تابلو نقاشی «پشتبامهای برفی» اثر «گوستاو کایبوت»، تصویری را به نمایش میگذارد که گویی مخاطب در یک صبح برفی از پشت پنجره هوای بیرون را بررسی میکند.
تصور کنید که صبح زود چشمهایتان را باز میکنید و تلاش میکنید منظره بیرون را از پشت شیشه ببینید. بلافاصله سرمای اتاق را احساس میکنید و بخار گرم نفستان را میبینید.
به گزارش ایسنا، این نمایی از یک صبح زمستانی است. یکی از هنرمندان نامدار امپرسیونیسم نیز صحنه مشابهی را در پاریس تجربه کرد و آن را در تابلو نقاشی به نام «پشتبامهای برفی» به تصویر کشیده است. تابلو نقاشی «پشتبامهای برفی» اثر «گوستاو کایبوت»، تصویری را به نمایش میگذارد که گویی مخاطب در یک صبح برفی از پشت پنجره هوای بیرون را بررسی میکند.
در وهله اول این پشتبامهای برفی هستند که بیش از هرچیز در قاب نقاشی جلب توجه میکنند. به نظر میرسد، پاریس این نقاشی شب گذشته شاهد بارش برف بوده و در صبحگاه پشتبام خانهها با لایهای از برف پوشانده شدهاند.
آسمان تیره و مملو از ابرهای بارانی تضاد چشمگیری را با پشتبام سفید خانهها به وجود آورده است. حالا پاریس از شهر نور به شهر برف تبدیل شده و «گوستاو کایبوت» از پس خلق یک نقاشی منظره در شهر پاریس به خوبی برآمده است. این نقاشی دیگر پاریس آفتابی مشهور نیست؛ این شاهکار «کایبوت» از یک منظره برفی است.
«گوستاو کایبوت» (۱۸۹۴ - ۱۸۴۸) نقاش امپرسیونیست و از هنرمندان معاصر «کلود مونه»، «آگوست رنوآر» و «کامی پیسارو» بود. او بیشتر عمرش را در داخل و حومه پاریس زندگی کرد و موضوعات بیشتر نقاشیهایش را نیز در همین شهر انتخاب کرد.
«کایبوت» به رغم سایر دوستان امپرسیونیستش، تابلوهای نقاشی را با نگاه رئالیسم خلق میکرد، در نتیجه سوژههای او با جزئیات و رنگهای واقعی نقاشی میشدند. تمامی لحظات نمیتوانند زیبا باشند. تک تک لحظات نمیتوانند زیبا باشند، چراکه زندگی یک جریان مداوم لحظات زیبا نیست. زندگی مملو از لحظات معمولی است و این دقیقا دیدگاهی است که «گوستاو کایبوت» در «پشتبامهای برفی» به تصویر کشیده است.
به زبان ساده میتوان گفت که «پشتبامهای برفی» تصویری از یک صبح برفی در پاریس است. مخاطب در این نقاشی پاریس را از طبقه بالای یک ساختمان بلند تماشا میکند. در این نقاشی خبری از سقفهای مشهور ساختمانهای پاریسی نیست. برف هویت پاریسی شهر را پوشانده و آن را به یک شهر معمولی تبدیل کرده است. «پشتبامهای برفی» میتواند نمایی از هر شهر فرانسوی باشد.
آسمان این نقاشی احتمالا یکی از دلگیرترین آسمانها را در مکتب امپرسیونیسم به تصویر میکشد. رنگ خاکستری آن با ساختمانها هماهنگی دارد. هیچ بخشی از این نقاشی از تعادل خارج نشده یا عنصر غیرعادی را به نمایش نمیگذارد. همهچیز با رنگهای خاکستری و سفید یکپارچه شده است.