bato-adv
bato-adv
درباره تکنولوژی خبرساز این روز‌ها و روایت‌های آخرالزمانی که از آن می‌شود

هوش مصنوعی‌ هراسی!

هوش مصنوعی‌ هراسی!

دیدگاه ما در مورد هوش مصنوعی چهره‌ای ژانوسی دارد و از همان روز نخست با تناقض پیوند یافته است؛ ازیک‌سو به انجام کار‌های دشوار و طاقت‌فرسا به وسیله هوش مصنوعی و دستیابی انسان به «فراغت» خوش‌بین شده‌ایم و ازدیگرسو، هراس بیکاری گسترده خواب از چشمان‌مان گرفته است. آرزومند کشف کرات و سیارات دیگر بوده‌ایم، اما از جهش هوش مصنوعی و استیلای آن بر نوع بشر ترسیده‌ایم. پیشرفت روزافزون آن را ستایش کرده‌ایم، اما از تنبلی ترسیده‌ایم.

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۲ - ۲۵ بهمن ۱۴۰۱

بی‌گمان، در حال حاضر، هوش مصنوعی بی‌رقیب‌ترین فناوری در جلب توجه عمومی است. کمتر روزی است که خبری در مورد این فناوری در رسانه‌ها بازتاب پیدا نکند؛ اخباری که توأمان بیم و امید‌های ما را تقویت می‌کند. برای نمونه به خبر‌های این چند روز دقت کنید: بیکاری دست‌کم ۱۰ هزار نفر از کارکنان گوگل به‌دلیل توسعه هوش مصنوعی؛ چت‌جی‌پی‌تی، یک بات مکالمه که توسط شرکت Open AI توسعه یافته، مورد استقبال چشمگیر دانش‌آموزان و دانشجویان قرار گرفته؛ تا جایی که در ایالات‌متحده، مدارس دولتی در نیویورک و سیاتل تصمیم گرفته‌اند که دسترسی به چت‌جی‌پی‌تی را ازطریق شبکه وای‌فای خود مسدود کنند و موسسه مطالعات سیاسی پاریس به‌تازگی استفاده از آن را برای دانشجویان خود ممنوع کرده است؛ پژوهشگران می‌گویند؛ با استفاده از هوش مصنوعی توانسته‌اند ارتباط یک لوح باستانی متعلق به سال ۱۳۰ پیش از میلاد را با قطعه‌ای از حماسه گیلگمش کشف کنند؛ فناوری هوش مصنوعی ایری به خانواده‌های داغدار اجازه می‌دهد تا دوباره با عزیزان مرده خود در چت‌های ویدئویی مجازی صحبت کنند. هوش مصنوعی ایری می‌تواند چیز‌هایی مانند صدا و حالات چهره را به‌لطف هوش مصنوعی که همیشه در حال بهبود است، بازسازی کند.

به گزارش هم‌میهن، همزمان توجه به هوش مصنوعی در فیلم‌ها و سریال‌ها گسترش روزافزونی یافته است؛ سریال‌های دنیای غرب، انسان‌ها، فضاپیمای گالاکتیکا، مظنون، آینه سیاه و...، همچنین فیلم‌های خارج از محدوده، فینچ، مرد آزاد، هرج‌ومرج فضایی: میراث جدید، آشوب مدام و.... نکته شایان توجه این است که روایت‌های خوش‌بینانه و بدبینانه درباره هوش مصنوعی همپای هم در حال گسترش است. درواقع این احساس در میان قاطبه مردم وجود دارد که هوش مصنوعی انسان را با «آینده‌ای مبهم» مواجه کرده؛ آینده‌ای میان باغ عدن و آخرالزمانی هراسناک که ماشین‌ها بسان برده با نوع بشر برخورد می‌کنند. آینده‌ای میان اتوپیای تسلط انسان بر ماشین یا دیستوپیای تسلط ماشین بر انسان.

پرسش اساسی این است که هراس از هوش مصنوعی، چه هنگام و چگونه متولد شد و چرا در اندک‌زمانی این‌چنین تقویت شد؟ چرا با وجود آنکه هوش مصنوعی تا به امروز وجوه بسیاری از زندگی ما را تحت‌تأثیر خود قرار داده و در لایه‌لایه‌های زندگی ما وارد شده، اما بی‌اعتمادی و هراس شدیدی نسبت به آن وجود دارد؟ در نوشته حاضر، سراغ تبارشناسی این هراس می‌رویم و دلایل پیوند هوش مصنوعی با روایت‌های پیرامون آخرالزمان‌گرایی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

هوش مصنوعی دقیقا چیست؟

سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، سیستم هوش مصنوعی را این‌گونه تعریف می‌کند: «سیستم هوش مصنوعی یک سیستم مبتنی بر ماشین بوده که قادر است با تولید یک خروجی (پیش‌بینی، توصیه یا تصمیم) برای مجموعه‌ای از اهداف، بر محیط تأثیر بگذارد. هوش مصنوعی از داده‌ها و ورودی‌های مبتنی بر ماشین یا انسان برای الف- درک محیط‌های واقعی یا مجازی، ب- استخراج این ادراکات از مدل‌ها به‌واسطه تحلیل خودکار (به‌عنوان مثال، با یادگیری ماشین) یا دستی، ج- از استنتاج مدل در راستای ساختارمند کردن گزینه‌ها برای نتایج استفاده می‌کند. در طراحی سیستم‌های هوش مصنوعی درجات مختلف استقلال در نظر گرفته شده است.

برای اینکه کاربرد عملی هوش مصنوعی را درک کنیم، از هوش مصنوعی خواستیم تا تعریف خود را از هوش مصنوعی ارائه دهد. درخواست زیر به یک موتور هوش مصنوعی مدرن و آموزش‌دیده به‌نام ترسنفورمر تولیدگر ازپیش آموزش‌دیده؛ «جی‌پی‌تی-۳» ارسال شد: «یک پاراگراف بنویسید که هوش مصنوعی چیست و چه کاری می‌تواند انجام دهد.» خروجی این بود:

هوش مصنوعی نتیجه به‌کارگیری تکنیک‌های علوم شناختی برای ایجاد مصنوعی چیزی است که کار‌های سابقاً مختص انسان را انجام دهند، مانند استدلال، ارتباط طبیعی و حل مسئله. هوش مصنوعی به این دلیل مهم است که از ظرفیت کمک به انسان برای انجام بهتر وظایف شناختی برخوردار است و کار‌هایی را که در حال حاضر برای انسان دشوار یا غیرممکن است، خودکار می‌کند.

بی‌گمان، این مثال قدرت تحول‌آفرین فناوری هوش مصنوعی را برجسته می‌کند. درحالی‌که بسیاری از پیشرفت‌های فناورانه قبلی به تقویت یا اتوماسیون وظایف معمول منجر شده‌اند، هوش مصنوعی از این توان برخوردار است که طیف وسیع‌تری از کار‌هایی را که صرفاً انجام آن‌ها برای انسان امکان‌پذیر است، افزایش دهد یا خودکار کند. قدرت هوش مصنوعی ناشی از استفاده آن از یادگیری ماشین است؛ شاخه‌ای از آمار محاسباتی که بر طراحی الگوریتم‌ها تمرکز دارد که می‌تواند به‌طور خودکار و مکرر مدل‌های تحلیلی از داده‌های جدید بسازد.

سپیده‌دمان هوش مصنوعی

در نمایشنامه «کارخانه ربات‌سازی روسوم» که نخستین‌بار در سال ۱۹۲۱ در پراگ اجرا شد، «کارل چاپک» کلمه «ربات» را برای توصیف «ماشین‌های زنده و هوشمند» به کار برد. نمایشنامه با این امید آغاز می‌شود که این موجودات مصنوعی -که به‌طور انبوه در خط مونتاژ تولید می‌شوند- بتوانند باعث آزادی و فراغت مردم از کار کردن شوند. این امر «کل بشریت را به یک اشرافیت جهانی تبدیل می‌کند». اما این خوش‌بینی چندان به طول نمی‌انجامد. مردم با رها شدن از کار، خلاقیت خود را از دست می‌دهند، سپس ربات‌ها برای نابودی نوع بشر شورش می‌کنند.

ربات چاپک منعکس‌کننده یک چهره آخرالزمانی از عصر صنعتی مدرن بود که پویایی نگران‌کننده آن را آشکار کرد. چاپک از این مسئله شاکی است که انسان‌ها اسیر اصول و شیوه‌های تولید انبوه شده‌اند. اما او اعتراف کرد که این «ماشین‌های وحشتناک نباید متوقف شوند»، زیرا زندگی و معیشت بسیاری به آن وابسته است و توقف آن «زندگی هزاران نفر را نابود می‌کند». او نتیجه گرفت: «یکی از مصنوعات ساخته مغز انسان، سرانجام از کنترل انسان خارج می‌شود.» پیش‌بینی چاپک به‌نوعی محقَق شد و منطق و ماشینی که بسیاری از کار‌های فیزیکی را خودکار می‌کرد، گسترش یافت و شامل کار ذهنی نیز شد.

انقلاب صنعتی که ابتدا با بخار سپس با برق کار می‌کرد، امکان اتوماسیون بسیاری از کار‌های فیزیکی را فراهم کرد. اگرچه ایده ماشین‌هایی که می‌توانند وظایف مرتبط با هوش انسانی را انجام دهند، سابقه‌ای طولانی دارد، اما عملاً با اختراع کامپیوتر دیجیتال الکترونیکی در دهه ۱۹۴۰ بود که ماشین‌ها می‌توانستند کار‌های پیچیده‌تری را با داده‌ها انجام دهند. از آن زمان، ما به‌طور فزاینده‌ای به پردازش خودکار اطلاعات وابسته شده‌ایم. پس از معرفی سیری در سال ۲۰۱۱، هوش مصنوعی به یک فناوری همه‌منظوره -مانند موتور بخار، برق و کامپیوتر دیجیتال- تبدیل شده و اکنون بخش منظمی از زندگی روزمره و تخیل اجتماعی ما را تشکیل می‌دهد. این یک «انقلاب صنعتی چهارم» است که «به‌طور اساسی نحوه زندگی، کار و ارتباط ما با یکدیگر را تغییر می‌دهد». هوش مصنوعی به‌دلیل قدرت و ظرفیت خود، الهام‌بخش طیفی از بیم‌ها و امید‌ها در مورد آینده شده که از آن به‌عنوان «ظهور دوم مسیح و آخرالزمان در یک زمان» یاد شده است.

«ملانی میچل»، دانشمند برجسته هوش مصنوعی، در کتاب «هوش مصنوعی: راهنمای انسان‌های متفکر» توضیح می‌دهد که چند سال پیش به‌دلیل هجوم بیم‌ها و امید‌های مرتبط با هوش مصنوعی، گیج شده بودیم. اما میچل معتقد است که هنوز دلیلی برای این حجم از گمانه‌پردازی در مورد هوش مصنوعی وجود ندارد، درواقع هرچند هوش مصنوعی «در برخی حوزه‌های محدود» پیشرفت قابل توجهی داشته، اما «به هیچ‌وجه به هوش گسترده و عمومی انسان نزدیک نشده است». از‌یک‌طرف، میچل از خوش‌بینی برخی همتایان خود که فکر می‌کردند «هوش مصنوعی انسان‌مانند» ظرف ۳۰ سال آینده ظهور خواهد کرد «متحیر شد» و ازسوی‌دیگر از «افراد برجسته‌ای که ناگهان به ما می‌گفتند، باید نگران خطرات هوش مصنوعی «فوق بشری» باشیم»، شگفت‌زده شد.

در سال ۲۰۱۴ -سالی که آمازون دستیار دیجیتالی الکسا را منتشر کرد- «استیون هاوکینگ» اعلام کرد: «توسعه کامل هوش مصنوعی می‌تواند به معنای پایان نسل بشر باشد» و ایلان ماسک در دیدار با جک ما، مدیرعامل گروه علی‌بابا، در کنفرانس جهانی هوش مصنوعی در شانگ‌های گفت: «فکر می‌کنم مردم توانایی‌های هوش مصنوعی را دست‌کم گرفته‌اند... این بزرگ‌ترین تهدید وجودی ماست... ما شیطان را احضار کرده‌ایم.» او در ادامه، تفاوت بین هوش مصنوعی و هوش انسانی را به تفاوت بین انسان و شامپانزه تشبیه کرد: «یک شامپانزه می‌تواند ما را درک کند؟ نه. از نظر آن‌ها ما موجودات بیگانه‌ای هستیم. آن‌ها فقط توانایی درک همنوعان خود را دارند.» بیل گیتس با ماسک موافق بود و اظهار داشت: «نمی‌دانم چرا برخی از مردم نگران این مسئله نیستند.»

درحال‌حاضر ربات‌ها -اشیاء و موجودیت‌های فیزیکی که توسط هوش مصنوعی کنترل می‌شوند- یک واقعیت هستند؛ البته اکثراً فاقد هرگونه ضرری برای ما محسوب می‌شوند. جاروبرقی خودکار، اگرچه چندان مورد علاقه سگ من نیست، اما می‌تواند خانه‌ام را به‌طور کامل و دقیق تمیز کند و «یاد بگیرد» از خرابکاری‌هایی که ممکن است سگ من به‌وجود بیاورد، جلوگیری کند. با وجود این، حسگر‌های جاروبرقی جزئیات فیزیکی خانه من را به داده‌هایی تبدیل می‌کنند که وقتی با سازنده و دیگران به اشتراک گذاشته می‌شود، ممکن است برای نقض حریم خصوصی من استفاده شود.

وقتی سیستم هوش مصنوعی مورد استفاده برای کنترل عملیات کارخانه تولیدکننده جاروبرقی‌ام را در نظر می‌گیریم، اوضاع به‌مراتب پیچیده‌تر می‌شود؛ توضیح و ارزیابی این سیستم شامل بحث در مورد داده‌ها و ورودی‌ها، مدل‌های هوش مصنوعی، خروجی‌ها، زمینه‌ها (کسب‌و‌کار، اجتماعی و محیطی) و نقش انسان است. چنین سیستم پیچیده‌ای، این کارخانه را به لحاظ نوآوری به‌کل متحول می‌کند، اما همزمان پرسش‌های اخلاقی جدی‌ای نیز پدید می‌آورد. «کیت کرافورد» در کتاب «اطلس هوش مصنوعی» به این نکته اشاره می‌کند که «در سطحی اساسی، هوش مصنوعی شامل شیوه‌های فنی و اجتماعی، موسسات و زیرساخت‌ها، سیاست و فرهنگ است». این یک «ساختار صنعتی عظیم» است و «ما باید درک خود را از آنچه در امپراتوری‌های هوش مصنوعی در جریان است، گسترش دهیم، ببینیم چه چیزی در معرض خطر است و تصمیمات جمعی بهتری در مورد آنچه باید در آینده رخ دهد، اتخاذ کنیم».

انقلاب‌ها و مکاشفه‌های اطلاعاتی

از نظر «لوسیانو فلوریدی»، انقلاب صنعتی سوم و چهارم به چیزی ختم می‌شود که او آن را انقلاب اطلاعاتی می‌نامد. به‌دنبال انقلاب‌های علمی مرتبط با کوپرنیک، داروین و فروید -که درک ما پیرامون خود و جهان را از منظر کیهانی، زیست‌شناختی و روان‌شناختی متحول کردند- فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی در حال تغییر «خودآگاهی، نحوه ارتباط ما با یکدیگر و نحوه شکل‌دهی و تعامل با جهان خود» هستند. فلوریدی خاطرنشان می‌کند: «عوامل هوشمند و مستقل، دیگر نیازی به انسان ندارند و ما در حال شکل‌دادن جهانی هستیم که به‌طور فزاینده‌ای «دوستانه» یا سازگار با عوامل مصنوعی است.»

این انقلاب نه‌تن‌ها به حال و آینده، بلکه به گذشته نیز مربوط می‌شود. از منظر اطلاعاتی، حداقل سه انقلاب عمده اطلاعاتی قبلی را می‌توان شناسایی کرد که تاریخ بشر را شکل داده‌اند؛ ظهور توجه اطلاعات، ایجاد نهاد‌های اطلاعاتی و اختراع مصنوعات اطلاعاتی. هر یک از این انقلاب‌های اطلاعاتی به‌طور قابل‌توجهی توانایی‌ها و عاملیت انسان را افزایش داد، همچنین بینش‌های جدیدی را در مورد چیستی یک انسان و نقش ما در جهان آشکار کرد. این بینش‌ها می‌توانند به ما کمک کنند تا انقلاب کنونی خود را در بستر اتوماسیون اطلاعات هدایت کنیم.

نخستین انقلاب اطلاعاتی: توجه

تاریخ فناوری بشر حدود سه میلیون سال پیش با ابزار‌های سنگی و تکنیک‌های مرتبط آغاز شد و توسعه فناوری متعاقب آن درنهایت با انتخاب طبیعی ادغام شد تا «تکامل انسان» وارد مرحله جدیدی شود. ظهور «انسان خردمند» (هومو سَپییِنس) بین ۶۰ هزار تا ۲۰۰ هزار سال پیش، با انفجاری از مصنوعات همراه بود -آثار هنری، سلاح‌های چندبخشی و برنامه‌ها - که نشانگر تقویت حافظه کاری، استدلال انتزاعی، تفکر نمادین، دستور زبان و آموزش بود. همه این‌ها حاکی از نخستین انقلاب اطلاعاتی بزرگ بود؛ زمانی که انسان قابلیت جدیدی را برای توجه اطلاعات ایجاد کرد.

گونه ما با توانایی تعامل با اطلاعات به‌صورت انتزاعی و تأملی، به جای بازتابی و خودکار، قادر به درک و انتقال اطلاعات، همچنین اطلاعات غلط و نادرست در مورد پدیده‌های مشاهده‌شده و مشاهده‌نشده بود. توجه انعکاسی، انسان‌ها را قادر می‌کند تا با تصور جایگزین‌هایی برای تجربیات واقعی گذشته و حال، واقعیت را تغییر دهند و از واقعیت فراتر روند. آن‌ها می‌توانند آینده را پیش‌بینی و برنامه‌ریزی کنند، داستان‌ها و سیستم‌های اجتماعی پیچیده‌تری بیافرینند و بُعد معنوی عمیق‌تری را برای واقعیت متصور شوند. جالب اینجاست که یوال نوح هراری در کتاب «انسان خردمند» این لحظه در تاریخ تکامل بشر را «جهش درخت دانش» می‌نامد.

در باغ عدن، انسان‌ها مجازند از میوه‌های هر درختی به‌جز «درخت معرفت خیر و شر» تناول کنند. «والتر بروگمان» معتقد است دعوت انسان در پیدایش، هم با اجازه و هم با ممنوعیت همراه است. آدم و حوا پس از یک مناظره الهیاتی با یک مار زیرک که خدا و دستورات او را به انتزاع تبدیل می‌کند، نهی خداوند را در قالب یک امر محتمل بازتعریف می‌کنند. وعده مار مبنی بر اینکه «چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود»، فوراً محقق شد: «و، چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوش‌نما و درختی دلپذیر و دانش‌افزا می‌آید، پس از میوه‌اش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان‌اند.»

انقلاب اطلاعاتی دوم: نهاد‌ها

پس از انقلاب کشاورزی حدود ۱۲ هزار سال پیش، شهر‌ها در سراسر کره زمین ظاهر شدند تا ثبات، امنیت، صرفه‌جویی در مقیاس، فرصت‌های جدید برای تخصص و ایجاد کالا‌های فرهنگی را فراهم کنند. در عین حال، شهر‌ها سلسله‌مراتب اجتماعی و نابرابری‌های جدید، ناامنی غذایی و بیماری، روابط غیرشخصی‌تر و اغلب محیط‌های فیزیکی را به‌طور دائمی تغییر دادند. با وجود این، طی هزاره‌های بعدی، شهر‌ها به «بخش بنیادی تجربه نوع بشر و به یکی از جایگاه‌های مورد علاقه ما تبدیل شدند».

اهداف پیچیده، مشترک و آینده‌نگرانه -غلبه بر محدودیت‌های هوش فردی- ازطریق نهاد‌های اطلاعاتی محقق شد. این انقلاب اطلاعاتی دوم شامل نهاد‌های سیاسی، اقتصادی، مذهبی و سایر نهاد‌هایی بود که قوانین را برای دادگاه‌ها، حسابداری برای بازارها، روایت‌ها برای معابد و دستورالعمل‌هایی برای سایر فرآیند‌های مشارکتی سازمان‌دهی می‌کردند که زندگی مدنی را ساختارمند و پایدار می‌کرد. این نهاد‌های اطلاعاتی با تجمیع توجه و عاملیت، یک نهاد ساختاری ایجاد کردند که شهر‌ها را قادر می‌کرد تا به‌عنوان سیستم‌های چندعاملی و نیمه‌خودمختار برای گسترش کنش‌های جمعی انسان در فضا و زمان عمل کنند.

قابیل پس از کشتن برادرش، همانند پدر به «کار روی زمین» می‌پردازد و شغل جدیدی در مناسبات شهری پیدا می‌کند. او اولین شهر خود را به‌نام پسرش «خنوخ» نام‌گذاری می‌کند و این را می‌توان به‌عنوان اجرای این مأموریت در نظر گرفت: «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمایید و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همه حیواناتی که روی زمین می‌خزند، حکومت کنید.» ما داستان بابل را می‌دانیم: «مهاجران گرد هم می‌آیند تا شهری بسازند، نامی برای خود بیابند و از پراکنده‌شدن اجتناب کنند.» همان‌طور که برج بابل به‌سوی آسمان توسعه می‌یافت، خداوند زبان آن‌ها را مشوش ساخت و اهداف و عاملیت مشترک آن‌ها را مختل کرد. به‌گفته بروگمان، الگوی تکرارشده در بابل، «خودکفایی و خودمختاری» است.

انقلاب اطلاعاتی سوم: مصنوعات

سومین انقلاب اطلاعاتی حدود پنج هزار سال پیش رخ داد؛ زمانی که نهاد‌های اطلاعاتی ارتباطات نوشتاری و مصنوعات اطلاعاتی را برای مدیریت امور کنونی شهر‌ها و تأمل در «گذشته عمیق و آینده‌ای دور» توسعه دادند. برای ایجاد دسترسی فوری و بلندمدت به مصنوعات اطلاعاتی و برقراری ارتباط بین نسل‌ها، ساختار‌ها و سیستم‌های مدیریت اطلاعات مانند کتابخانه‌ها تا هزاره دوم قبل از میلاد به سایر مؤسسات شهری پیوستند. کتابخانه‌ها با حفظ خاطرات گذشته، پیش‌بینی‌های آینده و افزودن به آن‌ها ازطریق ایجاد دانش جدید در زمان حال، به فناوری ارتقای دانش تبدیل شدند.

از آنجایی که دانش به‌طور فزاینده‌ای ازطریق مصنوعات اطلاعاتی در طول چند قرن گذشته، قبل از عصر مشترک افزایش می‌یافت، رویکرد‌های دینی و فلسفی جدیدی به خِرَد در سراسر جهان باستان در یونان، یهودیه، ایران، چین، هند و جا‌های دیگر پدیدار شد. «جان هات» می‌گوید: «آنچه در طول [این]دوره رخ می‌داد -و اکنون نیز ادامه دارد- تولد یک درک جدید پیرامون حقانیت و درستی بود...؛ تمایزات از همیشه بین راه درست و راه نادرست برای زندگی، فکر کردن، عمل‌کردن، کار کردن و دعا کردن واضح‌تر شد.» بین قرون هشتم و دوم پیش از میلاد، تصور آخرالزمانی در پیشگویی یهودیان ظهور کرد؛ به‌عنوان راهی برای کشف اینکه چگونه می‌توان درستی را در آینده محقق کرد، درحالی‌که در زمان حال آکنده از اشتباه است. «آدلا یاربرو کالینز» بر این باور است که تفکر آخرالزمانی یهودی «منبع اصلی روایات و سیستم‌های نمادینی شد که الهام‌بخش عیسی (ع)، اولین جامعه پس از عید پاک و «پولس» بود». رستاخیز عیسی (ع) -که کلام و حکمت خدا را تجسم بخشید- به‌عنوان یک رویداد آخرالزمانی درک شد که تحول مورد انتظار جهان را آغاز کرد.

تصویر شهر: یا امید و آرزو در لاس‌وگاس

این شهر یکی از مهم‌ترین نوآوری‌های نوع بشر محسوب می‌شود و تصویر مهمی برای درک تاریخ و آینده فناوری در اختیار ما قرار می‌دهد. لاس‌وگاس که به‌طور قابل‌توجهی از رهگذر پیشرفت‌های فناورانه؛ از برق گرفته تا هر نوع فناوری سرگرمی شکل گرفته، یک شهر شدیداً مدرن است که خود را به مثابه مکانی «فرازمینی» منعکس می‌کند و می‌توان آن را آخرالزمانی توصیف کرد. لاس‌وگاس چیز‌های زیادی در مورد پویایی جامعه فناوری ما آشکار می‌کند و مکانی ایده‌آل برای برگزاری رویداد‌های مرتبط با «چشم‌اندازسازی آینده» است؛ کاری که آمازون در سال ۲۰۱۹ انجام داد.

عصر طلایی هوش مصنوعی

در سال ۲۰۱۱، جف بزوس «تیم خود را تحت فشار قرار داد تا کلان‌تر بیاندیشند و مرز‌های فناوری کنونی را جابه‌جا کنند» تا «دستگاهی هوشمند در فضای ابری ایجاد کنند که به‌طور کامل توسط صدا کنترل می‌شود». پس از انتشار اکو و الکسا در سال ۲۰۱۴، آمازون به‌سرعت به یکی از مهم‌ترین توسعه‌دهندگان هوش مصنوعی در جهان تبدیل شد. بزوس در سخنرانی افتتاحیه نخستین رویداد عمومی آمازون در زمینه یادگیری ماشین، اتوماسیون، رباتیک و فضا در سال ۲۰۱۹، با عنوان «ری:مارس» (re:MARS) ادعا کرد: «ما در آغاز عصر طلایی هوش مصنوعی قرار داریم. پیشرفت‌های اخیر به اختراعاتی منجر شده که قبلاً تنها در داستان‌های علمی-تخیلی نام و نشان آن‌ها را شنیده بودیم؛ البته این تازه شروع کار است.» یکی از مدیران ارشد آمازون نیز در مورد گرد هم آوردن سازندگان و رویاپردازان برای «تصور آینده» و حل جالب‌ترین چالش‌های امروز صحبت کرد.

در سخنرانی بعدی، یکی دیگر از مدیران ارشد مدعی شد: «ما صرفاً در مراحل ابتدایی درک واقعی پتانسیل [هوش مصنوعی]برای تغییر زندگی ما و کمک به ما برای کار روی برخی از مهم‌ترین و فوری‌ترین مشکلاتی هستیم که بشریت با آن مواجه است.» او اعتراف کرد: «من معتقدم [هوش مصنوعی]به تغییر زندگی ما برای بهتر شدن ادامه خواهد داد. هوش مصنوعی یکی از قدرتمندترین فناوری‌هایی است که انسان به آن دسترسی پیدا کرده است.» فناوری‌های هوش مصنوعی که در «ری: مارس» به نمایش گذاشته شد -سیستم‌های توصیه، سیستم‌های پیش‌بینی تحقق و تحویل، ربات‌های انباردار، پهپاد‌های تحویل‌دهنده و آخرین توانایی‌های الکسا برای پاسخگویی و پیش‌بینی درخواست‌های مشتریان- نشان داد که به‌گفته مدیر ارشد فناوری آمازون: «هوش مصنوعی مسیر جدیدی در زندگی انسان ایجاد می‌کند.»

یکی از کارمندان آمازون در مورد این رویداد گفت: «این باعث می‌شود برای آینده رویاپردازی کنید و بسیار هیجان‌زده می‌شوید از اینکه می‌بینید دنیا به کجا می‌رود.» به قول «برد استون»: «آمازون به‌دلیل ثروت، مقیاس و تأثیر انبوهش، قبل از همه‌گیری کووید ۱۹، به یک رفراندوم در مورد جامعه و مسئولیت‌هایی که شرکت‌های بزرگ در قبال کارکنان، جوامع و قداست سیاره شکننده ما دارند، تبدیل شد.» به‌طور فزاینده‌ای، آمازون به‌دلیل نفوذ نامتقارنش بر بازارها، کارمندان و مشتریان مورد انتقاد قرار گرفت؛ انتقاداتی که در طول همه‌گیری تشدید شد.

به‌دلیل همه‌گیری، «ری:مارس» ۲۰۲۰ لغو شد و رویا‌های مربوط به حل چالش‌های آینده به‌وسیله هوش مصنوعی تا حد زیادی به حوزه‌های دیگر انتقال یافت. برای آمازون، این به معنای مدیریت تقاضای بی‌سابقه برای خرید آنلاین، افزایش زیرساخت‌های فیزیکی جهت برآورده‌کردن این تقاضا و تقریباً دوبرابر کردن نیروی انسانی برای انجام کار‌هایی بود که با یادگیری ماشین، اتوماسیون و ربات‌ها نمی‌توان انجام داد. مانند بسیاری از سازمان‌ها، آمازون تلاش کرد برای پاسخ به همه‌گیری راه‌حل‌های مبتنی بر فناوری -به‌ویژه ازطریق هوش مصنوعی- بیابد. اگرچه راه‌حل‌های قابل‌توجهی پیدا شد، اما به نظر نمی‌رسد هوش مصنوعی مهم‌ترین فناوری همه‌گیر بوده باشد. درواقع ممکن است از آن به‌عنوان یکی از پراستفاده‌ترین فناوری‌ها در طول همه‌گیری یاد شود. برای مثال، موفقیت‌های آمازون در هوش مصنوعی شامل سیستم‌های آن برای «مدیریت انبوه افراد» نمی‌شود. براساس افشاگری نیویورک‌تایمز در سال ۲۰۲۱، این سیستم‌ها «به اخراج‌های ناخواسته کارکنان و متوقف‌شدن مزایای آن‌ها منجر می‌شدند و ارتباطات انسانی بین آن‌ها را مختل می‌کردند».

آمازون در سال ۲۰۲۰ رکورد درآمد جدیدی را به‌نام خود ثبت کرد و بزوس از سمت خود به‌عنوان مدیرعامل کنار رفت تا به‌دنبال شرط‌بندی‌های دیگر برود. یک روز پس از پرواز بزوس با یکی از موشک‌های خود به فضا، کنفرانس توسعه‌دهندگان مجازی الکسا لایو ۲۰۲۱، خبر از افزایش استفاده و توسعه سریع الکسا در طول همه‌گیری داد؛ به‌ویژه در خانه‌ها که اتوماسیون آن، پروژه بزرگ بعدی آمازون است. در این کنفرانس، مدیران آمازون دیدگاه خود را در مورد تبدیل دستیاران هوش مصنوعی به بخشی «طبیعی» از زندگی ما به اشتراک گذاشتند. همزمان که کارخانه‌ها و تولیدی‌های کوچک و بزرگ به‌شکل روزافزونی از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، هوش مصنوعی سازمان شهر‌های ماشینی مانند انبار‌های آمازون را هدایت می‌کند. هوش مصنوعی همچنین جهان ورای خود را شکل می‌دهد. درحالی‌که خانه‌ها و شهر‌های ما در حال تبدیل‌شدن به یک «باغ عدن جدیدِ» بهینه‌سازی‌شده توسط هوش مصنوعی و برای هوش مصنوعی هستند، انسان‌ها در کجای این چشم‌انداز قرار می‌گیرند؟

هوش مصنوعی در مرکز هراس انسان از آینده

«ژاک دریدا» معتقد است، نوعی آخرالزمان‌گرایی بر فلسفه قرن بیستم سایه افکنده است. درحقیقت، نوع بشر بعد از دو جنگ جهانی، همچنین هراس از تقابل هسته‌ای در دوران جنگ سرد، علاقه خودآگاه و ناخودآگاهی به آخرالزمان یافته است. «فرانسوا لیوتار» در کتاب «ناانسان» این استدلال را مطرح می‌کند که «انسان دیر یا زود با آخرالزمان فناورانه مواجه خواهد شد». ازاین‌رو، گذشته پراشتباه ما با آینده نامعلوم فناوری، فضای تاریک و یأس‌آوری را برساخته که به محل گمانه‌زنی‌های انسان برای آینده پیش‌روی خود با فناوری -و به‌ویژه هوش مصنوعی- بدل شده است. در کتاب «هوش مصنوعی در سال ۲۰۴۱: ۱۰ چشم‌انداز پیرامون آینده ما»، پیش‌بینی‌های علمی و داستان‌های تخیلی گرد هم می‌آیند تا آینده واقعی و امیدوارکننده هوش مصنوعی را تصور کنند. «چن کیوفان»، نویسنده علمی-تخیلی، با همکاری «کای فو لی»، کارشناس هوش مصنوعی، ۱۰ داستان درباره هوش مصنوعی در سال ۲۰۴۱ تعریف می‌کنند.

در پایان کتاب، لی نتیجه‌گیری می‌کند که هوش مصنوعی «دری را به‌روی آینده‌ای درخشان برای بشریت باز خواهد کرد»؛ «هوش مصنوعی ثروتی باورنکردنی پدید می‌آورد، توانایی‌های ما را ازطریق همزیستی انسان و هوش مصنوعی تقویت می‌کند، نحوه کار، بازی و برقراری ارتباط را بهبود می‌بخشد و ما را از کار‌های معمولی رها می‌سازد و...؛ عصر فراوانی را رقم می‌زند.» در عین حال، او اذعان می‌کند: «هوش مصنوعی چالش‌ها و خطرات بی‌شماری را به همراه خواهد داشت.» لی مدعی است که در هر داستان، «احساس ما پیرامون عدالت، ظرفیت ما برای یادگیری، جسارت ما در رویاپردازی و ایمان ما به عامل انسانی، همیشه نجات‌بخش ما بوده است».

همان‌طور که گفته شد، دیدگاه ما در مورد هوش مصنوعی چهره‌ای ژانوسی دارد و از همان روز نخست با تناقض پیوند یافته است؛ ازیک‌سو به انجام کار‌های دشوار و طاقت‌فرسا به وسیله هوش مصنوعی و دستیابی انسان به «فراغت» خوش‌بین شده‌ایم و ازدیگرسو، هراس بیکاری گسترده خواب از چشمان‌مان گرفته است. آرزومند کشف کرات و سیارات دیگر بوده‌ایم، اما از جهش هوش مصنوعی و استیلای آن بر نوع بشر ترسیده‌ایم. پیشرفت روزافزون آن را ستایش کرده‌ایم، اما از تنبلی ترسیده‌ایم. نقش قابل توجه آن را در آموزش مورد تاکید قرار داده‌ایم، اما از تقلب گسترده هراس داشته‌ایم. این جدال مانوی خیر و شر به طرز روزافزونی در حال گسترش است. شواهد ما برای «باغ عدن» یا برپایی «جهنم» روی زمین، تقریبا یکسان است. به همین دلیل است که این حجم از روایات متناقض مدام در حال تولید و بازتولید است.

Seattle Pacific University

تلخیص و ترجمه: محسن محمودی

bato-adv
bato-adv
bato-adv