البته اگر اینطور که دست تطاول به خود گشادهاید اصولاً برای شما و افخمی و امثالهم اعتبار و آبرو هنوز محلی از اعراب داشته باشد!
صوفیا نصرالهی روزنامهنگار در هم میهن نوشت: بهروز افخمی که همچنان در دور جدید برنامهی سینمایی «هفت» بهعنوان مجری حضور دارد در ابتدای برنامهی شانزدهم بهمن به کودکان و نوجوانانی سلام کرد که علاقهمند به نویسندگی برای رادیو و رمان و سینما هستند، چون اساس همهی اینها نوشتن است و توانایی و استعداد اینکه نثر خوب داشته باشند و دیالوگ خوب بنویسند.
بر اساس همین صحبت کارگردان سابق سینمای ایران و مجری فعلی برنامهی «هفت» آنچه در ادامهی برنامه و در گفتوگوی او با ابوالقاسم طالبی اتفاق افتاد، مایهی شرم هر نویسندهی خوبی است چون حرفهایشان مبتذل و پوچ و سرتاسر اتهام بود و دیالوگهایشان اگر نوشته میشد با هیچ متر و معیاری نمرهی قبولی نمیگرفت.
نوشتن این ستون هم بدون اینکه در پاسخ به این سطح از ابتذال به دام سطحی بودن آنها بیفتم کار دشواری بود. ابوالقاسم طالبی کارگردانی است که هشت فیلم در کارنامهاش دارد که در مورد منابع مالی بعضی از آنها جای شک و شبهه وجود دارد.
مثلاً «قلادههای طلا» به گفتهی خود کارگردان از حمایت هیچ نهاد و ارگانی برخوردار نبوده اما جواد شمقدری بعد از اکران فیلم اعلام کرد که سازمان سینمایی حدود یکمیلیارد تومان به فیلم کمک مالی کرده است.
افخمی اول گفتوگو و در معرفی طالبی گفت که نمیداند چرا او فیلمهای حاشیهدار میسازد و انگار مثل خود افخمی سرش درد میکند برای دردسر. بعد هم این را به عِرق میهندوستی ربط داد؛ درحالیکه هردوی این آقایان از سال 1393 هیچ فیلمی نساختهاند و «روباه» آخرین فیلم افخمی که مربوط به هشت سال پیش بود شکست مفتضحانهای خورد و برای فیلم «یتیمخانه ایران» ابوالقاسم طالبی کسی تره خرد نکرد.
افخمی، سر ما منتی هم گذاشت که طالبی ترجیح میدهد خودش را بدنام کند تا مملکتش را. یعنی تفکر فیلمساز سابق ما تا این حد محدود شده که تصور میکند اگر کسی فیلمی انتقادی دربارهی شرایط کشور ساخت، میخواهد ایران را بدنام کند.
آیا از فرط حسادت و عقبافتادن از قافلهی فیلمسازی و سینماست که افخمی تصور میکند آنهایی که در جشنوارههای معتبر سینمایی جایزه میگیرند و منتقدان تحسینشان میکنند بدنام هستند و خائن؛ و خودش و طالبی که فیلمهایشان با واکنش منفی مواجه میشود وفادار به وطن یا فیلمساز.
نمایندهی مجلس سابق واقعاً در سالهای اخیر با تغییر وزش باد جهتش عوض شده است؟ افخمی سالهای اخیر شبیه محمود فیلم «شوکران» خودش شده. بدمنی ظاهرالصلاح، که در برنامهی یکشنبهشبش هم مثل محمود با همکاری ابوالقاسم طالبی زنان سینمای ایران را سر بریدند.
آخر فیلم «شوکران» معلوم شد که سیما ریاحی در حقیقت قطب خیر بوده و محمود بصیرت قطب شر. کاش این افخمی جدید بهترین فیلم کارنامهی خودش را به یاد بیاورد.
ابوالقاسم طالبی و کارنامهی سینمایی و روند فکریاش که مشخص بوده و هست. هرچند از او هم توقع اظهارنظر مبتذلش دربارهی زنان سینمای ایران را نداشتیم.
میز گفتوگوی طالبی و افخمی به هر چیزی شبیه بود جز گپ سینمایی. بیانیهی طالبی بود برای تخریب سینماگران و روشنفکران و سلبریتیهایی که آقای طالبی از اول حرفهایش به آنها طعنه و کنایه زد و آقای افخمی هم با لبخند و سر تکان دادن همهی حرفهایش را تائید کرد.
کل حرفهای افخمی و طالبی تلاش برای تخریب و فروختن همکارانشان بود (اگر البته بشود درنهایت این دو نفر را فقط بهواسطهی ساختن فیلم، فیلمساز و از اهالی سینما و لاجرم همکار سینماگران دانست) که هیچ ربطی هم به سینما و فیلمسازی نداشت و بیشتر جلسهی تفهیم اتهام آندسته از اهالی سینما بود که همفکرشان نیستند یا لااقل مسیری متفاوت از این دو نفر را دنبال میکنند.
همهی اینها را میشد تحمل کرد یا لااقل آنقدر سختجان شدهایم که به حرفهای پوچ و از روی هوای طالبی و افخمی دربارهی آزادی بیان واکنشی نشان ندهیم که راستش آن چیزی که افخمی آن را آزادی بیان لیبرالیسم میداند به این معنی نیست که در رسانهی عمومی با پول بیتالمال به ما و دیگران توهین کند.
اگر خودش رسانهای داشته باشد با سرمایهی شخصی میتواند حرفهایی را که دلش میخواهد در آن بزند تا ببیند رسانهاش چقدر طرفدار دارد و چقدر دوام میآورد.
بهسختی تحمل کردیم تا رسیدیم به این جملهی ابوالقاسم طالبی که شرمندهام ولی دقیق کلماتش را روی کاغذ میآورم که در آن دست نبرده باشم:
«نمیدانم گفتنش روی آنتن زنده درست یا نه، چون روزنامهها فردا تیتر میکنند اما بعضی زنان سلهبریتی (با تلفظ طالبی) درستش این است یائسه شدن را تقصیر جمهوری اسلامی میدانند. از ۵۰ سال که بالاتر میروند روسریشان را برمیدارند و فحش به جمهوری اسلامی میدهند. آقا این یک چیز طبیعی است و برای همه است.»
آقای افخمی هم با خندههای بلند این سخنان مبتذل و چرک را تائید کردند.
اینکه برای اعتراض به جنبش میتو و زنانی که به آن پیوستند به نیمی از آنها با استناد به سخنان سلحشور لقب بدکاره بدهید و نیمی دیگر را یائسه خطاب کنید که از قضا یک اتفاق بیولوژیک عادی زنانه است که همان پروردگاری که به او معتقدید مقدرش کرده و تحقیری که در کلمات شما نسبت به آن وجود دارد از کوتهفکریتان ناشی میشود، قدر و منزلت زنان سینمای ایران را پایین نمیآورد، بلکه از اعتبار آنتنی که در اختیار شما قرار گرفته، میکاهد.
البته اگر اینطور که دست تطاول به خود گشادهاید اصولاً برای شما و افخمی و امثالهم اعتبار و آبرو هنوز محلی از اعراب داشته باشد!