لغو کنسرتها و سیاستهای ضدکنسرتی شاید آنچنان حتی به دولتها هم بستگی نداشت و این موضوع خود یک مشکل مهم مدیریتی بود. در واقع موسیقی پرصاحب و در عین حال بیصاحب بود و حتی کنسرتهای مجوزدار لغو میشد. آن هم به کرات؛ این دستورات لغو کنسرت، کوچک و بزرگ، موسیقی اصیل ایرانی و پاپ و اساسا ژانر نمیشناخت. بیدلیل و بیپاسخ موجه لغو میشد و هیچ کس هم پاسخگوی صدمات مادی و معنوی هنرمندان و مردم نبود.
اعتماد نوشت: روشن است که کنسرتهای موسیقی در جهان برنامهای هنری بسیار عادی تلقی میشوند اگرچه در دهههای گذشته در ایران نیز کنسرتهای مختلفی برگزار شده، اما خیلی وقتها هم با مشکلاتی همراه بوده و حواشی به وجود آمده خبرساز شده است. لغو کنسرتها در سالهای گذشته گواه این مدعاست.
در این میان حتی با لغو کنسرت هنرمندانی روبهرو بودیم که در زمره پیشکسوتان بودند یا هنرشان آوازه جهانی داشت. ترکیب «لغو کنسرت...» در این سالها آنقدر تکرار شد که حالا وقتی از لغو کنسرت دیگری مطلع میشویم، تنها اندوهی مصایب دیگر میآید و دیگر خبر تازهای نیست که کسی را متعجب کند. با این حال، موضوع توقف کنسرتها به عنوان واقعهای نامتعارف همچنان خبرساز است و به اصطلاح هنوز موقعیت سوژگانی خود را در رسانهها دارد.
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که اخیرا درباره فعالیت کنسرتها و از سرگیری آنها اظهارنظر کرد و خواست که هنرمندان وارد کار شوند، شاید هیچگاه گمان نمیکرد که با این حجم از واکنشِ اهالی هنر روبهرو شود. اسماعیلی ۲۲ آذرماه گفته بود: «هیچ محدودیتی برای آغاز فعالیتهای هنری نیست، همانطور که ارکستر ملی هفته گذشته در تالار وحدت اجرا داشت؛ از عموم هنرمندان اهالی موسیقی خواهش میکنم فعالیت های شان را آغاز کنند، ما در معاونت هنری همه پیشبینیها را برای این امر انجام دادهایم، از نظر دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ مانعی برای برگزاری کنسرتها نیست کما اینکه در حال حاضر سینماها و تئاترها، تقریبا در همه تماشاخانههای مهم فعال هستند. برای حوزه موسیقی نیز محدودیتی وجود ندارد.»
این اظهارنظر و خواهش وزیر ارشاد در حالی صورت گرفت که چند ماه از تعطیلی کنسرتها میگذرد. البته اگر از مدت زمان کوتاه کنسرتهای پساکرونا تا آغاز اعتراضات و شرایط اجتماعی خاص کنونی چشم بپوشیم باید بگوییم از ابتدای فراگیری کرونا تاکنون بازار کنسرتها گرم نشد و بسیاری از هنرمندان در این دوران در سختترین شرایط روزگار گذراندند و هیچگاه هیچ مسوولی اقدام موثری برای رونق بخشیدن به این عرصه نکرد.
برخی در واکنش به این اظهارات اسماعیلی وزیر ارشاد، به این موضوع اشاره داشتند که وقتی بعضی از هنرمندان موسیقی در جریان وقایع ماههای گذشته دستگیر شدند و هنوز در زندان هستند و بعضی به تازگی با قید وثیقه آزاد شدهاند، برگزاری کنسرت کاری نیست که به راحتی بتوان انجام داد. بعضیها هم به ممنوعالکاریهای پیشین هنرمندان موسیقی اشاره داشتند و گروهی دیگر هم به اوضاع اجتماعی حال حاضر که مساعد برگزاری کنسرت نیست.
فارغ از جو اجتماعی جاری که بالطبع چندان برای برگزاری برنامههای اینچنینی مساعد نیست و حتی جشنوارهها و برنامههای مختلف فرهنگی نیز تحت تاثیر شرایط کنونی قرار گرفتهاند، امتناع هنرمندان و واکنشهای آنها دلایل دیگری نیز دارد.
لغو کنسرتها و سیاستهای ضدکنسرتی شاید آنچنان حتی به دولتها هم بستگی نداشت و این موضوع خود یک مشکل مهم مدیریتی بود. در واقع موسیقی پرصاحب و در عین حال بیصاحب بود و حتی کنسرتهای مجوزدار لغو میشد.
آن هم به کرات؛ این دستورات لغو کنسرت، کوچک و بزرگ، موسیقی اصیل ایرانی و پاپ و اساسا ژانر نمیشناخت. بیدلیل و بیپاسخ موجه لغو میشد و هیچ کس هم پاسخگوی صدمات مادی و معنوی هنرمندان و مردم نبود.
در ادامه به برخی لغو کنسرتها اشاره خواهیم داشت که تنها مشتی از نمونه خروار هستند.
وقتی نامداران موسیقی ایران با چنین محدودیتهایی و بدون گرفتن پاسخ، برنامههایشان تضمینی برای اجرا نداشته باشد، تکلیف بینامها و ناشناختهها چه خواهد بود؟
اردیبهشت سال ۹۲ بهراد توکلی، مدیر برنامههای محمدرضا لطفی در ابتدای یادداشتش در روزنامه شرق نوشته بود: «شاید پرداختن به یک موضوع مکرر (لغو بدون پاسخگویی کنسرتها) برای بسیاری ملالآور باشد.
از سالها پیش تاکنون چه بسیار کنسرتها و برنامههای هنری با مجوز، بدون کلمهای توضیح، از سوی مقامات مختلف لغو شده و این نیز یکی از آنها؛ اما در این تبوتاب که هر گروه یا جناحی مدعی کارکرد بهتری برای اداره امور کشور هستند، پرداختن به این موضوع که هیچ حرکت سازندهای به دور از مدار قانون، اساسا امکانپذیر نیست شاید اگر نه اصلاحکننده حداقل تاملبرانگیز باشد.
موضوع ساده است؛ طبق رویهای قانونی به درخواست اداره کل استان خوزستان توسط دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز اجرای صحنهای برای یکی از هنرمندان که از قضا، از مفاخر موسیقی کشور هم هست مجوز اجرا در یک شهر (بهبهان) برای دو شب (۲۲ و ۲۳ اردیبهشت جاری) صادر میشود. شب اول کنسرت برگزار میشود و صبح روز بعد، رییس اداره ارشاد شهرستان بهبهان به صورت شفاهی کنسرت شب دوم را لغو میکند!»
به یاد دارم که کنسرت کیهان کلهر هم اردیبهشت ماه ۹۵ بدون هیچ توضیحی به دستور دادستان نیشابور لغو شد. کنسرت کلهر بنا بود به همراه گروهش دو شب در نیشابور برگزار شود، اما در حالی که تمامی اعضای گروه در فرودگاه عازم این شهر بودند، طی تماسی کوتاه لغو کنسرت به آنها اعلام شد.
عجیب اینکه حتی گاهی با برگزاری کنسرتهای خیرخواهانه هم رفتارهای مشابه میشود. برای نمونه در ادامه پیام تسلیت یکی دیگر از هنرمندان بزرگ ایران را میخوانید که در رسانهها هم منتشر شد. ایلنا آبان ۹۶ نوشته بود: گلپا با انتشار پیام تسلیتی به زلزلهزدگان غرب کشور، از تلاش جدی خود برای برگزاری کنسرت خیریه به نفع آسیبدیدگان این حادثه خبر داد.
این خواننده پیشکسوت که طی ۳۹ سال گذشته در داخل کشور هیچگاه کنسرتی را برگزار نکرده، در -بخشی از- پیام خود آورده است: «عمری است که اندوه هممیهنانم را بر گرده ناتوان خویش میکشم و خاموشانه با میهن عزیزتر از جانم به سوگ مینشینم. هر بار که بانگ ناساز مرگ در اقصای کشورم طنین میافکند، همتی از خداوندم میطلبم تا با همه وجودم در کنار مصیبت دیدگان باشم و اندکی از آلامشان بکاهم، اما روزگارِ کجمدار، مجالِ بیشترم نمیدهد؛ همچنانکه در زلزله بم و جیرفت و ورزقان، برای کنسرت خیریه، پیشقدم شدم، اما عدم دریافت مجوز، دست یاریم را پس زد. اینبار نیز در آستانه ٨٥ سالگی، با تمام وجود و از هر نظر همگام با هممیهنان مصیبتزده کرمانشاه خواهم بود و پیشقدم برگزاری کنسرت خیریه خواهم شد. بادا که اینبار همنفس با غمدیدگان وطن عزیزم بخوانم و همه درآمد حاصله را صرف تسکین گوشهای از آلام مردم میهنم کنم.»
یادداشتی که حکایت از صادر نشدن مجوز کنسرت این هنرمند نامی در مناطقی، چون بم و جیرفت و ورزقان هم داشت. کنسرت گروه موسیقی «دلیار» هم در تیرماه ۹۸ بنا بود در بیمارستان خیریه امید به نفع بیماران سرطانی اجرا شود که آن هم لغو شد.
ایرنا در همان زمان از قول مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری آذربایجانغربی وقت نوشت: بنا بود گروه هنری «دلیار» با خوانندگان زن در بیمارستان خیریه امید ارومیه به نفع بیماران سرطانی به اجرای موسیقی برای بانوان بپردازد که با ممانعت فرماندهی انتظامی مواجه شد.
در همان گزارش آمده بود که استاندار وقت آذربایجان غربی در جلسه شورای حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در ارومیه قول داده بود که دلیل برگزار نشدن این کنسرت را پیگیری کند. مدیرکل وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی به خبرنگار ایرنا گفته بود: «برگزاری کنسرت در ارومیه منوط به ارایه موافقت کتبی از فرماندهی انتظامی استان است و این گروه هنری فاقد موافقتنامه کتبی بود.»
درباره برگزاری کنسرتها یکی از عجایب روزگار این بود که اگرچه قوانین در کشور یکسان است، اما گویا در هر جایی به یک شکل اجرا میشود. برگزاری کنسرتها در بعضی شهرستانها با پیچیدگیهایی مواجه است. تا آنجا که خراسان در این رابطه بارها سوژه رسانهها شد و واکنشهای متعددی برانگیخت. از جمله اینکه برای رفع ممنوعیت برگزاری کنسرت در مشهد کارزار تشکیل شد.
هنرمندان و دوستداران موسیقی نیز به این موضوع واکنشهای بسیاری نشان دادند. این مساله تا جایی پیش رفت که دادستان وقت مشهد گفته بود: «برگزاری کنسرت در شهر مشهد به دلیل اتفاق نظر علما و توصیههایی که در این رابطه دارند با مجاورت حرم مطهر رضوی سازگاری ندارد و هنرمندان بهتر است دیگر شهرها را برای برگزاری کنسرت انتخاب کنند.»
وی تاکید کرد: «برای برگزاری کنسرت در شهرستانهای استان خراسان رضوی شرایط و تضمینهایی وجود دارد که اگر مراعات شود مجوز صادر میشود، اما برگزاری کنسرت در شهر مشهد با توجه به اتفاق نظر علما صحیح نیست.»
پس از این اظهارنظر روزنامه «اعتماد» یادداشتی چندبندی با اشاره به این اظهارات منتشر کرد که در بخشی از آن آمده: «وظیفه دادستان انجام امور براساس قانون است و اتفاق نظر (فرضی) علما یا توصیه افرادی در این زمینه موضوعات خارج از حیطه وظایف هر دادستان اعم از دادستان مشهد است. بنابراین آقای دادستان یا مسوولان ذیربط باید بر اساس مواد قانونی عمل کنند و نمیتوانند با استناد به امور دیگر مانع از اجرای برنامههای مردم شوند.
البته مردم در رفتار شخصی خود میتوانند به مراجع مورد نظر خویش رجوع کنند و به این مراسم نروند...» این لغو کنسرتهای سریالی بسیاری را به واکنش واداشت؛ ازجمله این لغو کنسرتها در خراسان میتوان به لغو کنسرت در بهار ۹۵ از سوی دادستانی نیشابور اشاره کرد که دو بار کنسرت شهرام ناظری و یکبار کنسرت کیهان کلهر لغو شد.
همچنین کنسرت علی زندوکیلی نیز در شاندیز مشهد لغو شد. لغو کنسرت فرزاد فرزین در سبزوار نیز توسط دادستانی این شهر در سال ۹۶ اتفاق افتاد. این اتفاق یعنی لغو کنسرت را دیگر شهرهای خراسان نیز از جمله قوچان تجربه کردهاند. البته این موضوع تنها به خراسان محدود نمیشود.
تسنیم تیرماه ۹۸ از قول معاون فرهنگی دادگستری کل استان قم نوشته بود: «مراجع عظام تقلید در شهر قم اجازه برگزاری کنسرت در این شهر نمیدهند، هر جلسه شادی که از وزارت ارشاد اجازه بگیرد انجام آن هیچ اشکالی ندارد و مسوول صدور مجوزات این وزارتخانه است.»
لغو کنسرت در بابلسر برای محمدرضا لطفی هم اتفاق افتاده بود. او به شرایط خاص برگزاری کنسرت در بابل اشاره کرده بود. ایسنا در این ارتباط شهریورماه ۹۱ گزارش داده بود که کنسرت محمدرضا لطفی در بابلسر به دلیل نگرفتن مجوز لغو شده و محمدرضا لطفی در توضیح لغو کنسرت خود در بابلسر بیان کرده بود: «گروه همنوازان شیدا از ۷ ماه پیش تدارک یک تور موسیقی برای استان مازندران دیده بود و با اینکه برگزاری کنسرت در شهرستانها توجیه اقتصادی ندارد ولی موظف به برگزاری این کنسرت شد.»
او با اشاره به اینکه در این تور قرار بود در شهرستان بابل نیز اجرا داشته باشند، گفته بود که شهر بابل از نظر برگزاری کنسرت شهری است که حاشیههای زیادی دارد و امکان برگزاری کنسرت در آن بسیار سخت است؛ اما شهر ساحلی بابلسر همواره بدون مشکل کنسرتهایش را برگزار میکرد و مردم در آرامش به کنسرت میرفتند.
لطفی از برخورد رییس اداره ارشاد بابلسر انتقاد کرده و با تاکید بر این موضوع که بیش از ۴۵ سال برای هنر موسیقی این مملکت زحمت کشیده است، گفته بود: «همواره تلاش کردهام به تنومند شدن درخت موسیقی و آواهایی ایران زمین کمک کنم، اما دریغ از حمایتهای کوچک! به نظرم مسوولان باید رسیدگیهای لازم را برای برطرف کردن این مشکل بزرگ در شهرستانها انجام دهند. آیا دولت ما مرکز تصمیمگیر واحد ندارد؟ آیا وزیر ارشاد قادر نیست اینگونه مسائل را در چارچوب یک اساسنامه واحد به اجرا درآورد؟»
داستان کنسرتها اپیزود هیجانانگیز دیگری هم دارد؛ مثلا اینکه حین اجرا هم ممکن است یک کنسرت لغو شود یا در آن اخلال ایجاد شود. مردادماه سال جاری ویدیویی در فضای مجازی دست به دست میشد که حکایت از آن داشت که مسوولان حراست کارخانه نوآوری آزادی در شهر تهران، از کنسرت گروه کماکان که در حال برگزاری بود، جلوگیری کردند. درست حین برگزاری کنسرت یک نفر میآید و خواننده را متوقف میکند. اما شکلهای دیگری از اخلال هم وجود دارد؛ از آن جمله میتوان به کنسرت سیروان خسروی در اهواز اشاره کرد؛ تیرماه سال جاری ویدیویی از درگیری گروهی با مردم در ورودی کنسرت این خواننده پاپ منتشر شد که در نهایت لغو کنسرت را در پی داشت.
اتفاقی مشابه پیش از این هم در سال ۸۹ برای کنسرت حسامالدین سراج در کرمانشاه افتاد و به دلیل دخالت گروهی این کنسرت لغو شد. محمد حامد پورجعفری، مسوول برگزاری این کنسرت به خبرنگار مهر گفته بود: «تمامی اقدامات قانونی جهت برگزاری این کنسرت انجام شده بود و شورای تامین استان نیز مسوولیت حفظ نظم و امنیت این مراسم را برعهده داشت، اما بهرغم حضور فرماندار و فرمانده نیروی انتظامی کرمانشاه گروهی این کنسرت خیریه را برهم زدند.
افرادی که بلیت این کنسرت را در دست داشتند در هنگام ورود به تالار انتظار محل برگزاری این کنسرت با عدهای که با تجمع مقابل این تالار خواهان لغو این کنسرت بودند، مواجه شدند.» کنسرت موسیقی سراج قرار بود به همت جمعیت دانشجویی خیریه امام علی در کرمانشاه برگزار و تمام عواید حاصل از آن کنسرت صرف امور خیریه شود.
مثالهایی که پیشتر آمد همانطور که قبل از این گفته شد، مشتی نمونه خروار بود و روایت گوشهای از اتفاقات عجیب و غریب برای موسیقی؛ در این گزارش از شرح مصایب زنان هنرمند موسیقی که خود حکایت دیگری است، صرفنظر کردیم. همچنین از دشواریهای مراحل اخذ مجوز برای اجرا هم چشم پوشیدیم که خود مجال دیگری میطلبد و البته از مشکل پرشمار دیگر که موسیقیدانان و هنرمندان موسیقی با آنها دست به گریبانند. این گزارش تنها درنگی بود بر مشکلات پیش روی هنرمندان موسیقی که برای برگزاری کنسرت با آن روبهرو بودهاند.
لغو کنسرتها در این سالها شاید آنچنان حتی به دولتها هم بستگی نداشت و این موضوع خود یک مشکل مهم مدیریتی بود و حتی کنسرتهای مجوزدار لغو میشد. آن هم به کرات؛ این دستورات لغو کنسرت، کوچک و بزرگ، موسیقی اصیل ایرانی و پاپ و اساسا ژانر نمیشناخت. بیدلیل و بیپاسخ موجه لغو میشد و هیچ کس هم پاسخگوی صدمات مادی و معنوی هنرمندان و مردم نبود.
محمدرضا لطفی شهریورماه ۹۱ بعد از لغو کنسرتش در بابلسر با تاکید بر اینکه ۴۵ سال برای هنر موسیقی مملکت زحمت کشیده، پرسیده بود: «آیا دولت ما مرکز تصمیمگیر واحد ندارد؟ آیا وزیر ارشاد قادر نیست اینگونه مسائل را در چارچوب یک اساسنامه واحد به اجرا درآورد؟»
میتوان به لغو کنسرت در بهار ۹۵ از سوی دادستانی نیشابور اشاره کرد که دو بار کنسرت شهرام ناظری و یکبار کنسرت کیهان کلهر لغو شد. همچنین کنسرت علی زندوکیلی نیز در شاندیز مشهد لغو شد.
لغو کنسرت فرزاد فرزین در سبزوار هم توسط دادستانی این شهر در سال ۹۶ اتفاق افتاد. این اتفاق یعنی لغو کنسرت را دیگر شهرهای خراسان از جمله قوچان نیز تجربه کردهاند.