پوست شیر یک سریال درام جنایی به کارگردانی جمشید محمودی و نویسندگی رضا بهاروند و جمشید محمودی است. تهیه کنندهی این سریال، برادر جمشید محمودی، نوید محمودی است.
فصل دوم سریال پربینندهی پوست شیر روز گذشته در حالی به پایان رسید که مخاطبان آن بی صبرانه منتظر آغاز فصل سوم این مجموعه هستند.
به گزارش روزیاتو، سریال پوست شیر که از تولیدات شبکه نمایش خانگی است، موفق شده مخاطبان زیادی را با خود همراه سازد. در هفتههای اخیر فرضیههای زیادی دربارهی معمای بزرگ این سریال یعنی هویت رباینده «ساحل» در شبکههای اجتماعی مطرح شده است که در ادامه مروری بر آنها خواهیم داشت.
پخش فصل سوم سریال پوست شیر از چهارشنبه ۱۰ اسفند ماه آغاز خواهد شد.
پوست شیر یک سریال درام جنایی به کارگردانی جمشید محمودی و نویسندگی رضا بهاروند و جمشید محمودی است. تهیه کنندهی این سریال، برادر جمشید محمودی، نوید محمودی است.
فصل اول این سریال از یکم مهر ماه از طریق پلتفرم فیلم نت منتشر و پخش فصل دوم آن نیز از سی ام آذر ماه آغاز شد.
بازیگران این سریال عبارتند از: شهاب حسینی، هادی حجازی فر، پانتهآ بهرام، مهرداد صدیقیان، پردیس احمدیه، علیرضا کمالی، علی اوسیوند، بهرام ابراهیمی، آناهیتا افشار، ژیلا شاهی، بابک کریمی، بهزاد خلج و علیرضا استادی.
در خلاصهی داستان این سریال آمده است: «نعیم (با بازی هادی حجازی فر) پس از ۱۵ سال از زندان آزاد میشود و به دیدار دخترش ساحل (با بازی پردیس احمدیه) میرود. ساحل در جریان سفر به شمال ربوده و جسد سوخته او پیدا میشود و نعیم که از تلاش پلیس خشنود نیست، مجبور میشود به همراه دوستش رضا پروانه (با بازی علیرضا کمالی) قاتلان دخترش را پیدا کند.»
کارگردان سریال پوست شیر جمشید محمودی و تهیه کنندهی آن نوید محمودی دو برادر افغان تبار هستند که سالها است به صورت حرفهای در سینمای ایران فعالیت دارند. این دو برادر متولد افغانستان هستند و پس از مهاجرت به ایران در کودکی، تابعیت ایرانی دریافت کردند. جمشید و نوید محمودی در تمامی آثار خود با یکدیگر همکاری داشته اند. از جمله آثار آنها میتوان به فیلمهای سینمایی «چند متر مکعب عشق»، «شکستن همزمان بیست استخوان»، «هفت و نیم» و «مردن در آب مطهر» و سریالهای تلویزیونی «سایه بان» و «دل دار» اشاره کرد.
همانطور که گفته شد تاکنون حدس و گمانهای زیادی دربارهی هویت ربایندهی ساحل از سوی مخاطبان سریال پوست شیر صورت گرفته است.
رضا پروانه: عدهای از مخاطبان، رضا پروانه را در این ماجرا دخیل میدانند. شاید دلیل این حدس، راضی کردن ساحل توسط رضا پروانه برای دیدار با پدرش است.
صدرا: عدهای نیز صدرا را عامل این ماجرا میدانند و رابطهای که او با تینا پیش از ارتباط با ساحل داشته است را در ربودن ساحل موثر میدانند. با این حال، درصد نقش داشتن صدرا در این ماجرا با توجه به نبود سرنخهای کافی بسیار کم است.
دوست صدرا: فرد دیگری نیز که مخاطبان سریال به او شک کرده اند دوست صدرا است و این شک زمانی که، فرد مظنون با ظاهری جوان و امروزی نشان داده میشود، بیشتر میشود. با این حال سرنخهای کافی برای مظنون بودن به این شخص وجود ندارد.
پدر ناتنی ساحل: بهزاد پدر ناتنی ساحل نیز فرد مظنون دیگری است که مخاطبان سریال به او شک دارند. او جزو مشکوکترین مظنونین سریال است. چرا که در قسمت دوم و پس از شنیدن خبر اتفاقاتی که برای ساحل افتاده بود، کفش هایش گِلی بود و پشت سر هم سیگار میکشید. از طرفی رفتار بسیار بدی با مادر ساحل داشت و پس از آن در هیچ یک از قسمتهای سریال خبری از او نشد.
یک زن: یک فرضیهی دیگر دربارهی رباینده ساحل این است که شاید این فرد اصلاً یک زن باشد. از شکل و شمایل محو رباینده این طور برمی آید که یک آدم با جثه کوچک است. تصاویر محو به ذهن ما القاء میکند که او کچل باشد. خب کسی با این مشخصات در داستان نبوده و احتمال این که بهزاد پشت ماجرا باشد را هم منتفی میکند. اما اگر فکر کنیم رباینده کچل نباشد میتوانیم روی فرضیه این که همه کاره زن باشد هم کار کنیم. مثل معشوقه سابق صدرا که جزو حدسهای قبلی هم بود. اما یک قاعده در فیلم نامه نویسی هست به نام تفنگ چخوف. آنتوان چخوف نمایشنامه نویس معروف روس میگوید اگر یک تفنگ توی صحنه توصیف کردید باید تا آخر داستان یک بار با آن شلیک کنید.
محمودی فیلم نامه نویس خوش فکری است و بیائید تصور کنیم میخواهد قاعده تفنگ چخوف را در داستانش لحاظ کند؛ بنابراین نباید از کار کردن مژگان در خانه فردی مرموز بهنام فاطمی راحت بگذریم. ما فاطمی را ندیدیم. فقط همسرش را دیدیدم که رفتارهای بسیار وحشتناکی داشت. بیائید فرض کنیم فاطمی همان بهزاد است که همسر دوم داشته و مژگان در خانه آنها کار میکرده. از همسر فاطمی که هووی لیلا است و طبیعتاً با ساحل هم مشکل دارد بر نمیآید که نقشه ربایش ساحل را بکشد؟
اما همچنان نمیتوان حدس زد مظنون اصلی کیست. چرا که سه بازیگر دیگر در سریال نقش دارند که هنوز در این سریال نقش آفرینی نکرده اند. این سه بازیگر علی اوسیوند، آناهیتا افشار و علیرضا استادی هستند.
این سریال با همهی جذابیت و موفقیتش، خالی از اشکال و گاف نبوده است.
۱- چرا هیچ کس دنبال یک لقمه نون نیست؟
نعیم، صدرا و رضا پروانه در تمام سریال دنبال انتقام از کسانی هستند که ساحل را ربودند. نعیم ۱۵ سال زندان بوده، رضا پروانه هم مدام خرج میکند، اما هیچ کدام کاری انجام نمیدهند که درآمدی داشته باشند. کاش دست کم گاهی اشارهای به شغل رضا میشد تا تصور کنیم او از محل درآمدش به نعیم هم کمک میکند.
۲- هیچ کس دنبال صدرا نیست
پلیس مدت هاست دنبال نعیم است، اما برای رسیدن به او، نه لیلا را تعقیب میکند، نه رضا را، بدتر اینکه حدس نزدند شاید صدرا با نعیم در ارتباط باشد و ماشین او را رصد کنند تا به نعیم برسند.
۳- درک رضا پروانه مشکل است
رضا پروانه دوست داشتنیترین شخصیت سریال با بازی عالی کمالی است. اما شخصیت او حفرههایی دارد. او قمه میکشد، خلاف میکند، اما از این که همسرش خلاف کرده ناراحت میشود. احساسات مذهبی دارد، اما از کشتن آدمها ابایی ندارد.
۴- گوشی نریمان کجا بود؟
نعیم و رضا، نریمان را وسط یک مبارزه زیرزمینی خفت میکنند و به یک باغ میبرند. نریمان وسط رینگ برهنه است و طبیعتاً در آن شرایط گوشی در جیبش نبوده. حین ربایش هم نرفته توی رختکن تا گوشی اش را بیاورد. اما بعد از کشته شدنش توسط نعیم میبینیم که گوشی او زیر تخت توسط لیلا پیدا میشود و از همین مسیر نعیم و رضا به صمد میرسند.
۵- چرا نعیم و رضا سوتی دادند؟
نعیم و رضا باهوش هستند و در طول داستان همیشه یک گام از مشکات که یک پلیس حرفهای است جلوتر هستند، اما معلوم نیست چرا رضا با این هوش و دقت بالا خیلی راحت برای پس دادن موتوری که با آن صمد را دزدیدند آدرس باغ را به صاحب موتور میدهد و نعیم هم در کمال تعجب کاری میکند که صمد به باغ برگردد؟
۶- چرا حواستان به راکورد کار نیست؟
چند سوتی ریز هم که ناشی از بی توجهی دستیاران کارگردان یا منشی صحنه به راکورد کار است میبینیم، به طور مثال نعیم به سمت راست صمد ضربه میزند، اما در سکانس بعدی سمت چپ صورت صمد زخمی میشود. یا نعیم بدون این که اینترنتش وصل باشد یک پیام در واتساپ از رباینده ساحل دریافت میکند. عجیبتر این که شماره جدیدش را فقط مرتضی و رضا داشتند و اگر آنها پشت پرده این ماجراها نباشند این اشتباه هم به قبلیها اضافه میشود.
۷- ماشین سوراخ سوراخ شد نعیم نه
صمد به راحتی نعیم را میدزدد و داخل صندوق عقب ماشینش میاندازد، مشکات در مسیر رسیدن به نعیم، صمد را میشناسد و حین تعقیب صندوق عقب ماشین صمد را سوراخ سوراخ میکند یعنی همان جایی که نعیم در آن با دست بسته افتاده. بارها گلوله به این بخش میخورد و در نهایت نعیم صحیح و سالم از آن خارج میشود و زودتر از مشکات به خانه صمد میرسد. عجیبتر اینکه صمد با علم به این که نعیم و پلیس هر دو آدرس خانه اش را دارند، با همسرش قراری در محل دیگر نمیگذارد و دقیقاً به خانه اش میرود تا توسط نعیم و مشکات غافلگیر شود.