کیهان نوشت: تصویر منعکسشده در محصولات نمایش خانگی از شخصیت زن خانهدار، اغلب موجودی ضعیف، عاجز از تصمیمگیری، ناتوان در رفع نیازهای شخصی و وابسته است.
کیهان نوشت: در یک سال گذشته ۱۷ سریال از شبکههای نمایش خانگی پخش شده است که تعدادی از زنان این سریالها خانهدار هستند و یا در کنار شغل خارج از خانه، به فعالیتهای خانهداری هم میپردازند.
این درحالی است که طبق آخرین نتایج سرشماری در سال ۱۳۹۵، ۶۲.۱ در صد از جمعیت زنان ایران را زنان خانهدار تشکیل میدادند، یعنی اکثریت جمعیت زنان. با این حال، در فیلم و سریالها این جمعیت به نمایش گذاشته نمیشوند و میتوان گفت نماینده خوبی در رسانه ندارند و این یعنی ارزشی برای زنان خانهدار و فعالیتهای آنان در خانه تعریف نشده تا به نمایش دربیایند و به انتخاب آنان احترام گذاشته شود و شغل خارج از خانه برای نمایش در رسانه، اولویت و ارزش بیشتری داشته است.
چنین وضعیتی موجب میشود زنان خانهدار، کار خانهداری را یک فعالیت بیارزش و دسته چندم بدانند و دچار کمبود اعتماد به نفس، سرخوردگی و حس بیارزشی شوند. تا جایی که گاهی اوقات از بیان خانهدار بودن خود شرمگین هستند.
بررسیهای انجام شده نشان میدهد فعالیتهای مربوط به خانهداری بهطور درست و کامل نمایش داده نمیشود؛ یعنی بخش اعظم فعالیتهایی که زنان در زمینه نگهداری و تداوم منابع انسانی و مراقبت از کیان خانواده انجام میدهند و محل اجرای آن در منزل است دیده نمیشود.
در اغلب سریالها مشخص نیست که کارهای خانه به دست چه کسی یا چه کسانی انجام میگیرد، ولی خانه همواره تمیز، مرتب و غذا همیشه آماده و لذیذ است.
با توجه به وضعیت اقتصادی و معیشتی عموم مردم، حضور خدمتکار درخانه جهت رسیدگی به امور و انجام کارهای مربوط به خانهداری حالتی غیرفراگیر دارد. نشان دادن خانههای اعیانی و اصطلاحا لاکچری با حضور خدمتکاران مختلف جهت انجام امور، میتواند در پسزمینه ذهن افراد موجب افزایش نارضایتی از نوع زندگی خود و همچنین ایجاد فاصله بین واقعیت و توقعات در زندگی شود. در تعداد قابل توجهی از سریالهای شبکه نمایش خانگی، خانهها با حضور خدمتکاران اداره میشود.
علاوهبر حضور خدمتکاران، استفاده از زنان به عنوان خدمتکار به معنای زنانه بودن فقر و کاهش انتظار زنان سطح پایین جامعه از موقعیت شغلی خود است. هم اکنون نیز سهم زنان از مشاغل خدماتی در یک تقسیمبندی ناعادلانه، بیش از مردان است و کار خانگی که جزو پایینترین ردههای شغلی است، معمولا با کمترین حقوق و مزایا، نصیب زنان میشود و دقیقا بهدلیل ایجاد همین نگرش غلط، عموم مردان حاضر به انجام اینگونه کارها با مبالغاندکی که زنان قبول میکنند، نیستند.
با بررسی این سریالها به شخصیتهایی برمیخوریم که از سطح پایینی از فرهنگ برخوردارند، دغدغه اصلی آنها تغییر ظاهر و پوشش طبق مد روز و خوشگذرانی است. این شخصیتها مدام به دنبال انجام عملهای زیبایی، خرید و پیداکردن فروشگاههای جدید، خرج کردن پول برای نیازهای کاذب و غیرواقعی، فریب مردان و دلبریهای بیجا برای جلب نظر آنان و این دست کارها هستند. در بعضی از سریالها، این ویژگی به تمامی زنان آن سریال تسری پیدا میکند و نتیجه حاصل چیزی نیست جز ضعیف و سطح پایین نشان دادن قشر زنان.
تصویر منعکسشده در محصولات نمایش خانگی از شخصیت زن خانهدار، اغلب موجودی ضعیف، عاجز از تصمیمگیری، ناتوان در رفع نیازهای شخصی و وابسته است.