bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۷۵۷۰۱

ماجرای زندگی یک قاتل با هویت جعلی

ماجرای زندگی یک قاتل با هویت جعلی

تجسس‌های مأموران پلیس تا ۲سال ادامه داشت تا اینکه در سال۸۶ آن‌ها به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می‌داد متهم با هویتی جعلی و به‌طور مخفیانه زندگی می‌کند. او در یک نانوایی به‌عنوان کارگر کار می‌کرد که پس از ۲سال فرار دستگیر شد و به قتل برادر همسرش اعتراف کرد؛ اما گفت قصد کشتن او را نداشته است.

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۷ - ۲۸ شهريور ۱۴۰۱

مرد جوان وقتی با برادر همسرش درگیر شد، تصور نمی‌کرد یک حرکت ناخودآگاه از سر عصبانیت ۱۷ سال از عمرش را به باد بدهد و او را در شکنجه‌ای دائمی قرار دهد.

به گزارش همشهری، این حادثه سال۸۴ در یکی از محله‌های بندرعباس اتفاق افتاد. آن زمان مردی به نام صادق با همسرش دچار اختلاف و کشمکش بود. روز حادثه آن‌ها باز هم با یکدیگر بگومگو کردند و همسر صادق با برادرش تماس گرفت و پس از آن برادر همسر صادق به هواداری از خواهرش به خانه آن‌ها رفت، اما موتورسیکلت او در فاصله کمی از خانه خواهرش خراب شد.

او سیم‌کلاچ موتور را باز کرده و در حال تعمیر آن بود که ناگهان صادق هم سوار بر موتورسیکلتش از خانه بیرون آمد. همین که او قصد داشت از کنار برادر همسرش عبور کند، او با سیم کلاچ که دستش بود ضربه‌ای به کمر صادق زد و همین ضربه باعث شد با یکدیگر درگیر شوند.

شاهدان آن‌ها را جدا کردند، اما درست لحظه‌ای که صادق سوار موتورسیکلتش شد که برود، بار دیگر برادر همسرش با سیم‌کلاچ ضربه‌ای به کمر او زد. صادق که عصبانی‌تر از قبل شده بود سنگی از روی زمین برداشت و به‌سوی برادر همسرش پرتاب کرد. سنگ به سر او برخورد کرد و همین باعث مرگ برادرزن وی شد.

زندگی با هویت جعلی

پس از این حادثه هیچ‌کس از صادق خبر نداشت و تجسس‌های مأموران پلیس تا ۲سال ادامه داشت تا اینکه در سال۸۶ آن‌ها به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می‌داد صادق با هویتی جعلی و به‌طور مخفیانه زندگی می‌کند. او در یک نانوایی به‌عنوان کارگر کار می‌کرد که پس از ۲سال فرار دستگیر شد و به قتل برادر همسرش اعتراف کرد؛ اما گفت قصد کشتن او را نداشته است.

او گفت: آن روز، چون عصبانی بودم سنگی از زمین برداشتم و به طرف سمت برادرزنم پرتاب کردم، اما از شانس بدم سنگ درست به سرش خورد و من هم از ترس فرار کردم و بعد فهمیدم که او فوت شده است. برای همین فرار کردم و در این مدت مدام می‌ترسیدم که مأموران پلیس پیدایم کنند و مدام کابوس چوبه دار می‌دیدم تا اینکه سرانجام دستگیر شدم.

به‌دنبال اعترافات متهم، او در دادگاه کیفری یک استان هرمزگان محاکمه و به قصاص محکوم شد. رأی دادگاه مدتی بعد از دیوان عالی کشور نیز مهر تأیید خورد و همه‌چیز برای اجرای حکم قصاص آماده بود، اما مادر مقتول فوت شد و روند اجرایی‌شدن حکم طولانی شد.

با طولانی‌شدن روند رسیدگی به این پرونده خانواده متهم از یک‌سو و مسئولان شورای حل اختلاف زندان از سوی دیگر برای جلب رضایت اولیای دم دست به‌کار شدند تا شاید متهم پس از سال‌ها از چوبه دار نجات پیدا کند. مادر مقتول پیش از قتل پسرش در قید حیات بود. به همین دلیل حق قصاص به ورثه او که تعدادشان زیاد بود نیز می‌رسید.

آن‌ها در استان‌های تهران، خوزستان، اصفهان و هرمزگان ساکن بودند و همین موضوع رایزنی با آن‌ها را دشوار می‌کرد. با وجود این مسئولان شورای حل اختلاف زندان بندرعباس یک‌به‌یک سراغ اولیای دم در استان‌های مختلف رفتند و با آن‌ها برای جلب رضایت‌شان گفتگو کردند.

تلاش برای بخشش این زندانی که از ۲سال قبل شروع شده بود سرانجام چند روز قبل به نتیجه رسید تا بلاتکلیفی ۱۷ساله این زندانی پایان یابد.

بخشش با کمک مرد خیر

کاظم شاهرخ‌نیا، از اعضای شورای حل اختلاف زندان بندرعباس که ۲سال روی این پرونده کار کرده است، در این‌باره به همشهری می‌گوید: این مرد ناخواسته مرتکب قتل شده بود و از طرفی در سال‌هایی که زندانی بود اصلاح شده بود. به همین دلیل در شورا تصمیم گرفته شد برای جلب رضایت اولیای‌دم پرونده تلاش شود.

او ادامه می‌دهد: با سفر به استان‌های مختلف تلاش کردیم و رضایت یک‌به‌یک اولیای دم را جلب کردیم، اما درنهایت آن‌ها اعلام کردند که برای آینده فرزند مقتول ۲۰۰میلیون تومان به‌عنوان دیه دریافت می‌کنند تا به‌طور کامل رضایت دهند. مرد زندانی سال‌ها در زندان بود و وضعیت مالی خوبی نداشت. در این شرایط یکی از افراد خیر شهر به نام فرهاد فخرایی که پیش از این نیز در چند پرونده باعث آزادی زندانیان شده بود پیشقدم شد و این مبلغ را پرداخت کرد تا این پرونده پس از ۱۷سال مختومه شود. به‌گفته شاهرخ‌نیا قرار است مرد زندانی با انجام تشریفات قانونی به‌زودی از زندان آزاد شود.

برچسب ها: قتل
bato-adv
bato-adv
bato-adv