وقتی خبر مرگ مرد ۳۰ ساله به بازپرس محمد وهابی اعلام شد تحقیقات پلیسی آغاز و در نخستین گام کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربینهای مداربسته مقابل بیمارستان پرداخته و شماره پلاک خودروی پراید را بدست آوردند. اما در استعلامات صورت گرفته مشخص شد خودرو متعلق به خود مقتول است.
دزد سابقهدار وقتی فهمید در زمانی که زندان بوده همدستش اموال او و برادرش را سرقت کرده است تصمیم به انتقام گرفت، اما به اتهام قتل روانه زندان شد.
به گزارش ایران، شامگاه ۲۳ فروردین امسال خودروی پرایدی در مقابل اورژانس یکی از بیمارستانهای پایتخت توقف کرد و مرد جوانی در حالی که چاقویی بهدست داشت، مردی را که دچار سوختگی شده بود از خودرو بیرون کشید و در مقابل اورژانس او را رها کرد و بلافاصله سوار برخودرو متواری شد.
پرسنل اورژانس بلافاصله مرد سوخته را به بیمارستان منتقل کردند و تحت درمان قرار دادند، اما چند روز بعد مرد جوان به نام یاشار تسلیم مرگ شد.
وقتی خبر مرگ مرد ۳۰ ساله به بازپرس محمد وهابی اعلام شد تحقیقات پلیسی آغاز و در نخستین گام کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربینهای مداربسته مقابل بیمارستان پرداخته و شماره پلاک خودروی پراید را بدست آوردند. اما در استعلامات صورت گرفته مشخص شد خودرو متعلق به خود مقتول است.
در تحقیقات از خانواده مقتول، آنها مدعی شدند یاشار مدتی است با یکی از دوستانش به نام شهاب اختلاف دارد. زمانی که تصویر بهدست آمده از مرد جوانی که یاشار را در مقابل بیمارستان رها کرده بود به خانواده او نشان داده شد، آنها شهاب را شناسایی کردند.
تحقیقات برای یافتن شهاب ادامه داشت و باتوجه به اینکه مرد جوان محل مشخصی برای زندگی نداشت، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به سراغ پاتوقهایی که در آن تردد داشت رفتند، اما هیچ رد و اثری از مرد جوان بدست نیامد. تا اینکه با زیر نظر گرفتن خانه برادر شهاب سرانجام پنجشنبه گذشته زمانی که متهم قصد ورود به خانه برادرش را داشت، توسط کارآگاهان پلیس بازداشت شد.
متهم ۳۲ ساله در تحقیقات منکر قتل و مدعی شد که یاشار تعمدی روی خود بنزین ریخته است و در این مرگ نقشی نداشته است. به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران، متهم جوان در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
با یاشار چطور آشنا شدی؟
اواخر سال گذشته بود، من و یاشار هر دو برای مصرف مواد به یک پاتوق میرفتیم و این ملاقاتها باعث دوستی ما شد. در یکی از شبهایی که پای بساط نشسته بودیم، موضوع بیپولی و بعد هم تهیه پول برای مواد مطرح شد و در کنارش هم از سرقت صحبت کردیم. قرار شد باهم نقشه سرقت را اجرا کنیم.
سرقت از کجا؟
ما بیشتر در خط سرقت انباری هستیم، اما گاهی اوقات سرقت منزل هم انجام میدهیم. یک ماهی با یاشار سرقتها را انجام دادیم. آن موقع در خانه برادرم زندگی میکردم و سهمم از این سرقتها را در خانه برادرم نگهداری میکردم و یاشار هم از این موضوع اطلاع داشت. تا اینکه بعد از یک سرقت من بازداشت شدم، اما یاشار موفق به فرار شد. وقتی از زندان آزاد شدم متوجه شدم که نه تنها سهم من از سرقتها بلکه مقداری از وسایل خانه برادرم نیز به سرقت رفته است و سارق این وسایل کسی نبود جز یاشار.
چرا به یاشار شک کردی؟
موقعی که مرا دستگیر کردند، کلید خانه برادرم داخل ماشین یاشار جا ماند. از طرفی یاشار میدانست من اموال سرقتی را داخل خانه او نگهداری میکنم. به غیر از اینها، زمانی که تصاویر دوربین مداربسته خانه برادرم را بازبینی کردم، یاشار را دیدم که از خودرواش پیاده شده و در نبود برادرم وارد خانه او شده و سرقت را انجام داده است. معادل ۱۰۰ میلیون تومان طلا و کلی وسایلی را که از این سرقتها بدست آورده بودم یاشار برداشته بود و همین مسأله باعث شد که کینه او را به دل بگیرم، ولی او را نکشتم.
پس چطور میخواستی انتقام بگیری؟
با خودم گفتم کلی او را کتک میزنم بعد هم تحویل کلانتری میدهم. از آنجایی که یاشار قوی هیکلتر از من بود، زورم به او نمیرسید. به همین دلیل ۱۰ قرص مسکن را داخل چای ریختم و در قراری که باهم در پارک داشتیم به او دادم. اما یاشار معتاد بود و ۱۰ قرص به بدن او اثری نکرد. به همین دلیل او را به محوطه بیابانی و پرتی که در نزدیکی پارک بود بردم و با چوب او را کتک زدم.
چه شد که یاشار دچار سوختگی شد؟
چون حریف او نشدم سوار ماشینش شده و گفتم زمانی ماشین را برمی گردانم که وسایل سرقتی را برگردانی. یاشار که منکر سرقت بود، گفت اگر ماشین را ببری خودم را آتش میزنم. بعد هم از داخل ماشین گالن بنزینی را برداشت و روی خودش ریخت. به خودم گفتم این کارها را میکند که ماشین را برگردانم. اما ناگهان فندک را روشن کرد و آتش گرفت. من که خیلی ترسیده بودم با آبی که داخل ماشین بود او را خاموش کرده و به بیمارستان منتقل کردم.
کی از مرگ یاشار باخبر شدی؟
۱۰ روز بعد دوستانم گفتند که او مرده و از مرگ او واقعاً ناراحت شدم.
سابقه داری؟
۱۰ سالی میشود که سرقت میکنم و در این مدت سه بار هم بازداشت شدهام.