فرسودگی شغلی نوعی آسیب روحی و روانی است که اگر با اقدامات پیشگیرانه مهار نشود؛ عموما بدون دخالت درمانگر حرفهای قابل درمان نخواهد بود.
فرسودگی شغلی ممکن است با عوارض ناشی از مشاغل سخت و زیان آور اشتباه گرفته شود. مخاطرات فیزیکی مشهود همچون خطر سقوط از ارتفاع، کار در محیطهای بسیار سرد یا بسیار گرم است. همچنین فعالیت در محیطهایی که خطراتی همچون زخم و شکستگی و مسمومیت را به طور ذاتی با خود همراه دارند، نیز سخت و زیان آور تلقی میشوند. این نوع مشاغل برای متخصصین بهداشت محیط و طب کار کاملا شناخته شده بوده، تمهیدات اطمینان بخش هم برای کنترل آسیبها و هم برای جبران هزینهها در قوانین و مقررات و پروتکلهای شغلی پیشبینی شده است. (تمهیدات ایمنی، بازنشستگی پیش از موعد، تغییر اجباری رسته شغلی و HSE)
فرسودگی شغلی نوعی عارضه نامطلوب شغلی است که تشخیص آن به سادگی مخاطرات فیزیکی مشاغل نیست. تشخیص به موقع این عارضه گاه فقط توسط درمانگران حرفهای امکان پذیر خواهد بود. در اینجا سعی میکنیم تعریفی درست و تصویری مبتنی بر دانش روانشناسی از مفهوم فرسودگی شغلی یا "کارزدگی" ارائه نماییم. برای این کار باید نقاط تمایز و افتراق فرسودگی شغلی با خستگی متعارف و خستگی روحی و روانی ناشی از کار طولانی را روشن سازیم.
خستگی فیزیکی ناشی از کار عموما با یک نوشیدنی مناسب، استراحت کافی، خواب آرام یا یک دوش آب گرم و مواردی از این دست برطرف میشود. با رفع خستگی، فرد شاغل با انرژی اولیه به کار و فعالیت بر میگردد.
گاهی خستگی فراتر از خستگی جسمی است. به گونهای که حتی با رفع عوارض جسمی نیز فرد شاغل در ابتدای روز کاری هم انرژی کافی ندارد. در این گونه موارد با اینکه روح و روان شخص دچار خستگی است، اما لزوما شخص درگیر فرسودگی شغلی نیست. تغییر رسته شغلی، جابجائی ساعت کار یا شیفت کاری، مرخصی چند روزه، مسافرت مناسب و مواردی از این دست میتواند فرد را دوباره به محیط کارش علاقهمند نماید. این نوع از آسیبهای روانی که با اقدامات مربوط به بازتوانی روحی قابل رفع هستند را نمیتوان در زمره فرسودگی شغلی قلمداد کرد.
فرسودگی شغلی نوعی آسیب روحی و روانی ماندگار است که فرد آسیب دیده حتی بعد از یک مسافرت طولانی و مفرح آن را با خود دارد. این آسیب دیده به محض حضور دوباره در محل کار، احساس خستگی میکند. این فرد حتی وقتی که خارج از محیط کار و در شرایط آرامش روحی به صوت، تصویر، علامت یا حتی موقعیتی! که یاد آور کار و شغل اوست بر خورد میکند احساس ناخوشایند و افسردگی بر او غالب میشود؛ بنابراین فرسودگی شغلی را باید نوعی آسیب روحی و روانی دانست که برگشتپذیری فرد به ثبات و آرامش روحی را بدون مداخلات درمانی فعال تقریبا غیر ممکن میسازد.
برای پیشگیری از فرسودگی شغلی یا کاهش آن راهکارهای زیر میتواند موثر باشد:
۱-افزایش اطلاعات کارفرمایان در خصوص آثار منفی فرسودگی شغلی و ترغیب آنان به اتخاذ راهکارهای کنترل و درمان فرسودگی شغلی. زیرا فهم این واقعیت از سوی کارفرما که فرسودگی شغلی، بهرهوری و کارائی کارکنان را کاهش میدهد، ضروری است. بدین معنا که کنترل این آسیب شغلی علاوه بر افزایش رضایت نیروهای در اختیار سازمان، دارای توجیه اقتصادی است؛ بنابراین پیشگیری و درمان فرسودگی شغلی به عنوان یک اقدام مدیریتی و اقتصادی شناخته میشود.
۲-آموزش این واقعیت به کارکنان در معرض فرسودگی شغلی که مددجویان مورد مراجعه آنان، بخشی از واقعیتهای غیر قابل انکار در اجتماع هستند. نفس وجود مددجویان، یک پدیده طبیعی، اما تلاش مدد کاران در جهت رفع نیازها یا کاهش دردهای آنان یک فعالیت بسیار باارزش و مقدس و فراتر از روالهای موجود در طبیعت است. حتی اگر تلاش این کارکنان در بسیاری از موارد، نتیجه مطلوبی نداشته باشد.
۳-برگزاری متناوب جشنها و مراسم قدردانی از تلاش کارکنان به گونهای که این شاغلین در مقاطع مختلف ارزش معنوی و انسانی کار و فعالیت خود را به یاد آورند. اگر حضور داوطلبانه مددجویان قدردان در این گونه مراسمات از نظر قانونی و اخلاقی امکان پذیر باشد تاثیرگذاری بسیار بیشتری خواهد داشت.
۴-مشاوره اخلاقی، فرهنگی و مذهبی توسط اشخاص دارای صلاحیت به کارکنان در معرض آسیب یا آسیب دیده.
۵-جابجائی متناوب کارکنان در پستهای شغلی، واحدهای مختلف اداری یا محلهای مختلف ارائه خدمت در صورت امکان.
۶-فراهم نمودن مشاوره روانی رایگان برای کارکنان به صورت دورهای
اگر اقدامات پیشگیرانه موثر واقع نشود و کارکنان دچار فرسودگی شغلی شوند باید اقدامات درمانی در دستور کار قرار گیرد. فرسودگی شغلی بسته به عمق و شدت آسیب و سن، جنس و موقعیت شخص آسیب دیده درمان متفاوتی دارد و بنابراین در مواردی که اقدامات پیشگیرانه، موفقیت آمیز نیست مداخله درمانگر حرفهای بهترین و گاه تنهاترین روش پیشنهادی است.
منبع: سلامت نیوز