نور نیوز نوشت: تغییرات آشکار در مواضع کشورهای غربی در قبال ایران ضمن آن که از ناامیدی آنها نسبت به افزایش فشار از طریق ایجاد بی ثباتی داخلی در ایران خبر میدهد، نشانه روشنی از نیاز شدید غرب به توافق با ایران است.
«رابرت مالی»، نماینده وزارت خارجه آمریکا در امور ایران بهتازگی در مصاحبهای با «بیبیسی» درباره اینکه آیا تلاشهای دیپلماتیک برای بازگشت به برجام شکست خورده است، گفت: «دیپلماسی هیچگاه به پایان نمیرسد و ما علاوه بر اعمال فشار بینالمللی علیه تهران، با ایران مذاکرات غیرمستقیم نیز داشتهایم.» او به نوعی اظهارات «جو بایدن» مبنی بر اینکه برجام مرده است را رد کرد و افزود: «بایدن هرگز نگفت احتمال تفاهم با ایران مرده است. در واقع ما دقیقاً عکس این را گفتهایم.»
همزمان با این سخنان، «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکا هم که پیشتر خواستار حمایت از آشوبها در ایران شده بود، تأکید کرد: «تصمیم برای تغییر حکومت در ایران با مردم این کشور است و به دیگران ارتباطی ندارد.» بلینکن نیز همچون مالی بر گزینه دیپلماسی در قبال ایران تأکید و اظهار کرد: «دیپلماسی کماکان موثرترین گزینه برای پاسخگویی به نگرانیهای جامعه جهانی درباره برنامه هستهای ایران است.»
در حوزه اروپایی نیز «جوزف بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در واکنش به جنجالسازیهای رسانهای برای قرار دادن نام سپاه در لیست گروههای تروریستی و کنارهگیری از مذاکرات، هشدار داد که قطعاً چنین اقدامی اوضاع پیرامون مذاکرات برجامی را دشوارتر میکند. در این میان وزیر خارجه قطرنیز هفته گذشته در حالی راهی تهران شد که در کنفرانس خبری با همتای ایرانی خود از آوردن پیامهایی از سوی مقامات آمریکایی خبر داد. سفر این مقام قطری به تهران برای انتقال پیام واشینگتن به کشورمان ضمن آن که اقدامی در مسیر اظهارات اخیر مقامات آمریکایی است به صراحت افشاگر ریاکاری مقامات غربی نیز تلقی میشود. رفتار دوگانه غرب که طی ماههای گذشته همواره از در اولویت نبودن برجام و مذاکرات سخن میگفتند و اینک با اعزام فرستاده بهدنبال انتقال پیامهای متفاوت هستند. اگرچه رویهای جدید نیست، اما در شرایط فعلی، نشانههای مهمی را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار میدهد.
بررسی آنچه که در چند ماه اخیر گذشت، نشان از این دارد که مقامات غربی در این مدت تمام ابزارهای خود را به کار گرفتند تا با به اغتشاش کشاندن اعتراضات در ایران، سناریوی از هم پاشیدن ایران را اجرایی سازند. آنها در این راستا تمام قوای خود در داخل ایران، منطقه و فرامنطقه را بهکار گرفتند که با بهرهگیری از فرصت ایجاد شده ضمن ضربه به انسجام ملی، فشارهای بینالمللی علیه ایران را برای امتیازگیریهای سیاسی افزایش دهند. بسیاری از کارشناسان مسائل راهبردی معتقدند که ابعاد جنگ ترکیبی بهکار گرفته شده علیه ایران نمونه مشابهی در جهان ندارد. اما موضعگیری افرادی همچون رابرت مالی، بلینکن و بورل را میتوان نشانهای بر شکست طراحی ضد امنیتی و آشوبساز آنها در ایران ارزیابی کرد.
هر چند رسانههای معاند به ویژه فارسی زبانان لندن نشین همچنان در توهمات قدیمی خود باقی مانده و بهدنبال القای فضای ناآرامی و آشوب در ایران هستند، اما حقیقت زندگی روزمره مردم، بازگشت آرامش را نشان میدهد؛ واقعیتی که میتواند زمینه ساز شکست بعدی غرب در ادامه روند فشار حداکثری باشد.
در این میان اظهارات یکی از عناصر ضد انقلاب که با نمایشهای متعدد و از طریق ملاقات با مقامات غربی سعی در بزرگنمایی جایگاه خود در میان گروههای معاند دارد نشان میدهد که اظهارات جدید مقامات غربی از چرخش مواضع آنها نسبت به ایران خبر میدهد.
او اخیراً اعلام کرد؛ کاخ سفید و دفتر مکرون و رهبران کشوران غربی از من میپرسند، الآن انقلاب شما تمام شده و کسی در خیابان نیست، پس چرا نباید به میز مذاکره برگردیم؟
تغییرات آشکار در مواضع کشورهای غربی در قبال ایران ضمن آن که از ناامیدی آنها نسبت به افزایش فشار از طریق ایجاد بی ثباتی داخلی در ایران خبر میدهد نشانه روشنی از نیاز شدید غرب به توافق با ایران است. اگرچه ایران بارها اعلام کرده که میز مذاکره را تا زمانی که امکان تأمین منافع کشور از طریق گفتگو وجود داشته باشد، ترک نخواهد کرد، اما به طور قطع اکنون بردارهای فشار به سمت طرفهایی است که با ریاکاری و رفتار مزورانه نشان دادند که هیچگاه مذاکره و گفتگو برای آنها اصالت ذاتی نداشته و تنها به آن بعنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف زیاده خواهانه سیاسی خود مینگرند.