چین این جاه طلبی را دارد که از دادههای جمع آوری شده برای تجزیه و تحلیل هر گونه تهدید آینده برای حکومت خود استفاده کند و این تهدیدات را به سرعت شناسایی نماید و کاری در مورد آن انجام دهد تا مدلی جایگزین برای دموکراسی ایجاد کند. همچنین استفاده از فناوری باعث شد تا هانگژو ظرف مدت چند سال از پنجمین شهر پرازدحام به پنجاهمین شهر پر ازدحام تبدیل شود.
فرارو- جاش چین؛ معاون رئیس دفتر وال استریت ژورنال در چین است. او پیش از این به عنوان خبرنگار روزنامه برای بیش از یک دهه به پوشش سیاست و فناوری در چین پرداخت. او یک تیم تحقیقاتی را رهبری کرد که در سال ۲۰۱۸ میلادی جایزه جرالد لوب برای گزارشهای بین المللی به دلیل کار تحقیقی بر روی نظارت دیجیتالی دولت چین را دریافت کرد.
کتابی تحت عنوان "وضعیت نظارت: تلاش درونی چین برای راه اندازی دور تازهای از کنترل اجتماعی" در سپتامبر ۲۰۲۲ میلادی چاپ شده است. او در این کتاب اشاره میکند که چگونه جمع آوری دادههای چین فراتر از سایر کشورها است، زیرا آن کشور به دنبال ایجاد مدلی برای صادرات به عنوان جایگزینی برای حکومت دموکراتیک است. جاش چین در سال ۲۰۲۰ میلادی مدال دن بولز را برای روزنامه نگاری تحقیقی به سبب ایستادگی در برابر ارعاب و شجاعت در این حرفه دریافت کرد.
به گزارش فرارو به نقل از شبکه خبری سی بی اس، چین احتمالا تنها کشوری است که امیدوار است از نظارت برای ایجاد این دولت تکنو اتوپیایی استفاده کند. همان گونه که من در کتاب خود به آن اشاره کردهام چین این جاه طلبی را دارد که از دادههای جمع آوری شده برای تجزیه و تحلیل هر گونه تهدید آینده برای حکومت خود استفاده کند و این تهدیدات را به سرعت شناسایی کرده و کاری در مورد آن انجام دهد تا مدلی جایگزین برای دموکراسی ایجاد کند.
در این میان تفاوتی میان نظارت چین با نظارت توسط کشورهای دیگر وجود دارد. در چین تمام دوربینهای نظارتی عمدتا دولتی هستند. برخلاف ایالات متحده بخش زیادی از دوربینها خصوصی هستند. بسیاری از دوربینهای نظارتی که در خیابانها در چین مشاهده میکنید متعلق به سازمانهای دولتی و عمدتا در اختیار پلیس چین هستند.
فراتر از دسترسی به ۴۰۰ میلیون دوربین، دولت چین هم چنان به حدود یک میلیارد گوشی هوشمندی که شهروندان چینی از آن استفاده میکنند دسترسی دارد. این بدان خاطر است که مجموعه قوانین امنیت ملی و اطلاعاتی وجود دارند که در یک دهه گذشته در چین وضع شده اند و در واقع به دولت آن کشور اجازه میدهند به بسیاری از اطلاعاتی که شرکتهای فناوری چینی جمع آوری میکنند دسترسی داشته باشد.
واقعیت آن است که شرکتهای غربی فناوری در سیلیکون ولی، نه تنها در زمینه قطعات بلکه از نظر مالی نیز به توسعه دستگاه نظارتی چین کمک کرده اند چرا که بسیاری از شرکتهای دارای سهام خصوصی و شرکتهای سرمایه گذاری خطرپذیر اولین شرکتهایی بودند که به استارت آپهای نظارتی چینی از طریق تامین مالی کمک کردند و اجازه ارتقای آنان را دادند.
در حوالی سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ میلادی پلیس چین تمایل بیش تری برای روی آوردن به فناوری دیجیتال به منظور جمعآوری دادهها داشت. در آن زمان نمایشگاههای بزرگ در چین برگزار شدند؛ نمایشگاههای بزرگی که در آن شرکتهای خارجی دعوت شدند تا شرکت کنند و اساسا کالاهای خود را به نمایش بگذارند. این نمایش کالا به پلیس چین اجازه داد تا نگاهی به آن چه در آنجا وجود دارد داشته باشد و تصمیم بگیرد که چه تجهیزاتی را خریداری کند.
شرکتهایی که در این نمایشگاهها حضور پیدا کردند اکثرا از پیشگامان سیلیکون ولی بودند. اکثر آنان شرکتهای بزرگ بودند و در اولین نمایشگاههای چینی سعی داشتند تجهیزاتی مانند سیستمهای جمع آوری پایگاه داده اثر انگشت یا سایر سیستمهای سانسور مانند فیلترهای فایروال بزرگ اینترنت را بفروشند.
یک دولت نظارتی حالتی است که در آن حکمرانی و عمل مدیریت جامعه توسط فناوریهای نظارتی پیشرفته هدایت میشود و واقعا از آن جدا نمیشود. شما این موضوع را به وضوح در چین میبینید جایی که حزب کمونیست در آنجا رویکرد سنتی خود را برای اداره و کنترل چین با فناوریهای پیشرفته مانند تشخیص چهره، تکنیکهایی مانند داده کاوی ترکیب کرده است تا نوعی زیرکانهتر از اقتدارگرایی را ایجاد کند.
هر فردی که میخواهد بر تعداد زیادی از مردم حکومت کند باید اطلاعاتی درباره آن افراد داشته باشد تا بتواند بر آنان حکومت کند. "جیمز سی اسکات" به نوعی این موضوع را به عنوان "خوانا کردن جوامع" توصیف کرد. حتی در دوران باستان نیز رومیها بررسیهایی را انجام میدادند تا بدانند از چه کسی مالیات بگیرند و چه کسی را برای لژیون روم آماده سازند.
در قرن بیستم مائو ایده لزوم جاسوسی همسایگان از یکدیگر را مطرح کرد. سایر رهبران توتالیتر (تمامیت خواه) نیز موضع مشابهی داشتند. آنان ایده یک آرمانشهر را در سر میپروراندند این ایده که شما میتوانید اطلاعات کافی را جمع آوری کنید تا جامعه را به روشی ایده آل و علمی شکل دهید. من فکر میکنم تفاوت بین مائو و هدف او و انواع اطلاعاتی که جمع آوری میکرد و آن چه اکنون میبینید بیشتر تفاوت در حجم و ارزش دادههای جمع آوری شده است.
کار مائو آشکارا به جمع آوری دادههای انسانی محدود میشد. بنابراین، او تعداد زیادی جاسوس انسانی داشت. او این شبکه گسترده جاسوسی داخلی را در اختیار داشت که صدها هزار نفر بودند و البته افراد دیگر از میان مردم عادی را تشویق میکرد که در مورد یکدیگر خبرچینی کنند.
اکنون نیز برخی از آنان چنین کاری را انجام میدهند. با این وجود، امروزه حزب کمونیست چین ابزارهای بسیار قوی تری در اختیار دارد که در جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بسیار کارآمدتر هستند. در نتیجه، اکنون حزب کمونیست چین این توانایی را دارد که آن پروژه اتوپیایی جامعه مهندسی شده را به گونهای در نظر بگیرد که مائو واقعا هرگز قادر به انجام آن نبود.
اقدامات چین برای نظارت بر شهرونداناش همیشه وجود داشت. با این وجود، آن چه که ما واقعا در ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته دیدیم تقویت توانایی حکومت چین در این عرصه بوده، زیرا پیشرفتهای عظیمی در فناوری صورت گرفته است.
برای مثال، ظهور روش یادگیری عمیق و درک این که شما تراشههای پردازش سریع برای استفاده بسیار کارآمدتر از دادهها را در اختیار دارید به حکومت چین در تقویت ابرازهای نظارتی کمک کرده است. این وضعیت واقعا باعث توسعه دولت مدرن نظارتی چین شده است.
به نظر من نحوه برجسته شدن دولت نظارتی چین در دو زمینه است. یکی وسعت جمع آوری دادهها است و هنگامی که ما در مورد گستردگی جمع آوری دادهها صحبت میکنیم شما را به تعداد نقاط تماسی که دولت چین میتواند از شهروندان خود استخراج کند ارجاع میدهم. بنابراین، دولت چین احتمالا به حدود ۴۰۰ میلیون دوربین در سراسر کشور دسترسی دارد.
در مورد دیگر، دولت چین اپلیکیشنی به نام WeChat را ساخته است که توسط شرکتی به نام Tencent ساخته و اجرا میشود. این برنامه عملکردی کاملا مشابه با شبکه فیس بوک، اینستاگرام، گوگل و آمازون دارد. بنابراین، دولت چین از طریق آن برنامه این توانایی را دارد که بفهمد شهروندان اش چه چیزی را به صورت آنلاین جستجو میکنند، چه چیزی را آنلاین میگویند، چه چیزی را آنلاین میخرند و به کجا سفر میکنند.
بنابراین، بسیاری از این نقاط لمسی وجود دارند که در آن دولت چین میتواند دادههایی را از شهروندان خود استخراج کند تا تنها بفهمد چه اتفاقی بر روی زمین رخ میدهد.
در حال حاضر، طی دو سال گذشته با تشدید محدودیت مقررات کووید ما قطعا شاهد بهبود توانایی دولت چین در عرصه توانایی جمع آوری دادهها از گوشی تلفن همراه هوشمند بوده ایم. برای مثال، بسیاری از کدهای بهداشتی کووید که چین در دو تا سه سال گذشته از آن استفاده کرده موقعیت شما و جایی که در دو هفته گذشته رفته اید را ردیابی میکند تا حکومت مطمئن شود که آیا شما یک عامل خطر برای سلامتی هستید یا خیر.
جاه طلبی دومین دلیلی است که چرایی برجسته شدن چین در عرصه جمع آوری داده را نشان میدهد. بدون شک، چین احتمالا تنها کشوری است که امیدواری دارد از نظارت برای ایجاد دولتی تکنو اتوپیایی استفاده کند. از آنجایی که چین فاقد نهادهای دموکراتیک کشورهای پیشرفته غربی است قصد دارد با تجزیه و تحلیل دادهها مدلی جایگزین را برای لیبرال دموکراسی ارائه دهد.
نمونه حکومت واقعا دیستوپیایی از نوع دولت نظارتی اورولی از سوی حکومت چین را میتوانیم در شین جیانگ منطقهای که جمعیت زیادی از مسلمانان ترک تبار از جمله اویغورها در آن زندگی میکنند مشاهده کنیم. ابعاد آن منطقه دو برابر تگزاس است و مکانی عظیم محسوب میشود. کل آن منطقه توسط دولت چین با دوربینها و میکروفونها انواع دیگر حسگرها و دروازههای امنیتی پوشانده شده تا جایی که اگر یک اویغور هستید که در شین جیانگ در خارج از خانه یا حتی در داخل خانه در حال حرکت هستید اساسا هر کاری که انجام میدهید ثبت شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
بنابراین، تمام این حسگرها دادهها را به یک پلتفرم داده متمرکز انتقال میدهند که توسط یک پیمانکار دفاعی ساخته شده و از سیستمهایی الگوبرداری شده که ارتش ایالات متحده از آن برای هماهنگ کردن امور استفاده میکند که نوعی عملیات مشترک پیچیده مانند عملیات ضد شورش محسوب میشود.
بنابراین، این دوربینها دارای هوش مصنوعی هستند. این دوربینها قادر هستند چهره افراد را تشخیص دهند. سپس تمام دادهها بر روی این پلتفرم به گونهای تجزیه و تحلیل میشوند که قدری شبیه جعبه سیاه هستند. البته من در جریان نگارش کتاب نتوانستم بفهمم که محاسبه آن دادهها چگونه است. با این وجود، دولت چین از این دادهها برای دسته بندی افراد بر اساس سطح تهدیدی که حزب کمونیست چین تعیین کرده استفاده میکنند.
در سیستمی که من بررسی کردم سه دسته بندی وجود داشت: ناامن، ایمن و متوسط. برای مثال، افرادی که ناایمن تلقی میشدند کسانی بودند که چندین بار باک خودروی شان را از بنزین پر کرده بودند یا یک قرآن دیجیتال روی تلفن خود نصب کرده بودند و یا ممکن است با افرادی نامناسب از دید حکومت دوست باشند. افرادی که این نشانگرها را دارند و برای مدت زمانی طولانی ناامن به نظر میرسند به مراکز آموزش مجدد فرستاده میشوند.
حکومت چین در شهرهای ثروتمند نیز از فناوریهای نظارتی مشابهی استفاده میکند. همان سیستمهایی که برای سرکوب در شین جیانگ مورد استفاده قرار گرفته برای کارآمدتر ساختن مدیریت شهری نیز مورد استفاده قرار میگیرند. بنابراین، برای مثال، تشخیص چهره که احتمالا یک تهدید امنیتی در شین جیانگ را شناسایی میکند نشان میدهد کدام افراد میتوانند باعث بی ثباتی ملی یا آسیب به جامعه شوند.
افرادی که پلیس چین از تشخیص چهره در شهرهای ثروتمند چین برای شناسایی آنان استفاده میکند برای مثال، محکومان سابقی هستند که به تازگی آزاد شده اند و نظارت بر آنان صورت میگیرد تا اطمینان حاصل شود که در جامعه بهتر از قبل عمل میکنند. سپس از این سیستمهای تشخیص چهره و دوربینهای مدار بسته برای شناسایی فراریها یا معتادانی که به دنبال مواد مخدر هستند استفاده میشود. هم چنین، از حسگرها برای شناسایی سریع تصادفات رانندگی نیز استفاده میشود تا نیروهای پلیس به محل وقوع سانحه اعزام شوند.
برای مثال، در شهر هانگژو در شرق چین دفتر مرکزی شرکتی مانند علی بابا و شرکتی مانند هایک ویژن که بزرگترین تولید کننده دوربینهای مداربسته در جهان است واقع شده اند. این وضعیت باعث شده تا هانگژو به یک شهر هوشمند در عرصه دیجیتال تبدیل شود.
هانگژو پیشتر حدود دو یا سه سال پنجمین شهر شلوغ چین محسوب میشد. مسئولان اداری و مدیریتی آن شهر، اما با استفاده از دوربینهای مدار بسته و حسگرها باعث فعالیت بهینهتر چراغهای راهنمایی شدند. بنابراین، در دورههای اوج ترافیک چراغهای راهنمایی برای خودروها برای مدت طولانیتری سبز میمانند. این استفاده از فناوری باعث شد تا هانگژو ظرف مدت چند سال از پنجمین شهر پرازدحام به پنجاهمین شهر پر ازدحام تبدیل شود.
در سال ۲۰۲۰ میلادی دست کم ۸۰ کشور در سراسر جهان وجود داشتند که سیستمهای نظارت دولتی را از چین وارد کرده بودند و از کشورهای استبدادی گرفته تا دموکراسیهای غربی از جمله ایستگاههای پلیس محلی در فرانسه و آلمان را شامل میشدند.
یک نمونه استفاده از فناوری نظارتی چینی کشور اوگانداست. کشوری که در موضع گیری بین ایالات متحده و چین معلق مانده است. در ظاهر دموکراسی است، اما رهبران آن در طول دهههای متمادی در انتخابات پیروز شده اند و شائبه تقلب در انتخابات در آن کشور نیز وجود دارد.
چین سیستمهای نظارتی را به پلیس اوگاندا فروخته است. پلیس آن کشور اعلام کرده بود این سیستم را برای مقابله با جرم و جنایت خریداری کرده، اما در واقع از طریق آن چهرههای سیاسی مخالف را ردیابی کرده است.
چین پول زیادی دارد. این کشور بوروکراسی بسیار عالی، کاملا آموزش دیده و نسبتا آگاه از فناوری را در اختیار دارد. بسیاری از کشورها واقعا نمیتوانند الگوی چین را تکرار کنند. با این وجود، آن کشورها میخواهد از فناوری نظارتی چینی به هر شکلی که صلاح میبینند استفاده کنند. آنان تنها میخواهند نظم موجود تحت سلطه غرب را مختل کنند که نشان میدهد قدرت دولتی باید محدود شود و حقوق فردی در برابر تهاجمات از این نوع محافظت شود.