شاهرخ در توضیح ماجرا گفت: روز حادثه در چای او قرص ریختم وقتی بیهوش شد به سرعت به دو مالخر زنگ زدم و آنها هم برای بردن دستگاهها به کارگاه آمدند، اما به یکباره مقتول بیدار شد و میخواست به پلیس خبر دهد که از ترسم با یک میله آهنی چند ضربه به سرش زدم و وقتی روی زمین افتاد به سرعت از کارگاهش فرار کردم.
مرد جوانی که در جریان سرقت دستگاههای قالبسازی همسایه اش وی را به قتل رسانده بود، از سوی قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از زمستان سال ۱۴۰۰ با گزارش قتل مرموز مرد جوانی در محل کارش آغاز شد، پس از آن بلافاصله مأموران پلیس به محل جنایت که یک کارگاه قالبسازی در پاکدشت بود، اعزام شدند و با بررسیهای اولیه مشخص شد مقتول با ضربههای جسم سخت به سرش به قتل رسیده است.
در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. کارگر کارگاه که گزارش قتل صاحبکارش را در تماس تلفنی به پلیس داده بود در توضیح ماجرا گفت: صبح برای شروع کارم به کارگاه آمدم، اما به محض باز کردن در متوجه شدم که همه دستگاهها از کارگاه خارج شده و در گوشهای از کارگاه هم با بدن خونین صاحبکارم مواجه شدم. وقتی بالای سرش رفتم دیدم او نفس نمیکشد.
پس از آن مأموران با تحقیقات میدانی مطلع شدند مقتول با مردی به نام شاهرخ که او نیز در زمینه قالبسازی فعالیت میکند و کارگاهش در همسایگی آنهاست ارتباط بیشتری داشته و شاهرخ چند روز بعد از ماجرای قتل در صدد فروش چند دستگاه قالبسازی بوده است. به این ترتیب شاهرخ بازداشت شد.
وی در ابتدا سعی داشت خودش را از ماجرای قتل بیاطلاع نشان دهد، اما وقتی دربرابر مستندات پلیس قرار گرفت به ناچار به قتل اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: سالها در کارگاهم کار میکردم و وضع مالیام خوب بود تااینکه به مشکل برخوردم و ورشکست شدم از یکسو فشار طلبکارها و ازطرفی هم سرکوفتهای همسرم باعث شدتصمیم بگیرم برای حل مشکلم دستگاههای کارگاهم را بفروشم؛ چند روز پیش از ماجرا به کارگاه مقتول رفتم و موضوع فروش دستگاهم را مطرح کردم که همان موقع او هم عنوان کرد میخواهد دستگاههایش را بفروشد. در یک لحظه وسوسه شدم و نقشه سرقت دستگاههای کارگاه او به سرم زد، اما از آنجا که برای جابهجایی دستگاهها نیاز به جرثقیل بود و به راحتی نمیشد آنها را جابهجا کرد به این فکر افتادم تا با خوراندن قرص خواب به او دستگاههایش را سرقت کنم.
وی افزود: روز حادثه در چای او قرص ریختم وقتی بیهوش شد به سرعت به دو مالخر زنگ زدم و آنها هم برای بردن دستگاهها به کارگاه آمدند، اما به یکباره مقتول بیدار شد و میخواست به پلیس خبر دهد که از ترسم با یک میله آهنی چند ضربه به سرش زدم و وقتی روی زمین افتاد به سرعت از کارگاهش فرار کردم.
وقتی پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند، پس از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد مدعی شد قصدش قتل نبوده و پشیمان است.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود متهم را به قصاص محکوم کردند.