در طهران قدیم هر صنف یک علامت، نشانه نمادین داشت که با آن خودشان را در جامعه معرفی و شناخته میشد. مثل بِرَندهای الان که یک علامت دارند و شما علامت را که میبینید متوجه میشوید که کدام مربوط به کدام برند کالا و محصول است.
صنوف در تهران قدیم از چند حرفه تشکیل شده بود که تعدادشان به ۲۰پیشه میرسید و نزدیک به ۲۹هزار نفر در این پیشهها مشغول به کار بودند. هر قوم بهحرفه خاصی مشغول بود و فعالیتش را در همان شغل توسعه گسترش میداد. رقم و تعداد این حرفهها در مقایسه با صدها شغل و حرفه امروزی عدد ناچیزی است.
به گزارش همشهری آنلاین، در طهران قدیم هر صنف یک علامت، نشانه نمادین داشت که با آن خودشان را در جامعه معرفی و شناخته میشد. مثل بِرَندهای الان که یک علامت دارند و شما علامت را که میبینید متوجه میشوید که کدام مربوط به کدام برند کالا و محصول است.
«مریم معانی» استاد دانشگاه، باستانشناس و پژوهشگر علوم باستانشناسی فعالیت ساکنان تهران را معطوف به پیشههایی خاص میداند و در اینباره میگوید: «مهمترین سرشماری که صورت گرفته به سال ۱۳۱۸ در دوره پهلوی اول و وزارت علیاصغر حکمت، اختصاص دارد که به شیوه علمی و دقیق انجام و مشخص شد که تعداد نفوس تهران ۵۴۰ هزار و ۸۷ نفر هستند. علاوه بر این در این سرشماری پیشهها، حرفهها و صنوف هم درج شده بود. از دوره قاجار صنوف، حرفههایشان را با علامت و نشانههای خاص خودشان به مردم معرفی میکردند. اغلب این علامت شامل اسباب و ابزار مربوط همان پیشه بود. مثلاً اره و تیشه، نشانه نجاری، پتک و کوره، نشانه آهنگری به شمار میرفت، اما از دوره ناصری به بعد رفتهرفته تشکلهای صنفی در تهران شکل گرفت.»
معانی، از قهوهخانهها به عنوان یکی از مکانها مهم و پراهمیت آن دوران نام میبرد و تشبیه ویژهای برای این پاتوقها دارد: «در اواخر قاجار اغلب اصناف در قهوهخانهای پاتوق میکردند و هرکدام از قهوهخانهها مخصوص یک صنف بود. این پاتوقها برای اعضای هر صنف حکم رسانههای امروزی را داشت. در این پاتوقها، اخبار جامعه همان صنف، نرخ دستمزد و اطلاعات فنی برای تازهکاران و احیاناً تغییراتی را که قرار بود رخ بدهد طرح و بررسی میکردند.
«تاپسون» یکی از جهانگردانی که در ۱۲۹۸ هجری قمری به تهران آمده بود در اسناد خود از ۲۰ پیشهای که در آن دوران وجود داشته نام میبرد؛ حرفههای نجاری، تفنگسازی، سراج یا زینسازی، خیاط یا عصار، نقاش ساختمان، کلاه دوز، سنگتراش، حکاک، صحاف، شیشهبر، مسگر، آهنگر، صباغ یا رنگرز، چاپخانهدار، پنبهریز، زرگر، چاربادار یا چارپادار، کفاش و نعلبندی. در واقع این صنوف، مشاغلی است که در آن زمان مطرح بودند. صنوف از گروه صنعتگران به شمار میآمدند که جمعیت این پیشهها ۲۸ هزار و ۹۵۰ نفر بود.
به دستور ناصرالدینشاه همه اهل حرفه و صنعت در یک ساختمان به نام مجمعالصنایع در خیابان باب همایون جمع میشوند. او داستان این یکپارچه شدن را اینگونه روایت میکند: «ناصرالدین شاه همه مشاغل را در یک مجمع دور هم جمع میکند. سپس دستور میدهد که هر صنف در نقطهای از تهران قدیم مستقر شوند و به حرفهشان بپردازند. در همین راستا هر حجره را به یک شغل اختصاص میدهند تا به آن صنعت بپردازند. همچنین بنا به دستنوشتهای که از یک مجموعه خطی به دست آمده است، شمار این استادان و شاگردان در مجمعالصنایع در ۱۴ محرم ۱۲۶۹ هجری قمری ۴۵ نفر استاد و ۱۴۴ نفر شاگرد نام برده شده است.
در سال۱۳۰۶ یعنی دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول این تعداد به ۲۰۲ نوع شغل مشخص در تهران میرسد که اوضاع مطلوب و رشد احتمالی جامعه را نشان میدهد. به این ترتیب در آن زمان تهران ۷۳۴ نفر تاجر داشت که در ۱۴ رشته تجاری در بازار تهران دارند کار میکنند. باتوجه به اطلاعات موجود در سال ۱۳۱۱ مشاغل تهران افزایش چشمگیری پیدا میکند.
در آن دوران جمعاً ۳۳۴ شغل گوناگون یعنی ۱۵۱ صنعت و حرفه، ۴ پیشه حمل و نقل، ۱۶۳ پیشه مربوط به کسب و تجارت، و ۱۶شغل متفرقه مثل باغبانی، بیمه، کلوپ ورزشی، مسافرخانه، سینما، تئاتر، مطب پزشک، کارخانه چراغ برق و مانند آنها در تهران دایر شد. بعد از اینکه بازار تهران شکل گرفت، یک راسته به صاحبان هر صنعت و پیشه اختصاص داده میشود. مثلاً بازار ارسیدوزیها یا راسته مسگرها، یا بازار آهنگرها.»
در آن دوران هسته مرکزی شهر، بازار تهران بود که در قلب آن ۴ محله عودلاجان و دولاب و... قرار داشت. به همین دلیل اعضای هر یک از این حرفهها معمولاً از صاحبان حرفه یک یا دو شهر تشکیل میشدند. معانی میگوید: «اعضای صنف خباز مشهدیها و قمیها بودند که با همدیگر صنف خبازها را تشکیل میدادند یا مازندرانیها وقتی که به تهران مهاجرت میکردند، به دنبال پیشه گرمابهداری و تجارت پشم و پنبه پرداختند، اما در نهایت هرکدام از این صنوف و مشاغل زیر نظر و تحت حمایت یکی از رجل یا بزرگان شهر تهران اداره میشد. در آن دوران مستوفیالممالک ۲ صنف را تحت پوشش خودش قرار داده بود و سرپرستی آنها را به عهده داشت و از آنها محافظت میکرد.»
در سفرنامهی «ارنست اورسل» نویسنده سفرنامه تهران - قفقاز و گردشگر، دربارهی بازار طهران دوره قاجار که از چهار راه گلوبندک شروع و به بازار مالفروشها ختم میشد، نوشته شده: «از سبزه میدان به وسیلهی سه مدخل میتوان وارد بازار شد. بازار دارالخلافه طهران خود به منزلهی یک شهر است که حدود ۲۵ هزار نفر جمعیت را در خود جای میدهد و کوچهها، راهروها و چهارراهها، مهمانخانهها و مساجد مرتبی دارد.
زیر گنبدهای آجری، روزنههایی تعبیه شده که نور و هوا را به داخل بازار نفوذ میدهد. بازار علاوه بر محل کسب و تجارت، گردشگاه مناسبی برای بیکارهها و وعدهگاه و جای ملاقات انواع و اقسام مردمی است که در آنجا یکدیگر را میبینند تا کارها را ارزیابی کنند و از اخبار روز اطلاعاتی به دست آورند. یا شایعات را که دهان به دهان در شهرها میگردد و یک کلاغ، چهل کلاغ میشود، پخش کنند.»
به طور کلی بازار طهران در زمان حکومت قاجار روزها از قسمتهای مختلفی مانند بازار حراج، بزازها، صرافها و خیاطها، توتون فروشها، میرزاها، کفنفروشها، مال فروشها و سایر بازارها مانند بازار کلاهفروشها، کفاشها، آهنگرها و حلبیسازها تشکیل شده بود.