطراف آن صرفا بدتر شده است. چند مورد از موارد کلیدی تنش که از سال ۲۰۱۹ میلادی مشاهده شده است عبارتند از حمله به نفت کشها، حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی، ترور ژنرال سلیمانی و به دنبال آن حملات موشکی ایران به پایگاه آمریکایی در عراق، ترور دانشمند ارشد هستهای ایران با حمایت اسرائیل، پیشرفتهای چشمگیر در برنامه هستهای ایران و حملات موشکی به ابوظبی.
در عمل خروج ترامپ به توافق بزرگتر و بهتر وعده داده شده با ایران منتج نشد بلکه شاهد بیثباتی منطقهای قابل توجه همراه با پیشرفتهای عمده در برنامه ایران بودیم که بر اساس برخی برآوردها زمان شکست هستهای ایران را به چند هفته کاهش داده است. سیاست داخلی در تهران و واشنگتن نیز مانع از مذاکرات شده است. اصولگرایان که از زمان انتخابات ریاست جمهوری «ابراهیم رئیسی» در ژوئن ۲۰۲۱ میلادی انحصار نهادهای منتخب و غیر منتخب دولت را به دست گرفتهاند اعتماد چندانی به دولت بایدن ندارند.
تهران برای تقویت توافق و جلب اعتماد اصولگرایان بدبین به برجام تلاش کرده کاهش قابل توجهی از تحریمها را برای تقویت اقتصاد عقب مانده خود به دست آورد. اما مهمتر از آن، ایران خواستار آن شده است که این توافق تا حد امکان پایدار باشد تا از خروج مکرر ایالات متحده جلوگیری شود. پرداختن به این خواسته اخیر دشوارتر بوده است و هم چنان یکی از نقاط مورد بحث و اختلاف بوده، زیرا دولت بایدن نمیتواند تعهدات طولانی مدتی را فراتر از دوره ریاست جمهوری خود به ایران ارائه دهد.
با این وجود، تنها نگرانی صرفا خروج ایالات متحده از توافق در صورت راهیابی رئیس جمهوری جمهوری خواه به کاخ سفید در سال ۲۰۲۴ میلادی نیست. نگرانیهایی در میان کشورهای منطقه در خاورمیانه وجود دارد که این توافق به جای محدود کردن نقش ایران در مطنقه باعث تقویت نفوذ و حضور ایران شود.
دولت بایدن در تلاش برای حل و فصل اختلافات نهایی و تضمین برجام پیش از آن که توافق به دلیل بندهای غروب آن قابل نجات نباشد تنها بر مسائل هستهای متمرکز شده به این امید که تثبیت توافق در طول زمان منجر به بحثهای گستردهتر در مورد ثبات منطقهای، برنامه موشکی و پهپادی ایران و حمایت از بازیگران غیردولتی در سوریه، عراق و لبنان شود.
البته چالش این است که مخالفت با توافق در کنگره ایالات متحده به شدت جناحی و حزبی شده است.
با وجود این چالش ها، وضعیت موجود به همان اندازه ناپایدار است. اگر توافقی صورت نگیرد تسریع برنامه هستهای ایران در کنار خشونتهای مداوم منطقهای اگر افزایش نیابد قطعا ادامه خواهد داشت. این موارد تنشهایی هستند که روسیه و چین از آن به طور فرصت طلبانهای بهره برداری میکنند.
خطرناکتر از همه سایر کشورهای خاورمیانه مانند عربستان سعودی، ترکیه یا مصر نیز میتوانند با آغاز برنامههای هستهای خود از مدل هستهای ایران الگوبرداری کنند. بنابراین، مهم است که برجام را با دقت از نزدیک ببینیم. برجام میتواند نوید یک تحول ایرانی یا منطقهای را بدهد، اما همان طور که در گذشته دیده شد میتواند مسئولیت پذیری معاملاتی را در مورد برنامه هستهای ایران اعمال کند و این یک نتیجه مثبت است.