بیش از ۲۵ سال است که موتورهای جستوجو در خط مقدم اینترنت قرار داشتهاند، اما هیچچیز تا همیشه ادامه ندارد؛ به خصوص در دنیای تکنولوژی. حالا چتباتها هوش مصنوعی را در مرکز توجه قرار دادهاند. کارهای زیادی که امروزه کاربران از طریق موتورهای جستوجو انجام میدهند، میتوانند به شکل بهتری با چتباتهای هوش مصنوعی انجام شوند.
به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از اکونومیست، بیش از ۲۵ سال است که موتورهای جستوجو در خط مقدم اینترنت قرار داشتهاند. AltaVista نخستین سایتی که امکان جستوجوی متنی را فراهم میآورد، به سرعت توسط گوگل برکنار شد که از آن زمان به بعد توانست حاکمیت کل این بازار را در اختیار بگیرد. موتور جستوجوی گوگل همچنان قلب تپنده کسبوکار مادر خود یعنی آلفابت است که با درآمد ۲۳۸ میلیارد دلاری در سال ۲۰۲۲ و ارزش بازار ۳/ ۱ تریلیون دلاری، یکی از ارزشمندترین شرکتهای جهان به حساب میآید. حال دیگر گوگل تنها یک نام تجاری نیست؛ یک فعل است.
اما هیچچیز تا همیشه ادامه ندارد؛ به خصوص در دنیای تکنولوژی. کافی است به IBM نگاهی بیندازید که زمانی حاکم مطلق تجارت کامپیوتر بود، یا نوکیا که زمانی رهبری بازار گوشیهای موبایل را در دست داشت. هر دوی این شرکتها تخت پادشاهیشان را از دست دادند، چون در فرآیند تحولات بزرگ تکنولوژیک اشتباه عمل کردند. حالا شرکتهای تکنولوژی مشتاقانه به دنبال یک نوآوری هستند که نشانگر تغییر و فرصتی مشابه باشد. چتباتهای مبتنی بر هوش مصنوعی از طریق گفتگوهای متنی، امکان جمعآوری اطلاعات را به کاربران میدهند. بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی بانک سرمایهگذاری UBS، تعداد کاربران ChatGPT که توسط استارتآپ OpenAI ساخته شده است، تا پایان ماه ژانویه و دو ماه بعد از معرفی، به بیش از ۱۰۰میلیون کاربر رسیده که آن را به یکی از بهترین اپلیکیشنهای مصرفی از نظر سرعت رشد در تاریخ تبدیل کرده است.
در حال حاضر هوش مصنوعی در پشت صحنه محصولات زیادی مورد استفاده است، اما ChatGPT با فراهم آوردن امکان چت کردن مستقیم افراد با هوش مصنوعی، آن را در مرکز توجه قرار داده است. ChatGPT میتواند مقالاتی به روشهای مختلف بنویسد، مفاهیم پیچیده را توضیح بدهد، متون مطول را خلاصه کند و به سوالات پیش پا افتاده و کماهمیت هم پاسخ بدهد. این چتبات هوش مصنوعی حتی میتواند به دقت آزمونهای حقوقی و پزشکی را هم پشت سر بگذارد و همچنین معلومات تحت وب را با هم ادغام و مرتبط کند؛ برای مثال، مکانهای تفریحی در تعطیلات را فهرست کرده و آنها را از نظر شاخصهای معینی کنار هم بگذارد یا منوهای غذا و برنامههای سفر را پیشنهاد بدهد. اگر بخواهید این چتبات میتواند دلایل خودش برای این کارها را توضیح داده و جزئیات بیشتری در اختیارتان قرار بدهد. بهطور خلاصه، کارهای زیادی که امروزه کاربران از طریق موتورهای جستوجو انجام میدهند، میتوانند به شکل بهتری با چتباتهای هوش مصنوعی انجام بشوند.
با این وجود، شرکتهای رقیب برای ربودن گوی سبقت در این زمینه، معرفیهای جنجالی برای ارائه چتباتهای هوش مصنوعی خودشان به راه انداختند. روز هفتم فوریه مایکروسافت که بیش از ۱۱ میلیارد دلار در OpenAI سرمایهگذاری کرده، نسخه جدیدی از موتور جستوجوی بینگ خودش را ارائه کرده که با ChatGPT یکپارچه شده است. ساتیا نادلا، رئیس هیاتمدیره مایکروسافت، این اتفاق را فرصت خود برای به چالش کشیدن گوگل میداند. گوگل هم چتبات خود را با نام بارد (Bard) و به عنوان همراهی برای موتور جستوجویش، معرفی کرده است. این شرکت همچنین ۳۰۰ میلیون دلار در استارتآپ Anthropic سرمایهگذاری کرده است که توسط کارمندان سابق شرکت OpenAI راهاندازی شده و چتباتی به نام Claude را ساخته است. قیمت سهام شرکت بایدو هم - که به عنوان گوگل چینی شناخته میشود- بعد از اعلام خبر عرضه چتباتش به نام Ernie در ماه مارس، رشد جهشی کرد.
با این حال، اما آیا چتباتها قابلاعتماد هستند و برای بازار جستوجوی آنلاین و کسبوکار سودمند تبلیغاتش، به چه معنایی خواهند بود؟ آیا آنها نشانهای از یک «توفان شومپیتری» (یا تخریب خلاق، مفهومی در اقتصاد که در توضیح نوآوری اقتصادی در چرخه کسب وکارها مطرح میشود) هستند که در آن هوش مصنوعی، شرکتهای بزرگ را سرنگون کرده و پرچم رقبای نوپای آنها را به اهتزاز درمیآورند؟ پاسخ این سوالات به سه چیز بستگی دارد: انتخابهای اخلاقی، درآمدزایی و اقتصاد انحصاری.
ChatGPT اغلب دچار اشتباه میشود. این چتبات شبیه به شخصی است که با اعتمادبهنفس بسیار زیادی و بیتوجه به صحت و درستی معلوماتش، سعی دارد مفهومی را از موضع بالا توضیح بدهد. برخلاف موتورهای جستوجویی که اغلب افراد را به صفحات وب دیگری راهنمایی میکنند و هیچ ادعایی درباره درستی آنها ندارند، چتباتها پاسخهای خودشان را به شکل حقیقتی مقدس ارائه میدهند.
چتباتها همانطور که اینترنت را پایش میکنند، با تعصب، پیشداوری و اطلاعات غلط، دستبهگریبان هستند. در حالی که پاسخهای نادرست و ناخوشایند تولید میکنند، اطمینان دارند که جنجالی و انقلابی هستند. گوگل حالا و به خاطر نگرانیهای اینچنینی، در فکر به تاخیر انداختن عرضه چتبات خودش است؛ اما مایکروسافت حالا دست بالا را در اختیار دارد. ChatGPT در حال حاضر پاسخهایی میدهد که «رون دیسانتیس» فرماندار فلوریدا آنها را آگاهی غیرقابل قبول میداند.
چتباتها همچنین باید محتاطانه وارد موضوعات حساس بشوند. وقتی از ChatGPT راهنمایی پزشکی میخواهند، جوابش را با یک جمله سلب مسوولیتی آغاز میکند که «تشخیص شرایط پزشکی خاص ممکن نیست». این چتبات همچنین از راهنمایی کردن درباره چگونگی ساخت یک بمب هم امتناع میکند. با این حال معلوم است که خطوط قرمز آن به سادگی دور زده میشوند؛ برای مثال، سوالی درباره یک سازنده بمب با جزئیات فنی زیادی پاسخ داده میشود. در حالی که شرکتهای تکنولوژی درباره موضوعاتی تصمیم میگیرند که بسیار حساس هستند، باید مسیری را که خطوطشان را ترسیم میکنند، انتخاب کنند. تمام اینها، سوالاتی درباره سانسور، بیطرفی و ذات حقیقت را مطرح میکنند.
آیا شرکتهای تکنولوژی میتوانند از این حوزه درآمدزایی داشته باشند؟ OpenAI در حال معرفی نسخه ویژهای از ChatGPT است که دسترسی سریع به آن حتی در زمان اوج استفاده مستلزم پرداخت حق اشتراک ماهانه ۲۰ دلاری است. گوگل و مایکروسافت که در حال حاضر تبلیغات روی موتورهای جستوجویشان را میفروشند، تبلیغات را در کنار پاسخهای چتبات نشان خواهند داد. چتباتها در پاسخ به درخواست راهنمایی درباره سفر، جوابهایشان را در کنار تبلیغات پاپآپ مرتبط نمایش میدهند. اما ممکن است این الگوی تجاری، مداوم و پایدار نباشد. اداره و مدیریت یک چتبات به نیروی پردازشی بیشتری از ارائه نتایج جستوجو نیاز دارد و بنابراین هزینه بیشتر و حاشیه سود کمتری خواهد داشت.
قطعا الگوهای تجاری دیگری ظهور خواهند کرد: شاید مطالبه پول بیشتر از آگهیدهندگان برای امکان نفوذ به پاسخهایی که چتباتها ارائه میکنند یا مرتبط کردن پاسخها با وبسایتهای آگهیدهندگان. از ChatGPT میخواهید یک خودرو پیشنهاد کند و پاسخ آن بسته به نیازهای شما، شامل بسیاری از برندهای خوب خواهد بود. چتباتهای آینده احتمالا تمایل بیشتری به ارائه پیشنهاد دارند. با این حال اگر آگهیدهندگان در بیطرفی آنها دخالت کنند، آیا مردم همچنان از چتباتها استفاده خواهند کرد؟ آیا چتباتها میتوانند چنین موضوعی را بگویند؟ ببینید؛ کنسرو دیگری از کِرم!
پس موضوع رقابت مطرح میشود. خبرهای خوبی وجود دارند که گوگل تلاش خودش را برای مشارکت با شرکتهای نوپایی مانند OpenAI ادامه میدهد. اما مشخص نیست که آیا چتباتها رقیبی برای موتورهای جستوجو به حساب میآیند یا مکمل آنها. در ابتدا بهکارگیری چتباتها به عنوان افزونهای برای جستوجو یا شرکای مستقلی برای گفتوگوی آنلاین بود و به همین دلیل بعضی پاسخهای نادرست آنها قابل اغماض بود. اما با بهبود قابلیتهای چتباتها، آنها میتوانند به یک رابط کاربری برای انواع سرویسها مانند رزرو هتل و رستوران تبدیل بشوند، مخصوصا اگر یک دستیار صوتی هوشمند مانند الکسا یا سیری ارائه دهند. اگر ارزش اصلی چتباتها به عنوان لایهای در روی دیگر خدمات دیجیتال باشد، آنوقت در خدمت شرکتهای بزرگی خواهند بود که در حال حاضر خدمات اینچنینی ارائه میکنند.
حقیقت این است که شرکتهای نوظهوری مانند Anthropic و OpenAI (و البته سرمایه) امروزه توجه بیشتری نسبت به گوگل و مایکروسافت جلب میکنند که نشان میدهند شرکتهای کوچکتر سهمی هرچند کم از رقابت در این زمینه دارند. این شرکتهای نوپا زیر فشار زیادی برای فروش قرار دارند، اما اگر یک شرکت نوپای ارائهدهنده چتبات، تکنولوژی بهتر و الگوی تجاری جدیدی توسعه داده و به عنوان یک غول تازه ظهور کند، چه؟ این همان کاری است که زمانی گوگل انجام داد. چتباتها سوالات سختی را ایجاد میکنند، اما فرصتی برای ارائه مفیدتر اطلاعات آنلاین و دسترسی سادهتر به آنها را فراهم میآورند. درست مثل سالهای دهه ۱۹۹۰ که موتورهای جستوجوی اولیه ارائه شدند، ممکن است دوباره پاداش بسیار ارزشمندی - برای تبدیل شدن به خط مقدم اینترنت- اینبار برای چتباتهای هوش مصنوعی در راه باشد.