ارزش معاملات روزانه خالص بازار درحالحاضر چیزی کمتر از ۹۰میلیون دلار معادل چهارهزار میلیارد تومان است و این عدد حداقلی است که در دورهای که دلار ۳۰هزار تومان بود نیز آن را میدیدیم. اما وضعیت در سایر بازارها اینطور نیست. برای مثال در بورس کالا دیروز بین ۳۰ تا ۵۰هزار میلیارد تومان پشت خط نشست تا خودرو بخرد، آن هم فقط در یک روز. خودروسازها محصولات خود را با دلار ۸۰هزارتومانی میفروشند و از سوی دیگر مسکن هر ماه تا ۱۰درصد افزایش قیمت دارد، اما وضعیت بازار سهام به این ترتیب است.
اگر به این موضوع اعتقاد داشته باشیم که پول جایی میرود که مداخلات کمتری در آن وجود دارد و جریان پول همیشه به سمتی هجوم میآورد که دستاندازهای کمتری آنجا وجود داشته باشد، درمییابیم که چرا شاهد خروج پول از بازار سرمایه هستیم. در حال حاضر قوانین و قواعد دستوپاگیر و غیرمنصفانه در بازار سرمایه از ورود بخش زیادی از پولهای سرگردان به بازار سرمایه ممانعت میکند.
به گزارش دنیای اقتصاد، در شرایطی که نسبت پول به شبهپول در بالاترین سطح تاریخی خود قرار داشته و بیش از ۳۰درصد است و نسبت پول به نقدینگی نیز در بالاترین سطح ۱۰ساله اخیر خود قرار داشته و بیش از ۲۳درصد است، شاهدیم بازار سرمایه هیچ سهمی از این پولها ندارد و ارزش معاملات همچنان در حداقل ممکن است.
ارزش معاملات روزانه خالص بازار درحالحاضر چیزی کمتر از ۹۰میلیون دلار معادل چهارهزار میلیارد تومان است و این عدد حداقلی است که در دورهای که دلار ۳۰هزار تومان بود نیز آن را میدیدیم. اما وضعیت در سایر بازارها اینطور نیست. برای مثال در بورس کالا دیروز بین ۳۰ تا ۵۰هزار میلیارد تومان پشت خط نشست تا خودرو بخرد، آن هم فقط در یک روز. خودروسازها محصولات خود را با دلار ۸۰هزارتومانی میفروشند و از سوی دیگر مسکن هر ماه تا ۱۰درصد افزایش قیمت دارد، اما وضعیت بازار سهام به این ترتیب است.
متهم ردیف اول این موضوع و خروج نقدینگی از بازار دولت و سیاستگذار است. زمانی که سیاستگذار شرکتهای صادراتی را ملزم میکند که ارز خود را با دلار ۲۸هزار و ۵۰۰تومانی تسعیر کنند، به این ترتیب ۶۰درصد از جیب صنایع برای ذینفعان سایر بازارها دزدی میشود.
زمانی که به صنایع تحمیل میشود تا خوراک خود را سه برابر قیمتهای جهانی تامین کنند، در واقع از جیب سهامدار و صنعت برای پر کردن کسری بودجه برداشت میشود. وقتی تولیدکنندهها دو فصل از سال به دلیل کسری زیرساختها با قطعی برق و گاز مواجهاند و تولیدشان کاهش مییابد و واحدهای صنعتی نیز با توقف تولید مواجه میشوند، نتیجه همه این اتفاقات این میشود که بازار سرمایه به بازاری برای اتفاقات کوتاهمدت تبدیل میشود.
البته ما معتقدیم در بلندمدت بالاخره بازارها به میانگین خود برمیگردند و این عقبماندگی همیشگی نخواهد بود. بازار سرمایه نیز عقبماندگی خود را در زمان کوتاهی جبران میکند. اما پاسخ این سوال که چرا شاهد خروج مداوم پول از بازار هستیم تنها یک موضوع است: دخالت سیاستگذار در بازار سرمایه. تجربه نیز نشان میدهد در دو سال گذشته هرگاه بازار سهام با رغبت سرمایهگذاران مواجه شده است برخی تصمیمها از سوی سیاستگذار اقتصادی مانع از ورود داراییهای ریالی فعالان اقتصادی به بورس شده است. تکرار این روند حاوی این نکته است که سیاستگذار علاقهچندانی به رونق بازارهای مولد ندارد.